كلمات كليدي : تاريخ، پليس و شهرباني، پهلوي اول، رياست، درجات، حقوق و مزايا
نویسنده : سيد جواد موسوي
پس از کودتای 1299ش، و آغاز زمامداری رضاشاه بنیانگذار ایران نوین، بدستور شاهنشاه، تمام مستشاران نظامی، ژاندارمری، نظمیه از ایران رفتند و این اولین و مهمترین قدمی بود که رضاشاه در راه بالا بردن حیثیت ملت ایران برداشت، به دنبال این اقدام، ارتش ایران متحدالشکل گردیده و نظمیه هم مرکزیتی یافت.
ریاست شهربانی
در آن هنگام مرحوم سرهنگ محمد درگاهی (که بعدها بدرجه سرتیپی نائل شد) و ریاست دژبانی را به عهده داشت، طبق دستور شاهنشاه فقیه، شهربانی را در اولین روز خرداد 1302(ژنرال وستد اهل سوئدی) تحویل گرفت و بلافاصله تغییرات و تحولات سریعی در طرز کار این دستگاه روی داد، به طوری که همه شهربانیهای استانها و شهرستانها که در دوران سوئدیها مستقل و تحت نظر استادان و فرماندهها بودند. جزو مرکز شده و دستورات و اوامر پایتخت را اجراء و تمام وقایع و حوادث روز را به تهران اطلاع داده و کسب دستور میکردند.[1] ریاست شهربانی سرتیپ درگاهی تا 1307 طول کشید و در آن زمان به جهات و مقتضیات سیاسی و اداری، وی را عوض نمودند و مرحوم کلنل سالار نظام، افسر سابق ژاندرمری که به درجه سرتیپی رسیده بود، (سرلشگر کوپال مجدی) رئیس نظمیه شد.[2] در دوران ریاست این افسران، شهربانی کل بنا بر امر شاهنشاه با سایر سازمانها و موازی با سایر مسئولان کشور در تحول و پیشرفت دائمی به سوی کمال و توسعه ازلی و تربیت افسران جنوب و تهیه وسایل فنی و علمی و تجهیزات پلیسی بود و به همان نسبت که قدرت این دستگاه زیادتر میشد، امنیت و آرامش کاملی نیز در سرتاسر نقاط مملکت استقرار یافته و از آن همه آشفتگی و بینظمی قبل از کودتای (سوم جوت) در هیچ جای کشور خبری نبود. ریاست مرحوم کوپال قریب سه سال طول کشید و بنا به امر شاهنشاه، فضللله زاهدی به ریاست نظمیه منصوب شدند؛ ولی هنوز 24 ساعت از آغاز ریاست زاهدی در شهربانی نگذشته بود که حادثه فرار (سید فرهاد) از زندان قصر روی داد و چون در دوران سلطنت رضاشاه این قبیل حوادث بدون پرسش و عکسالعمل نمیماند. شاهنشاه گزارشی تقدیمی نوشتند که تا 24 ساعت دیگر اگر فراری دستگیر نشده، رئیس نظمیه هم دنبال آن برود. به این جهت فضلالله زاهدی مدت خیلی کم در ریاست نظمیه ماند و جای خود را به سرلشگر محمدحسن خان آیرم داد.[3]
سرلشگر آیرم را میتوان موجد و بنیانگذار پلیس سیاسی ایران و تشکیلات شهربانی به صورت سازمان داده شده و با هدف تجسس و خبرچینی و پاپوشدوزی برای مردم به شمار آورده با اینکه آیرم در جوانی از افسران قزاقخانه و تربیت شده مدرسه صاحب منصبی قزاقخانه بود؛ اما شم پلیسی نیرومندی داشت، وی در مدت کوتاهی ترقی کرد و به عنوان مشاور و ندیم و خبرچین و همه کاره رضاشاه در رأس قدرت قرار گرفت و کسانی چون نصرتالدوله فیروز، تیمورتاش و سردار اسعد را از اوج قدرت به کنج زندان فرستاد و قتل تیمورتاشو سردار اسعد و دهها تن دیگر از زندانیان با نفوذ به امر و اشاره او انجام گرفت.[4] کسانی که پیرامون آیرم تحقیق کرده و زندگینامه او را نوشتهاند، اصل راز را فاش کردهاند که آیرم به علت عمل جراحی که پزشکان خارجی در اروپا در سنوات جوانی وی، روی بدن او انجام داده بودند، قدرت جنسی خود را از دست داده و تقریباً به یک خواجه بدل شده بود.[5] بنای عمارت فعلی شهربانی کل در زمان آیرم شروع شده بود و کار ساختمان به سرعت پیشرفت داشت و عظمت و بنای عمارت شهربانی شبیه کاخ معروف پرسپولیس بود. وی که چندین سال تمام ریاست پلیس سیاسی و شهربانی کل را به عهده داشت و در این مقام بیش از همه روسای شهربانی، بحسب مقام و قدرت کرده بود، در سال 1313 مریض شدند و اطباء معالج هم تشخیص دادند که گرفتار یکنوع بیماری خطرناک گلو هستند و اگر به اروپا نرود، از بین خواهد رفت. وی پس از عزیمت به اروپا، از مراجعت به ایران خودداری کرد و پس از وی، کفالت شهربانی کل به عهده آقای رکنالدین مختار که در زمان آیرم سمت معاونت ایشان را داشت، واگذار گردید و این نخستین بار بود که یک افسر شهربانی بریاست این دستگاه رسید.[6] مختار ضمن انجام وظیفه در شهربانی به درجه سرتیپی شهربانی مفتخر و تا وقوع حادثه شهریور 1320 در این مقام باقی بودند و چند روزی که از حوادث شهریور 1320 گذشت، تهران را ترک گفتند و سرتیپ اعتماد مقدم، شهربانی را اداره میکردند و از تاریخ 14 تا 25 شهریورماه 1320 سرپاس مختار از خارج به تهران برگشتند و دو مرتبه ریاست شهربانی را به عهده داشتند تا اینکه در 25 شهریورماه 1320 از کار برکنار شدند.[7]
علائم ممیزه و درجات حقوقی
در دوران سلطنت رضاشاه کبیر علائم ممیزه و درجات نظمیه که پس از تشکیل فرهنگستان ایران، واژه (پلیس و شهربانی) جایگزین آن شد، دوبار عوض شد. در زمان ریاست سرتیپ درگاهی و کوپال و زاهدی، افسران شهربانی، لباس نظام به تن داشتند و کلاه آنها پوستی با نشان نظمیه بود و شمشیر کج به کمر بسته، چکمه بپا میکردند. در سال 1310 لباس افسران این سازمان باز عوض شد و فرنج چهار جیب خاکستری رنگ روشن با یقه بسته و شلوار سواری به تن میکردند و شمشیر کوتاه و کلاه سوئدی دوطرفه داشتند و در مراسم افسران و افراد پلیس 1310 به این طرف عوض شده و بجای درجات و علائم نظامی از تاج استفاده میکردند و درجات افسران به ترتیب چنین بود: رسدبان 3 (ستوان سوم)، رسدبان 2 (ستوان دوم)، رسدبان 1 (ستوان یکم)، سربد (سروان)، یاور (سرگرد، پاسیار 2 (سرهنگ 2)، پاسیار (سرهنگ)، سرپاس (سرتیپ)[8].
حقوق و مزایا در شهربانی
حقوق افراد و پاسبانها در آن زمان بترتیب در ارگان شهربانی به این ترتیب بود که: پاسبان درجه 3 (170 ریال)، پاسبان درجه 2 (180 ریال)، پاسبان درجه 1 (190 ریال). افسران و کارمندان سویل بطور کلی حقوق خود را میگرفتند و حقوق رتبهها بدون شرح بود: رتبه 1 حداکثر (320 ریال)، رتبه 2 حداکثر (420 ریال)، رتبه 3 حداکثر (520 ریال)، رتبه 4 حداکثر (680 ریال)، رتبه 5 حداکثر (720 ریال)، رتبه 6 حداکثر (800 ریال)، رتبه 7 حداکثر (920 ریال)، رتبه 8 حداکثر (1320ریال)، رتبه 9 حداکثر (2100 ریال)؛[9] ولی باید توجه داشت که در آن زمان از رتبه 4 و 5 به بالا بندرت داده میشد. به این جهت بعضی از رؤسای کل و دبیر کلها و معاونین وزارتخانهها به اخذ رتبه 8 و 9 نایل میشدند و رئیس کل شهربانی استثنائاً و به طور اختصاصی، چهارصد تومان حقوق ماهیانه دریافت میکرد.[10]
کمیسریا ( اداره پلیس)
پس از کودتای اسفند 1298 و آغاز دوره شهریاری رضاشاه، شهر تهران 12 کمیسریا داشت که شمیران کمیسریای 11 و شهرری 12 آن بشمار میرفت. در آن سالها هر کمیسریا سه افسر سلطان و نایب اول، نایب دوم داشت و رئیس کمیسریا با درجه سلطانی انجام وظیفه میکرد و سرتیپ احمد درخشانی در آن زمان معروف به (سلطان احمدخان) مدتهای متمادی کمیسر ناصیه حسنآباد بوده است، در آن زمان افراد کمیسریا 24 ساعت خدمت و 24 ساعت در استراحت بودند، بدون خدمت اضافی. هر کمیسریا نزدیک 60 نفر پاسبان داشت که نصف در خدمت و نصف در استراحت بودند؛ ولی کمیسریای بازار به علت اینکه شبها روی پشت بامهای بازار، پست میگذاشت، عده بیشتری در اختیارش بوده حقوق ماهیانه افراد پاسبان 17 و 18 و 19 قران بود. وکیل چپ در حدود 12 تومان و افسران با رتبه 1 سی و دو تومان دریافت میکردند و کمیسر حدود 72 تومان حقوق داشت.[11] هر کمیسریا سه افسر داشت که یکی در گشت محل بود و یکی در راحتی و سومی هم در کمیسریا انجام وظیفه میکرد. سرپاس ادیبالسلطنه رادسر که در آن هنگام معروف به ماژور بود و با سوئدیها نیز به عنوان مترجم همکاری داشت، به سمت ریاست پلیس تهران برگزیده شد. پس از رفتن سرتیپ درگاهی در زمان ریاست سرتیپ کوپال، رئیس پلیس تهران زمانی با ادیبالسلطنه رادسر و ملاتی با سرهنگ پاشاخان مبشر بوده است، که چندی بعد سرهنگ فضلالله آقاخانی به جای ایشان منصوب شد؛[12] ولی در دوره ریاست سرلشگر آیرم، دو مرتبه ادیبالسلطنه رادسر و بعد پاسیار 1 شوکت، این سمت را بدست آوردند. لیکن پس از رفتن آیرم به اروپا، ریاست پلیسی تهران، بین سرهنگ پاشاخان مبشر و ادیبالسلطنه رادسر این دست و آن دست میشد و این وضع تا شهریور 1320 که سرپاس مختار ریاست شهربانی را به عهده داشت، ادامه یافت. در سال 1313 فرهنگستان ایران بنا بر امر رضاشاه این اصلاحات را از بین برده و به جای آنها اسامی فارسی کلانتر، کلانتری و سرکلانتری و سرکلانتر را انتخاب کرد.[13]