تهاجم فرهنگي، انقلاب اسلامي
سیده اعظم الشریعه موسوی بهرام آبادی
علل و ریشههای تهاجم فرهنگی از منظر رهبر معظم انقلاب
ریشههای تهاجم فرهنگی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیهای متعدد به علل و ریشههای تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی اشاره نمودهاند. در مجموع میتوان با استناد به رهنمودهای ایشان، علل و ریشههای تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی را در چهار دسته بر شمرد:
الف) احیا و اعتلای اسلام انقلابی در ایران و جهان: در این زمینه مقام معظم رهبری با تاکید بر شواهد تاریخی معتقدند که « اسلام هرگاه در چهره واقعی خود آشکار شده با دشمنیهای شدید مواجه شده است و هرگاه از چهره واقعی خود خارج شده، دشمنیها نیز کم شده است. به این معنا، اسلامی که محافظهکار است و با ظلم و فساد دمساز و دمخور باشد مورد دشمنی قدرتهای بزرگ قرار نمیگیرد. اما اسلامی که با ظلم و زورگویی در افتد و چپاولگری و فساد را محکوم کند باید انتظار دشمنی ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهای غارتگر و سلاطین فاسد را داشته باشد.»
به این ترتیب مواجهه قدرتهای مسلط عالم با انقلاب اسلامی نیز به علت احیاء اسلام انقلابی است که «ظلم و فساد و انحطاط اخلاقی را در محیط زندگی بشر تحمل نمیکند» و لذا «برای نظامهایی که بر پایه ظلم و فساد و انحطاط بنا شدهاند، خطری حقیقی است». به همین علت کینه ورزی قدرتهای استعماری و آمریکا با انقلاب اسلامی و اسلام «چه با شیوههای فرهنگی و چه سیاسی بازور و سر نیزه از روی احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاینده اسلام است».
ب) انقلاب اسلامی، آغاز عصر دین و معنویت: از دیدگاه مقام معظم رهبری، «با ظهور انقلاب اسلامی در ایران و تداوم آن، باورها و اعتقادات مذهبی نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی بلکه در سطح جهانی و در کشورهایی که با روشهای ضد مذهبی زندگی کردهاند، گسترش یافته و اعتنا به معنویت و فضایل انسانی رشد کرده است، در حالی که نظام سلطه جهانی بر این بود که دین و معنویت را به کلی از متن زندگی حذف کند و جامعه بشری را یک جامعه بی دین و بی ایمان و بیاعتقاد به ارزشهای الهی تربیت نماید،این دوران جدید درستبه عکس آن سیاستها عمل کرد».
از طرفی «خصوصیت دیگر این عصر جدید معنا بخشیدن به ارزش انسانها و حضور موثر تودههای میلیونی مردم در دوران جدیدی است که به وسیله امام ما آغاز شده و دایره آن منحصر به ایران هم نیست.تودههای مردم تعیین کننده و تصمیم گیرندهاند و آنها هستند که جریانها را هدایت میکنند» .
در حالی که «دهها سال بعد از جنگ دوم بین الملل قدرتهایمسلط بر عالم همه مردم دنیا را عادت داده بودند تسلیم خواستهای آنها باشند و در مقابل اراده قدرتهای جهانی حرفی نزنند و ارادهای از خودشان بروز ندهند..».
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «اکنون مدنیتبشری شاهد آن است که کشوری با نظام ولایت فقیه یعنی حاکمیت دین و تقوا اداره میشود. این برای بشریت که انواع نظامهای بشری را آزموده و در هیچ یک درمان دردهای اساسی خود را نیافته، آزمایشی مهم و تعیین کننده است. اگر این نظام مقدس بتواند جسم و جان انسانها را به آرامش و آسایش برساند، فقر، جهل، بی ایمانی، تبعیض و بی عدالتی را ریشه کن کند و در صحنه جهانی با این دردهای مزمن بشر به مبارزه برخیزد، بزرگترین خدمت را به تاریخ انسانیت عرضه کرده و راهی تازه به روی آنان گشوده است».
ج) جمهوری اسلامی ایران ، ام القراء وکانون حرکت جهانی اسلام: از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از دلایل اصلی تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، محوریت جمهوری اسلامی ایران، به عنوان ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام است. ایشان در این خصوص میفرمایند: «بدیهی است که آماج اصلی همه توطئههایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شده جمهوری اسلامی بود که ام القرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب میشود...جنگ تحمیلی هشتساله و محاصره اقتصادی و انواع حملات بیشمار سیاسی، تبلیغاتیو اقتصادی علیه جمهوری اسلامی در حقیقتبا انگیزه فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت».
«عصبانیت دستگاه استکبار و بخصوص آمریکا از این است که میبیند بیداری اسلامی در سرتاسر جهان دارد روز به روز بیشتر میشود.اینها امیدوار بودند با گذشت زمان، شعارهای جمهوری اسلامی در دنیا کهنه و بی اثر بشود، لکن نشد».
و همچنین میافزایند: «آن مقدار که دستگاههای استکبار جهانی اعم از دستگاههای تبلیغاتی، فرهنگی و دستگاههای سیاسی، نظامی و اقتصادی علیه دعوت اسلامی و بخصوص مرکز دعوت انقلابی اسلام، یعنی ایران اسلامی تلاش و فعالیت کردهاند، علیه هیچ حادثه و پدیده دیگری از سوی استکبار جهانی و متولیان نظام حاکم بر جهان تلاش نشده است».
د) ضدیت انقلاب اسلامی با نظام سلطه حاکم بر جهان: یکی دیگر از دلایل تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، تعارض انقلاب اسلامی با نظام سلطه سیاسی و فرهنگی قدرتهای بزرگ است.
«جمهوری اسلامی با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است، ...اینکه در میدان زندگی و سیاست چند کشور از کشورهای بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم، و اینکه فرهنگ فساد و ابتذال از جوامع اروپایی و آمریکایی باید سرازیر و سرریز بشود به سمت جوامع دیگر که هر کدام فرهنگ خاص خودشان را دارند، این را قبول نداریم، و اینکه هر چه اروپایی خوب میداند، باید به نظر همه ملتها خوب باشد و لو در نظر فرهنگ خود آن ملت پسندیده نباشد و هر چه را اروپایی بد میداند باید در نظر ملتها بد باشد و لو از نظر فرهنگ آن کشورها بد نباشد - مثل وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم...ما با این مبارزه کردیم و مبارزه میکنیم و هر جا اسلام باشد با این سلطه گری مبارزه میکند و لذا با اسلام مخالفند».
ولایت فقیه هدف اصلی تهاجم فرهنگی: آیت الله مصباح یزدی هدف اصلی تهاجم فرهنگی را ولایت فقیه میداند که در این م ورد میفرمایند: «دشمنان ما ولایت فقیه را هم زیر سئوال برده اند. متاسفانه بعضی از دوستان نادان هم، در گوشه و کنار، به آنها کمک میکنند. اگر در ایران ولایت فقیه را و رهبری امام را نداشتیم آیا اصلا ایران وجود خارجی داشت؟ چرا امروز افغانستان مبتلا به این همه گرفتاری است؟ چرا به دست خودشان همدیگر را میکشند؟ آن بلایی که شوروی نتوانست بر سر آنها بیاورد خودشان بر سر خودشان میآورند. چرا؟ برای اینکه رهبر واحد و مطاعی ندارند. چرا ایران با این همه تفاوتهای نژادی که از فارس، ترک، عرب، بلوچ، کرد و سایر نژادها دارد، توانست وحدت خود را حفظ کند و انقلابی با آن عظمت به وجود آورد؟ چون یک رهبر داشت که ولی فقیه بود و مردم وظیفه دینی خود میدانستند که از او اطاعت کنند. دشمن این موضوع را خوب میداند و میخواهد این امتیاز را از ما بگیرد. اگر ما ولایت فقیه را از دست بدهیم چند سال دیگر افغانستان دوم خواهیم شد.بیدار باشیم، نعمتهای خدا را فراموش نکنیم، آنها را به بازیچه نگیریم،نباید تصور کنیم که مسئله ای ساده است و از نظر فقهی در آن تشکیک کنیم. دشمنان آگاهانه به ارزشهای ما میتازند، باید بفهمیم که چه میکنیم و به دست خود تیشه به ریشه خود نزنیم. مسئله ولایت فقیه باید آنچنان در اوج باشد که کوچکترین صدمه ای به حریمش وارد نشود وگرنه به همان بلامبتلاخواهیم شد که افغانستان، لبنان و فلسطین مبتلاشدند. آن نعمتی که خداوند به ما داد و به وسیله آن ما را بیمه کرد همین ولایت فقیه بود.امروز آمده اند و به اصطلاح، از نظر علوم اجتماعی مسئله ولایت فقیه را مورد انتقاد قرار داده و گفته اند که آن هم نوعی استبداد است، نوعی حکومت فاشیستی است. متاسفانه بعضی از دوستان ناآگاه هم نسبت به این مسئله »اِن قُلْتَ« میزنند و به زعم خود میپندارند که تحقیقات فقهی انجام میدهند. قوام و شیرازه انقلاب ما ولایت فقیه است. ولایت فقیه رکن حیات ماست. باید متوجه خطرات آن باشیم و از آن حمایت و حراست کنیم. مبادا تصور کنیم که با تشکیک در آن به اسلام یا کشور خدمت میکنیم.مسائل دیگری نیز در کنار این مسئله امروز در مجلات فرهنگی کشور مطرح میشود؛ مانند ارزش دموکراسی، لیبرالیسم و چیزهایی از این قبیل. میتوان گفت که یک حرکت عمومی برای ترویج افکار غربی و مبارزه با افکار اسلامی شروع شده است، با تکیه بر دموکراسی، لیبرالیسم، آزادی و مفاهیمی از این قبیل و طعنه زدن به حکومتهای دینی و اسلامی و تشبیه آنها به حکومتهای کلیسایی قرون وسطی و چیزهایی مانند آن. اینها تیرهایی است که به قلب انقلاب ما میخورد و ما خود را دلخوش کرده ایم که رقصهای محلی را احیا کرده ایم، برای آوازه خوانیهای محلی جشنواره میگیریم و به تصور خود به این وسیله با تهاجم فرهنگی مبارزه میکنیم. و زهی غفلت و گمراهی! کجای کار هستیم؟.»
ابزارهای تهاجم فرهنگی
الف) ابزار و روشهای فرهنگی: از مهمترین مراکز فرهنگی یک جامعه که میتواند محافظ و توسعه دهنده فرهنگ آن باشد، مدارس و دانشگاههای آن کشور است. زیرا نسل آینده ساز هر جامعه معمولا از این مسیر پرورش مییابد. لذا در تهاجم فرهنگی به کشور ما نیز تلاش گستردهای از سوی بیگانگان و وابستگان آنها برای تغییر ارزشها و از خود بیگانگی صورت گرفته است که در پاسخ به آن موضوع اسلامی کردن دانشگاهها مطرح شد.
مطبوعات و کتب نیز برای ترویج فرهنگ غربی مورد استفاده قرار گرفتهاند.چاپ و نشر اشعار، مقالات و رمانهای مختلف جهت ترویج پوچگرایی و نیز زیر سئوال بردن مبانی تئوریک نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای فرهنگی آن و...در سطح گستردهای مورد استفاده مخالفان نظام جمهوری اسلامی و حامیان غربی آنها قرار گرفته استو نقش بسزایی در تهاجم فرهنگی غرب برای تضعیف باورهای اسلامی و انقلابی داشته است.
ب) ابزارهای علمی تهاجم فرهنگی: یکی از مهمترین عوامل موفقیت تبلیغات و هجوم فرهنگی، بحثشناخت جامعه مقابل و تسلط بر تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی آن جامعه میباشد.به این ترتیب انجام مطالعات تاریخی، جامعه شناسی و روانشناسی یکی از مهمترین ابزارهای مهاجمین فرهنگی برای دستیابی به نیازهای فرهنگی جامعه ما و سوء استفاده از نقاط ضعف فرهنگی است.
راهکارهای مقابله با تهاجم فرهنگیمقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «دشمن به شکل منظم و سازمان یافتهای تهاجم فرهنگی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام میرساند و اگر پاسخ متقابل ما منظم و سازمان یافته نباشد خطر تهاجم دشمن بیشتر خواهد بود.لذا این مسئله باید به طور جدی مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد و در این زمینه لازم است نهادهای ذیربط با همفکری و کمک به یکدیگر ابزار و شیوههای مختلف را برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمن به کار گیرند».