تفاوت «صراط» با «سبیل»

«أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ (السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ ) وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى».[1]

در این فراز از زیارت نورانی جامعه کبیره ویژگی ها و فضایلی بیان شده که انسان می تواند به وسیله آن ها ولایت معصومین(ع) را بپذیرد و تسلیم آن بزرگواران شود. رسیدن به مقام معرفت و نورانیّت ائمه(ع) است که انسان را در فهم معارف ولایت کمک می کند.

«أنتم السّبيل الأعظم»[2]

«شما آن سبیل عظیم هستید»؛

و آن راهیست که استوارتر می باشد. آن راه هم صراط مستقیم است و هم صراطی است که هیچ انقطاعی در آن نیست و انسان را به مقصد می رساند. «سبیل و صراط» را معمولاً به یک معنا بکار می برند. تنها فرقی که بین این دو کلمه است «از یک راه بیشتر بودن» سبیل و «تنها یک راه بودن» صراط است. فرض کنید در یک جاده اصلی حرکت می کنید. این صراط مستقیم، همان صراطی است که به سوی مقصد حرکت مي کند. در این صراط، هر کسی برای خود ولیّی دارد. همه آدم ها در این صراط حرکت مي کنند.

باید بدانید سبیل در قرآن، جمع بسته شده؛ «سبل السلام» ولی صراط در قرآن هرگز جمع بسته نشده است. «سبل مستقیم و سبل سلام» متعددند ولی صراط مستقیم یکی بیشتر نیست. این صراط مستقیم در ظاهر همان حق الهی است. اگر کسی به صفات خوب متصل شد این راه او را به خدای متعال نزدیک می کند و به قرب خدای متعال می رساند. این معنی صراط مستقیم، بسیار روشن است و هیچ ابهامی در آن نیست ولی در آیات فراوانی که در قرآن آمده بر اساس روایات زیر صراط به امیرالمومنین(ع) و ائمه معصومین(ع) تفسیر شده است. صراط به سوی خدای متعال، ولایت معصوم(ع) است.

ولایت؛ باطن دین

باطن دین هم همین ولایت است.

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ» [3]

منظور از «دین حق» در قرآن ولایت امیرالمومنین(ع) است. پس نماز و روزه چیست؟ این ها فروع دین هستند. حقیقت نماز آن نورانیت صلاتی است که در امیرالمومنین(ع) است. دیگران اگر نماز می خوانند، باید به نماز حضرت متوسل باشند. اگر نورانیت آن نماز در قلبشان محقق شد، نمازخوان هستند واّلا اگر نورانیت نماز محقق نشد، نمازخوان به شمار نمی آیند.

امیرالمومنین(ع) صراط است و همه عبادات و صفات حمیده، راه هستند. همه این سبل هم حقیقت شان در آن سبل محقق است. در جاده عریض و وسیع همه می روند ولی همه آن سبیل ها در دل آن صراط است«نَحْنُ الصَّلَاةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّكَاةُ وَ نَحْنُ الصِّيَامُ وَ نَحْنُ الْحَجُّ»[4] باطن همه عبادات ما هستیم. حقیقت صلاة نورانیت نماز امیرالمومنین(ع) است. یک مؤمن هم وقتی نماز می خواند، گاهی لفظ و زبانش نماز می خواند و گاهی این نماز در اعتقاداتش جاری است. وقتی می گوید:«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»[5] روحش حمد می کند. وقتی می گوید: «سبحان الله»، روحش تسبیح می گوید. وقتی می گوید:«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[6] روحش ذکر می گوید.

حقیقت نماز

نماز مؤمن هم فرق می کند. گاهی انسان می بیند اعضا و جوارحش نماز می خوانند. رکوع می رود، سجود می رود یا زبانش ذکر می گوید. گاهی پشت سر این زبان و اعضا و جوارح روحش هم مشغول است. گاهی موقع همه وجودش مشغول نماز است.

از بزرگواری می پرسند: شما وقتی نماز می خوانید چه می کنید؟ ایشان فرموده بود: من توجهم به معانی کلماتی است که می گویم. مواظبم ذهنم از این معانی تخلف نکند. آن بزرگوار ادامه داده بود: پس کی مشغول خدا هستید؟

باید گفت: نمازهای ما هم متفاوت است. گاهی شخص نماز را در حد همین اقوال و اذکار و این رفتار بدن و گاهی هم عمیق تر می بیند. حقیقت نماز آن تحول حالی است که در ذهن مؤمن اتفاق می افتد. «فإن الصلاة معراج المؤمن»[7] وقتی عمیق تر بنگریم حقیقت صلاة، آن حالت خشوع و توبه تامّی است که در ذهن امیرالمومنین(ع) محقق شده است«الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»[8] اگر نماز دیگران متصل به آن نماز شد فرد متصل می شود. مثل آیینه ای است که مقابل خورشید می گیرند نور خورشید در آن می افتد و روشن می شود.

استمرار حالت صلاة در وجود مؤمن

صلاة یک ذکر جامع است و سجده، رکوع، حمد، تسبیح، تکبیر، صلوات را در خود دارد. همه این حالات در روح مؤمن مستقر می شود. دائماً در حال نماز خواندن است. مثل یاد دادن اعداد به کودک که رفته رفته برایش ملکه می شود. مؤمن اگر متصل شد به تدریج روحش وسعتی پیدا می کند که به نماز امیرالمومنین(ع) وصل می شود. آن حقایق دائماً در روحش حاضر می شوند.

همه عباداتی که ما انجام می دهیم صراط مستقیم و به سوی خدا هستند. حقیقتی از نماز در روح حضرت امیر(ع) محقق شده که از آن حقیقت هم جدا نمی شود. مثل ما نیست که فقط هنگام نماز حالت صلاة در ما هست و به محض پایان یافتن نماز آن حالت از ما گرفته می شود؛ دائماً در حالات عبادت است«الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»

به معصوم(ع) گفتند: آقا! ما وقتی محضر شما هستیم حال خوبی داریم. حالت فراغت و زهد به ما دست می دهد. دیگر میل به دنیا نداریم. ولی وقتی از محضر شما بیرون می رویم، این حالت از بین می رود. آیا این نفاق است؟ حضرت(ع) فرمودند: این نفاق نیست؛

«إِنَّ هَذِهِ خُطُوَاتُ الشَّيْطَانِ» [9]

«این ردپای شیطان است» که شما را از ما جدا می کند.

بعد حضرت در یک روایتی فرمودند: اگر این حالت در شما ثابت می ماند (این حالتی که در محضر ما دارید و این صفای باطنی شما)«لَصَافَحَتْكُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ مَشَيْتُمْ عَلَى الْمَاءِ»[10] با ملکوت عالم مرتبط می شدید؛ با ملائکه مصافحه می کردید؛ روی آب می توانستید راه بروید. این رد پای شیطان است که شما را جدا می کند؛ نفاق نیست.

حقیقت توکل

خدای متعال حقیقت توکل را به نبی اکرم(ص) نسبت داده اند. اگر کسی بخواهد به مقام رضا برسد، باید حضرت شفاعت کند و جلوه ای از آن جود و رضا و توکل خودشان را در قلب این مؤمن بیاندازند. این همان حقیقتی است که حضرت در حدیث عقل و جهل بیان فرمودند. خدای متعال همه صفات حمیده را به حضرت دادند. بقیه صفات، تجلیات حضرت است.

«أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ» [11]

عبودیت با چه واقع می شود؟ عبودیت با جنود عقل است، با توکل است و با رضاست. اینها طریق عبادتند. حقیقت همه اینها به وجود نبی اکرم(ص) داده شده است. «هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ»[12] حضرت به هر کس که بخواهند، می دهند و به هر که هم نخواهند، نمی دهند. البته هر آنچه را که خدا می خواهد حضرت نیز همان را می خواهد.

امیرالمؤمنین؛ حقیقت صراط اقوم

پس حقیقت آن صراط اقوم، حقیقت دین، خود امیرالمومنین(ع) است که همه حقایق بندگی در ایشان محقق شده است. تمام وجود او از ازل تا ابد یک سجده در مقابل خداست و آنی از این سجده فارغ نشده است. در یک کلام، مملکت وجود حضرت چنان گسترده است که برای ما قابل درک نخواهد بود. اما ما گاهی زبانمان ذکر می گوید و گوشمان غافل است. گوشمان قرآن می شنود و فکرمان غافل است.

در زیارت امام رضا(ع) خوانده ایم،«وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ»[13] حتی در یک چشم به هم زدن، هیچ یک از شما اهل بیت متوجه غیر خدای متعال نشد. این گونه است که حقیقت صراط اقوم و راه به سوی خدا خود امیرالمومنین(ع) است. اگر کسی بخواهد نماز خوان شود باید روحش به نماز امیرالمومنین(ع) متصل شود«وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ»[14] کسی که به مقام خشوع برسد آن وقت این نماز برایش سبک می شود، زکات و حج هم همانند نماز است. باطن حج، حج امیرالمومنین(ع) است. آن حالتی است که در روح حضرت محقق است و دائم حضرت این عبادت را دارد. بنابراین، حقیقت صراط اقوم آنها هستند.

شیعیان نمازشان، روزه شان و حجشان متفاوت است که در نتیجه این متفاوت بودن درجات بهشت شان هم فرق می کند. ولی صراط، یکی بیشتر نیست. برای رسیدن به صراط راههای گوناگون وجود دارد. آنهایی که در صراط امیرالمومنین(ع) هستند، در صراط حق قرار دارند. راه مستقیم یکی است. در این راه مستقیم، آنهایی که در جاده مستقیم حرکت می کنند حقیقت ولایت امیرالمومنین(ع) و حقیقت دین را پذیرفته اند.

راه سلمان و ابوذر هم متفاوت است. آنها در یک افق پرواز می کنند ولی فضاهایشان فرق می کند. «الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق»[15] جمع «نفس»، نفوس است نه انفاس. «انفاس» جمع«نَفَس»است و در قرآن هرگز جمع بسته نشده است. در همه جا می خوانیم صراط حق، امیرالمومنین(ع) است. این سبل هم اگر در راه بود سبل السلام می شود«وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ»[16] معصومین(ع) خودشان صراط اند و شاهد دیگرانند. در آخرت هم آن کسانی که در این صراط حرکت می کردند را یاری می کنند.

ارائه اعمال به معصوم

در باب معصومین(ع) چند ویژگی در قرآن بیان شده است. البته ظاهر آیات قرآن عام است ولی به معصومین(ع) تفسیر شده است. یکی اینکه اعمال ما انسان ها به معصومین(ع) ارائه و عرضه می شود. خدای متعال می فرماید:

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» [17]

«هر کاری را می خواهید انجام بدهید ولی بدانید که عملتان به خدا، به محضر پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) ارائه می شود. روایات متعددی ذیل این آیه آمده است. در روایات می خوانیم که اعمال شما هر روز بر نبی اکرم(ص) عرضه می شود. پس نبی اکرم(ص) را از خودتان ناراحت نکنید.

عبدالله بن صیاد که در پیش امام رضا(ع)، جاه و قدر و منزلتی داشته است، عرض کرد: جایگاه من پیش شما چگونه است؟ حضرت فرمودند: «به قلبت رجوع کن ببین ما پیش تو چگونه ایم؟ اگر برای ما در قلبت حریم باز کردی، بدان پیش ما هم محترم هستی.»

شخصی که نزد امام رضا(ع) محترم بود به حضرت گفت: آقا هنگام دعایتان برای من و اهل بیتم دعا کنید. حضرت فرمود: «مگر من برای شما دعا نمی کنم؟ هر روز و شب عمل شما به ما ارائه می شود. وقتی عمل شما را برای من می آورند من برای شما دعا می کنم.» شاید معنایش این است که اگر عمل خوب انجام داده باشی یک جور دعا می کنم و اگر خدای نکرده بدی هم باشد من برایتان طلب استغفار می کنم.

اشراف معصومین به عالم امکان

مفضّل به وجود مقدس و نورانی جعفر بن محمد الصادق(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! شما در خانه نشسته اید و پرده ها هم افتاده ولی از آن طرف عالم خبر دارید که چگونه است؟ حضرت(ع) فرمودند: «نبی اکرم(ص) پنج روح داشتند «روح القدس، روح الايمان، روح القوّة، روح الشهوة و روح المدرج»[18] فرمودند: «یکی از آنها روح القدس است که نبوت حضرت برای این روحشان بود. در روایات می خوانیم که در مؤمنین کامل هم آن چهار روح وجود دارد، ولی روح القدس نیست.» سپس حضرت فرمودند: «وقتی پیامبر از دنیا رحلت کردند این روح القدس به امام منتقل شد و بعد هر امامی که از دنیا مي رود، این روح القدس به امام بعدی می رسد:«وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ»[19] حضرت فرمودند: «به واسطه این روح القدس است که امام به عالم مشرف و محیط است.»

در روایات آمده برای امام (ع) عمودی از نور ظاهر می شود. این عمود چیست که اعمال بندگان را در این عمود نور می بیند؟ در افسانه ها گفته اند که ارسطو برای اسکندر آینه ای درست کرده بود. این آینه را در کنار دریا نصب کردنده بودند بیابان ها را از فرسنگ ها دور نشان می داد و اگر لشکری می آمد مشاهده می شد. خدای متعال این حقیقت را در قرآن بیان فرموده:

«كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً» [20]

«ما شما را امت وسط قرار دادیم که شما گواه بر مردم شوید»

به معنایی، امت وسط همه مسلمان ها هستند. امت وسط؛ یعنی واسطه میان آن هایی که دینشان دین رهبانیت است و فقط به جنبه روحی می پردازند و جنبه جسمی را رها کرده اند و آن هایی که غرق در جسم اند و روح را رها کرده اند.

تفاوت زهد با رهبانیت

پیامبر(ص) فرمودند: «دین من، دین رهبانیت نیست.» این معنایش این نیست که انسان به دنیا توجه نداشته باشد و یا توجه به دنیا با دین نبی اکرم(ص) نمی سازد بلکه در قدم اول حضرت به زهد دعوت می کنند اما زهد را نباید غلط معنا کرد. انسان اگر قلبش از دنیا بیرون رفت همه کارهایش در مسیر زهد است. اگر قلبش اسیر دنیا بود گرسنه هم باشد زاهد نیست«يَتْرُكُ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا»[21] دین حضرت، دین رهبانیت نیست ولی دین زهد است. زهد به معنی فراغت از دنیا است. انسان زاهد همانطور که با روزه به خدا می رسد با خوردن هم به خدا می رسد، چون زاهد است.

دین زهد غیر از دین رهبانیت است. حضرت(ص) فرمودند: «من که پیغمبر شما هستم، همسر انتخاب کردم. شما چرا رفته اید و در کوه ها نشسته اید و زن و بچه تان را تنها گذاشته اید؟ این دین من نیست. دین من دین اعتدالی است که همه را به زهد و یقین دعوت می کند.

معصومین(ع)؛ همان «امت وسط»

معصومین(ع) در روایات متعددی فرمودند: امت وسط ماییم. این وسط یعنی چه؟ این وسط، به معانی متعددی آمده است. معنایی که مرحوم علامه طباطبایی(ره) فرمودند: یعنی شما واسطه بین نبی اکرم(ص) و مردم هستید. نبی اکرم(ص) هم واسطه بین خدا و شماست. فیض از نبی اکرم(ص) به شما می رسد و از شما به امت. شما را امت وسط قرار دادیم که شاهد باشید. نبی اکرم(ص) واسطه بین خدا و شماست و شاهد بر شماست و شما شاهد و گواه بر مردم هستید.

بعضی این طور معنا کرده اند: معنی «امت وسط» این است که عده ای غرق در عبادت می شوند و دیگر به بندگان خدا توجه ندارند و عده ای هم در اثر کثرت توجهی که به دنیا دارند از خدا غافل می شوند. شما معصومین امت وسط هستید. در عین اینکه غرق در خدا هستید به امر خدا به همه خلایق توجه دارید. امت وسط را این گونه معنا کرده اند«إِلَهِي أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثَارِ»[22]

معصومین(ع)؛ محرم اسرار الهی

خدای متعال چه کسی را شاهد قرار مي دهد؟ شخصی می گفت: من نگاه کردم و باطن فلانی را دیدم، این آقا باطنش آدم نیست؛ مثلاً خنزیر است. به او گفتند: اولاً نباید نگاه می کردی. اگر در خانه کسی باز شد مگر تو حق داری بی اجازه نگاه کنی؟

«عَيْنِكَ النَّاظِرَةِ بِإِذْنِكَ» [23]

«چشم خداست؛ آیا خدا به او اجازه داده که همه هستی را بپاید؟»

شاهد از سوی خداست؛ حالا که نگاه کردی دیدی فلان آقا زمین می خورد (چو می بینی که نابینا و چاه است) باید رهایش کنی و روی بگردانی؟ حالا که دیدی، تکلیف روی دوشت می آید باید زیر بالش را بگیری ولی این فرد اهل زیر بال گرفتن نیست. ریاضتی کشیده و یک چشم به او دادند و فقط چشم چرانی می کند. تو که اهل زیر بال گرفتن نیستی. چرا چشم چرانی می کنی؟ چرا سرّ مؤمن را فاش می کنی با این کار خودت را بدبخت می کنی. البته گاهی به اذن خدا کسی معلم و مربی می شود و شاگرد هم خودش را به معلم می سپارد. آن وقت او باذن الله می نگرد.

معصومین(ع) شاهدان منصوب پروردگار هستند. معصومین(ع) را خدای متعال بر همه مخلوقات شاهد قرار داده و به دنبال این شهادت به آنها دستور داده تا شفاعت کنند. اگر جایی عده ای دارند زمین می خورند زیر بالشان را بگیرند. بنابراین، معصوم(ع) اگر شاهد است، شفیع هم هست.

در سوره مبارکه «زخرف» خدای متعال می فرماید: «کسی نمی تواند شفاعت کند الّا اینکه «شاهد بالحق» باشد.» کسی که نمی بیند، چطور می تواند یاری کننده باشد؟ شاهد بالحق؛ یعنی هر نگاهی که می کند باذن الله و با مأموریت است و به دنبالش هم بار می کشد. بنابراین اگر ائمه شاهدند بار شفاعت همه عالم بر دوششان قرار دارد و به سرّ و اخفای کائنات مطلع اند و بار همه عالم را هم می کشند. این آیه بیانگر شاهد بالحق است که می تواند شفاعت کند.

«وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» [24]

امام رضا(ع) فرمودند: «خیال می کنی ما برای تو دعا نمی کنیم؟» این همانی است که وجود مقدس امام زمان(ع) در آن توقیع فرموده اند. اگر ما مراقب شما نبودیم دشمنان شما را زیر دست و پا له می کردند. آنها شاهدند شفاعت کنند. با هر گناه مؤمن امام زمان(ع) غصه می خورند.

«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ» [25] کسی پرسید: مگر پیغمبر دچار گناه می شود؟ البته این آیه به دو صورت معنا شده است. در معنی اول، اصلاً «ذنب» به معنای گناه نیست بلکه به معنی عواقب سوئی است که کفار برای تو تدبیر می کردند. روایت هم بیانگر همین معنی است. علامه طباطبایی(ره) هم بر این معنی تأکید دارند. ولی چند روایت است که بیان می دارد که خدای متعال بار گناهان شیعه را بر دوش حضرت گذاشته است.

«إِنَّ اللَّهَ حَمَّلَنِي ذُنُوبَ شِيعَةِ عَلِيٍّ فَغَفَرَهَا لِي» [26]

امامان، شفیعان امت

«شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ» [27] روز قیامت حساب شیعیان با ماست. امام زمان(ع) به آقایی فرموده بودند: «ما از طرف خدا مأموریم شما را آدم کنیم. اگر راه نیامدید به شما سخت می گیریم.» این همان شهدا ی دار الفناء است. باذن الله حضرت بیمارش می کند؛ چون می بیند اگر بیمار نشود آدم نمی شود.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «اگر حقی بین شما و خدا باشد از خدا می خواهم ببخشد و به من هبه کند؛ چون من بار را به روی دوش کشیدم.» می فرماید: «خدایا این گناه را ببخش.»

در روایت می خوانیم صدیقه طاهره(س) در صحرای محشر، اگر کسی با محبت ایشان جرعه آبی به دست کسی داده باشد، شفاعتش می کنند. البته سلمان را یک جور شفاعت می کنند و من روسیاه را هم به گونه ای دیگر شفاعت می کنند.

معصومین(ع)؛ میزان اعمال

در زیارت جامعه می خوانیم:

«وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ» [28]

«رجوع مردم و حسابشان با شماست.»

شخصی بنام زید در روایت لطیفی از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت به من فرمودند: «زید! عبادتت را تجدید کن. توبه ات را تجدید کن! گفتم: آقا! خبر از مرگم می دهید؟ مثل اینکه حضرت احساس کردند من ناراحت و نگران شدم و ترسیدم. فرمودند: یا زید! تو از شیعیان ما هستی. آن ذخایری که پیش ما داری از دنیا خیلی بهتر است؛ چرا ناراحتی؟ سپس فرمودند: «میزان» به سوی ماست. حساب به سوی ماست. حساب شیعیان ما با ماست. بعد حضرت جمله لطیفی فرمودند: چرا ناراحتی؟ مگر به سوی فرد بدی می خواهی بروی؟ به خدا قسم شفقت من به شما از خودتان به خودتان بیشتر است. چرا نگرانید؟»

معصومین(ع) در خلوت و جلوت و در سر و علنی شاهد ما هستند. آنها این سرّ خفی را می دانند و بعد هم این شهادتشان شفاعت می آورد. اگر ببینند ما زمین خوردیم غصه می خورند. هر یک نفر برود بهشت پیغمبر خوشحال می شود«عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ»[29] رنج شما بر او سخت است.

با کریمان کارها دشوار نیست. البته هرقدر کسی که مراقب انسان است دقیق تر باشد انسان باید خوف و مراقبه اش بیشتر باشد. ولی از طرفی هم باید امیدوار بود. معصومین(ع) فرموده اند: «اگر شما شیعیان حقی از ما ضایع کرده باشید ما شما را می بخشیم و بدون حساب و کتاب به بهشت بروید. اگر از دیگران هم ضایع کرده باشید پیامبر(ص) جبران می کند.» این همان است که فرمود: «أنَا وَ عَلی أبَوَا هذِهِ الأمّة»[30] و بعد فرمود: «شفقت حضرت از پدر بیشتر است؛ زیرا کسی که دِینی داشته باشد، اهل و عیالی داشته باشد یا بدهی داشته باشد همه آنها به عهده من است.»

مهم ترین بدهی ما بدهی به خداست. حضرت همه آن بدهی ها را به دوش گرفتند. اگر در دنیا صاف نشود، در آخرت حضرت از خزانه بی منتهای الهی آن قدر به کسی که حقی به دوش یک مؤمن دارد می دهند که آن طرف راضی شود.

در روایت دارد خدا کلید بهشت را به ملک می دهد، ملک هم به نبی اکرم(ص) می دهد، حضرت هم به امیرالمومنین(ع) می دهند. آنقدر از آن خزانه بی منتها می دهد که راضی می شوند و مؤمن بدون حساب و کتاب به بهشت می رود.

ذکر مصیبت

امام رضا(ع) فرمودند: «شما اگر یکبار به دیدن من بیایید من سه جا به دیدن شما می آیم؛ شب اول قبر، جایی که کتاب اعمالتان را به دستتان می دهند و مکان سوم،«عِنْدَ الصِّرَاطِ»[31] جایی که باید از صراط عبور کنید.

در احوالات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) نقل شده که ایشان خیلی به زیارت امام رضا(ع) می رفتند. هر فرصتی که پیدا می کردند حتی اگر پول نداشتند کتاب هایشان را می فروختند و به زیارت می رفتند. اواخر دیگر ایشان زمین گیر شده بودند و نمی توانستند بروند. فرموده بودند وجود مقدس امام رضا(ع) تشریف آوردند و فرمودند: «تو هر چه باید می آمدی آمدی، حالا که تو نمی توانی، از این به بعد نوبت ماست که بیاییم.»

وقتی حضرت می آیند چه اتفاقی می افتد؟ مؤمن موقع احتضارش که می شود وجود مقدس رسول الله(ص) و امیرالمومنین(ع) تشریف می آورند. در روایت است که سفارش مؤمن را به ملک الموت می کنند. ملک الموت می گوید: احتیاجی به سفارش نیست؛ همین قدر که شما آمدید کافی است؛ من حساب و کتاب او را می دانم چگونه باید برسم. فرمود: به راحت ترین وجه ممکن او را قبض روح می کند. حجاب ملکوت را کنار می زنند و مقامات از جمله مقام امیرالمؤمنین(ع)را نشان می دهند؛ بعد بی قرار می شود. امام رضا(ع) وقتی تشریف بیاورند اینگونه می شود.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى» [32] با قدم دل در پیش روی مقدس حضرت مؤدّب بایستیم«الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ الرَّضِيِّ الْمَرْضِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى صَلَاةً كَثِيرَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً َرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ»[33]

وقتی امام زمان(عج) طبق نقل زیارت ناحیه می فرماید:«فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ»[34] چه کسی می تواند بگوید حق عزاداری را ادا کرده است؟

وقتی یوسف(ع) به جناب یعقوب(ع) با اصرار عرض کرد: «برادرها وقتی مي خواستند مرا داخل چاه بیاندازند؛ چون پیراهن را می خواستند خونین کنند و برای پدر ببرند مرا تهدید به مرگ کردند و من را عریان در چاه انداختند.» حضرت یعقوب غش کرد و بیهوش شد. چه کسی می تواند بگوید: حق مصیبت سیدالشهدا ادا شده است؟

وقتی شنیدیم بدنش را عریان کردند و زیر سم اسب ها لگد خورده است. امیرالمومنین(ع) فرمود: «یه خلخال به ناحق از پای یک زن یهودی بیرون آوردند؛ چون تحت حمایت اسلام بوده است، اگر یک جوانمرد از غصه بمیرد سزاوار است.» وقتی ما شنیدیم به خیمه هایش حمله بردند زیور از گوش بچه هاش بردند، گوش را در طمع گوشواره دریدند، معجر از سر ناموس رسول خدا بردند، پیداست اگر زنده باشیم حق ادب را رعایت نکردیم.

ان شاء الله امام رضا(ع) خودشان پرونده ما را امضاء کنند. وقتی امام رضا(ع) می خواست از مدینه بیرون بیاید برخلاف جد بزرگوارش وقتی صدای زن و بچه بلند شد فرمود: «بلند گریه نکنید دشمن مرا شماتت می کند.» اهل بیت و اقوامش را جمع کرد و فرمود: «برای من گریه کنید. عرضه داشتند: آقا! گریه پیش روی مسافر میمنت ندارد. فرمود: آری! مسافری که امید برگشت داشته باشد ولی من دیگر از این سفر برنمی گردم.»

نمی دانم چه بر دل جواد الائمه و عزیزانش و خواهرانش گذشت؛ چراکه تنها تکیه گاهشان امام رضا(ع) بود. بر بی بی دو عالم فاطمه معصومه(س) تسلیت عرض می کنیم. امروز دیگر نتوانستید برادرتان را ببینید. نبودید امروز در خراسان ببینید«يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ»[35]

اباسلط نقل می کند حضرت فرمود: «درب خانه را ببند کسی وارد نشود؛ داخل حجره شد روپوش و فرش را کنار زد روی زمین که نشسته بود ناگهان نگاهش به جوانش، به عزیز دلش جوادالائمه افتاد. او را در آغوش کشید و وصایای امامت را نزد او سپرد؛ در حالی که سر مطهر امام رضا(ع) در دامان جواد بود؛ جان به حضرت حق تسلیم فرمود. بی بی دو عالم شما نبودید آن صحنه سنگین را تماشا کنید ولی عمه بزرگوارتان آمد بالای سر برادرش در حالی که او سر در بدن نداشت.

حجة الاسلام والمسلمین میرباقری