معصومان(ع) سمبل نظم و انضباط بودند، و هر کاري را در زمان خود انجام مي دادند. بدون ترديد بخشي از کاميابي آنان در تبليغ و گسترش دين مديون همين امر است.
رسول خدا(ص) از آغاز بعثت تا رحلت، نهضت الهي خود را با نظمي ستودني پيش برد. اقدامات پيامبر(ص) براي مطرح کردن اسلام و برنامه هاي او براي تأسيس حکومت همه و همه بيانگر و مؤيد اين امر است.
نظم رسول خدا(ص) در انجام امور به گونه اي بوده که هر يک از صحابه به روشني مي دانستند، پيامبر(ص) در فلان زمان مشغول چه کاري هستند. روايت امام حسين(ع) از پدرش علي بن ابي طالب(ع) در باره نظم رسول خدا(ص) مؤيد اين مطلب است:
«و کان اذا أوي الي منزله جزّأ دخوله ثلاثة أجزاء جزءاً لله عزّو جلّ و جزءاً لأهله و جزءاً لنفسه. ثم جزّأ جزءه بينه و بين الناس فيردّ ذلک علي العامة و الخاصة [و لا يدّخر عنهم شيئا] فکان من سيرته في جزء الامة: ايثار اهل الفضل باذنه و قسّمه علي قدر فضلهم في الدين فمنهم ذوالحاجة و منهم ذوالحاجتين و منهم ذوالحوائج فيتشاغل بهم ويشغلهم فيما اصلحتهم و اصلح الأمة من مسألته عنهم و اخبارهم بالذي ينبغي لهم و يقول: ليبلّغ الشاهد الغائب و ابلغوني حاجة من لايستطيع ابلاغ حاجته فانه من ابلغ سلطانا حاجة من لايستطيع ابلاغها اياه ثبّت الله قدميه يوم القيامه.»[1]
اميرمؤمنان(ع) در وصيت نامه خود، فرزندانش را به نظم در امور فرا خواند:
«اُوصيکما و جميعَ وُلدي... بتَقوي الله و نَظمِ امرکم»[2]
نظم و انضباط در همه امور شأن انسان مؤمن است که بدون آن سير به سوي کمال ميسّر نخواهد شد و معصومان(ع) در رأس مؤمنان و معلّم آن ها هستند و تا چيزي را عمل نکنند، به آنان دستور نمي دهند.
امام کاظم(ع) مي فرمايد:
«اِجتَهِدُوا في أَن يکُونَ زَمَانُکُم أَربَعَ سَاعَاتٍ: سَاعَة لِمُناجاة الله، وَ ساعَة لِأَمرِ المَعَاشِ، وَ ساعة لِمُعَاشَرَة الإخوَانِ و الثِّقاتِ الذَّينَ يعَرِّفُونَکُم عُيوبَکُم وَ يخلِصُونَ لَکُم في البَاطِنِ، وَ ساعَة تَخلُونَ فيهَا لِلَذَّاتِکُم في غَيرِ مُحَرَّمٍ، وَ بِهذِهِ السَّاعَة تَقدِرونَ عَلَي الثَّلاثِ سَاعَاتِ. لا تُحَدِّثُوا أنفُسَکُم بِفَقرٍ وَ لا بِطُولِ عُمُر، فَأِنَّهُ مَن حَدَّثَ نَفسَهُ بِالفَقرِ بَخِلَ، وَ مَن حَدَّثَهَا بِطُولِ العُمُرِ يحرِصُ. اِجعَلُوا لأنفُسِکُم حَظًّا مِنَ الدُّنيا بِإِعطَائِهَا مَا تَشتَهِي مِنَ الحَلالِ وَ مَا لا يثلُمُ المُرُوَّة وَ مَا لاسِرفَ فيهِ؛ وَ استَعِينُوا بِذلِکَ عَلَي أُمُورِ الدِّينِ، فَإنِّهُ رُوِي لَيسَ مِنِّا مَن تَرَکَ دُنياهُ لِدِينِه أَو تَرَکَ دينَهُ لِدُنياهُ.»[3]
معصومان(ع) گرچه از اشرافيت و تجمل گرايي منزّه بودند؛ امّا به آراستگي و نظافت بدن و لباس شان توجه ويژه داشتند. اين ويژگي معصومان(ع) در جذب افراد به مکتب اسلام مؤثر بوده است، زيرا انسان ها به طور فطري آراستگي و زيبايي را دوست دارند و از آشفتگي و بي انضباطي ديگران متنفّرند.
آراسته بودن معصومان(ع) در چند محور قابل بررسي است:
1. پاکيزگي بدن، لباس، محل کار و زندگي.
2. به کاربردن عطر.
3. رعايت بهداشت دهان و دندان.
4. پيراستن و شانه کردن موهاي سر و صورت.
در اين جا به خاطر ضيق مجال به چند گزارش از آراستگي و نظافت پيامبر اکرم(ص) بسنده مي کنيم:
مؤلف کتاب شرف النبي(ص) مي نويسد: «پيامبر اعظم(ص) هرگاه مي خواست از خانه خارج شود، موي سر و محاسن خويش را شانه مي زد و به جاي آيينه در آب مي نگريست. اين پاي بندي پيغمبر(ص) به آراستگي آن چنان جدّي بود که هنگام مسافرت نيز از آن غفلت نمي کرد و شانه، مسواک، سرمه دان و شيشه روغن موي خود را همراه مي برد.»
هم چنين مي نويسد: «رسول اکرم(ص) بر مسواک زدن و خلال کردن مداومت داشت.»[5]
استعمال عطر و بوي خوش توسط پيامبر(ص) نيز از مسائلي است که اکثر مورّخان آن را نقل کرده اند. قاضي عياض مي نويسد: «هرگاه پيامبر(ص) از مسيري مي گذشت، چنان بوي خوشِ عطرش در فضا مي پيچيد که اگر کسي بعد از مدتي از آن جا مي گذشت، مي فهميد که پيغمبر(ص) از آن جا گذر کرده است.»[6]
پيامبر اعظم(ص) در ديدار با گروه هايي که براي شنيدن پيام اسلام به نزدشان مي آمدند، بهترين لباس خود را مي پوشيد و به اصحاب نيز سفارش مي فرمود، چنين باشند.[7]
از جمله نکته هايي که به سفيراني که به سرزمين هاي ديگر و دربار پادشاهان و فرمانروايان مي فرستاد، يادآور مي شد، پاکيزگي و آراستگي ظاهر بود.
[1]. الطبقات الکبري، ابن سعد، ج1، ص423؛ المحجة البيضاء، ج4، ص160. رسول خدا(ص) هنگامي که وارد منزل مي شد، وقت هاي خود را به سه جزء بخش مي کرد: يک بخش را براي خدا و يک بخش را براي اهل منزل و يک بخش را براي خودش. آن گاه، وقتي را که براي خودش اختصاص داده بود، بين خود و مردم تقسيم مي کرد. در اين بخش به خواسته هاي عام و خاص رسيدگي مي فرمود و از ايشان هيچ چيز دريغ نمي داشت.
روش حضرت در بخش ويژه مردم چنين بود که: به اهل فضل به دستور حضرت برتري داده مي شد و بهره شان به اندازه فضل شان در دين بود. شماري از آنان يک خواسته و گروهي دو خواسته و برخي چندين خواسته داشتند که حضرت به آن ها رسيدگي مي کرد و آنان را به آن چه که به صلاح شان و صلاح امت بود مشغول E F مي ساخت و مي فرمود: حاضران به غايبان برسانند و شما حاضران نياز کسي را که تواني ندارد پيش بيايد، به من برسانيد، زيرا هر که حاجت کسي را که توانايي رساندن آن را به حاکم ندارد به او برساند، خداوند او را در روز قيامت ثابت قدم بدارد.
[2]. نهج البلاغه، نامه47. شما و تمامي فرزندانم را به تقواي الهي و نظم در امورتان وصيت مي کنم.
[3]. تحف العقول، ص 409؛ تلاش کنيد که اوقات تان چهار بخش باشد، بخشي براي مناجات با خدا، بخشي براي زندگي و معاش، بخشي براي معاشرت با برادران و مردمان مورد اعتماد که عيوب تان را به شما مي فهمانند و از دل با شما اخلاص دارند، و بخشي هم خلوت کنيد براي درک لذّت هاي حلال که به وسيله اين بخش بر انجام وظايف در آن سه بخش موفق مي شويد. فقر و طول عمر را به خود تلقين نکنيد؛ زيرا هر که به خود فقر تلقين کند، بخيل مي گردد و هر که طول عمر در نظر گيرد، حريص مي شود. براي خود بهره اي از دنيا برگيريد و آن چه خواهش حلال باشد و به مروّت و مردانگي شما آسيب نرساند و اسراف نباشد، منظور داريد و بدين وسيله بر انجام دادن امور دين ياري جوييد، زيرا روايت شده است: آن کس که دنيايش را براي دينش وا نهد و يا دينش را براي دنيا از دست دهد، از ما نيست.
[4]. ديل کارنگي در باره تأثير مرتب و تميزبودن ظاهر مبلّغ مي نويسد: من بارها متوجه شده ام، چنان چه سخنران شلوار کهنه، کت و شلوار بي ريخت پوشيده باشد و قلم و خودکار و يا مداد از جيب رويي بيرون آورده باشد. .... شنوندگان به يک چنين مردي همان قدر احترام مي گذارند که خودش براي خود قائل است. آيا تصور نمي کنيد آن ها فکر کنند افکار اين مرد هم به اندازه موي نامرتب و کفش واکس نخورده او درهم و برهم است. (آيين سخنراني، ديل کارنگي، ص214).
[5]. شرف النبي(ص)، ابوسعيد واعظ خرگوشي، باب 3، ص79.
[6]. الشفا بتعريف حقوق المصطفي(ص)، ص65.
[7]. «اِنّ النّبي(ص) کان اذا قدم عليه الوفد لبس احسن ثيابه و امر اصحابه بذلک» التراتيب الادارية، ج1، ص449.