شعر گل «الله اكبر»

  • فضاى خانه ها گردد معطّر بخوان قرآن و محبوب خداشو
  • اذان گو، بنده خوب خدا شو سحر خيزان هميشه كاميابند
  • زلال و باصفا، روشن چو آينه تو هم همراه مردان خدا باش
  • مطيع امر فرمان خداباش سحراز جاى خود خيز و وضو گير
  • دلت را زنده كن با بانگ تكبير «وضو» سازد دلت را نور باران
  • صفا يابد دلت چون چشمهساران دل و جانت كنون پاك و مهيّاست
  • كنون نور وضو از چهره پيداست مهيّا شو به سوى «قبله» رو كن
  • بيا با خالق خود گفتگو كن به سوى او گشا دست نيازى
  • بخوان با «نيّت» خالص نمازى پس از نيّت بگو: «الله اكبر»
  • دلت خالى كن از هر فكر ديگر بخوان «حمد» و ستايش كن خدا را
  • كه نعمتها بسى بخشيده مارا تمام حمدها زيبنده اوست
  • فرشته، جنّ و انسان بنده اوست زبانت را به شكرش آشنا كن
  • غرور و ناسپاسى را رها كن رهين منّت پروردگاريم
  • از او داريم هر نعمت كه داريم وجود و هستى تو نعمت اوست
  • نشاط و تندرستى رحمت اوست زبان و دست و پا و چشم و گوشت
  • حواس و قلب و فكر و عقل و هوشت بود يك قطره از درياى جودش
  • جهانها گشته موجود از وجودش بود يكتا و بى همتاو دانا
  • به هر چيزايت آگاه و توانا نه فرزندى است او را در زمانه
  • نه فرزند كسى هست آن يگانه همو را بندگى در روزو شب كن
  • ازاو راه هدايت را طلب كن كمال اين عبادت با «حضور»است
  • دل غفلت زده، خالى زنور است «حضور قلب»،چون روح نماز است
  • شما را از گناهان پاكساز است بود خاصيت آن يادِ داور
  • جلوگيرى زفحشاو زمنكر نماز بى حضور دل خراب است
  • به ياد او اگر باشى حساب است اگر شخصى نمازش را بخواند
  • ولى دست از گناهان برندارد نمازى بىحضور قلب خوانده است
  • كه از آن هيچ خاصيّت نمانده است يكى از درسهاى دين خضوع است
  • نشان اين تواضع در «ركوع»است ركوعى كن دلت نورى پذيرد
  • «سجود»ى كن كه جانت اوج گيرد تو از خاكى،سرت بر خاك بگذار
  • زكبر و خودپسندى دست بردار نماز آئينه معراج جان است
  • عبادت اوج پرواز روان است در اينجا بال پرواز،اشك و آه است
  • سكوى اين پرش در سجدهگاه است سجودت بر زمين و روى خاك است
  • همان مُهرى كه دارى خاك پاك است حسين از خون پاكش سرفراز است
  • شهيد و كشته راه نماز است شهادت در ره پروردگارش
  • قداست داده بر خاك مزارش به خاك كربلا گر سجده آرى
  • ثواب و اجر بىاندازه دارى كجا ما شكر اين نعمت گزاريم
  • كه سر بر «تربت» او مىگذاريم نماز رزم و «مسجد» سنگر توست
  • پيام دين، كلام رهبر توست به يادآور كلام رهبرت را
  • نگهدار اين سلاح و سنگرت را مبادا سنگرت را واگذارى
  • سلاحت را مبادا جا گذارى «نماز جمعه» وحدتآفرين است
  • شكوه و اقتدار ما در اين است نماز جمعه رمز وحدت ماست
  • نشانى از شكوه و عزت ماست صفوف ما اگر پيوسته باشد
  • ره نيرنگ دشمن بسته باشد دو دست ما به درگاه تو باز است
  • قنوت ما نشانى از نياز است خدايا زين همه غفلت كه داريم
  • به درگاه تو يا رب شرمساريم خدايا خواندى و ليبك گفتيم
  • مبادا از رهت بيرون بيفتيم «دعا» از ما، ولى از تو جواب است
  • تو فرمودى دعامان مستجاب است خداوندا به ما جود و كرم كن
  • به راه بندگى ثابت قدم كن كه ما اهل نماز و دين بمانيم
  • نماز خويش را پيوسته خوانيم [1]

شعر نماز شايسته

  • قابل درگاه حق بىنياز هيچ طاعت نيست بهتر از نماز
  • سعى كن قسمى كه مىبايد كنى نى دلت هر قسم مىخواهد كنى
  • چون شدى آماده از بهر وضو از معاصى دست و دل اوّل بشو
  • خويش را خالى از تزوير كن پس بلند آوازه تكبير كن
  • چون ستادى در حضور كردگار باش قائم با سكون و باوقار
  • فهم كن تا با كه مىگوئى سخن با خدا يا با خيال خويشتن
  • در نمازى يا كه دعوا مىكنى يا جواب امتحان، پيدا مىكنى
  • در ركوعى يا به فكر فوتبال يا معلق مىزنى با صد شتاب
  • در سجودى يا مگر همچون كلاغ مىزنى بر خاك منقار و دماغ
  • شرم كن از اين نماز اى بىادب هان مكش بيهوه از رنج وتعب
  • اين نماز از بى نمازى بدتر است مايه قهر خداى اكبر است
  • گر نماز خويش خواندى با حضور هست مقبول خداوند غفور(شجاع ذوقى)