كلمات كليدي : تاريخ، عربستان، يمن، معين، سبا، قتبان، حضرموت
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
اعراب جنوب عربستان، اولین شهرنشینان ملت عرب بودند؛ بالطبع آنان، نخستین دولتهای عربی را تشکیل دادند. دولتهایی که در این منطقه شکل گرفت نه دولت سیاسی، بلکه بیشتر دولتی تجاری به حساب میآیند. متأسفانه از چند و چون این دولتها چندان اطلاعی در دست نیست. اطلاعات به دست آمده از این دولتها مرهون تلاش باستان شناسان در مطالعه کتیبهها و آثار و ابنیههای تاریخی به جا مانده از آن دوران است.
در اینجا به مهمترین این دولتها پرداخته و اجمالاً مطالبی را یادآور میشویم.
دولت معین
اولین دولتی که در یمن اخبارش به دست ما رسیده اخبار «دولت معین» است. اصل این کلمه «معان» است به معنای چشمه که بعداً به صورت معین نوشته شد.[1] این دولت که از معاصرین دولت هخامنشیان در ایران برشمرده میشود، توانسته از حدود سال 2500 قبل از میلاد و تا سال 1200 قبل از میلاد به اوج قدرت خود برسد. از کتیبههای موجود در شمال وادیالقری، صفا، حوران و... چنین بر میآید که در این زمان سرزمین دولت معین علاوه بر قسمت اعظم عربستان جنوبی، عُلی و مدین در شمال حجاز و حوران در شام و کرانههای فرات را نیز شامل میشده است.[2]
دولت معین را باید بیشتر دولتی تجاری دانست؛ لذا مناطق تحت امرش را بیشتر مناطق عمده تجاری تشکیل میداد.[3] گرچه این دولت بر شالوده دینی استقرار یافت؛ اما رفته رفته از بنیادهای دینیاش فاصله گرفته و راه ملکداری پیش گرفت.[4]
نوع حکومت معین
در معین حکومت شهرها بر پا بود. در هر شهری، حکومتی کوچک با هیئات دینیه و مجلس مشورتی خاص آن شهر بود.[5]
پادشاه دخالتی در امورشان نداشت؛ او به عنوان «کبیر» تنها در مسائل سیاسی مهمی که متعلق به تمام مملکت معین میشد، دخالت میکرد. احکام حکومتی نیز با مشورت رجال دینی و سیاسی و بزرگان قبایل صادر میگردید.[6]
اولین پادشاه معین که خبرش به دست ما رسیده "الیفع وقه" بوده که نامش بر کتیبههای شهر «براقش» و «نشن» ذکر شده است. در این کتیبه همچنین آمده که مردم به معبدش هدایا و نذورات تقدیم میکردند.[7]
ملوک معین خود را به القابی مشابه القاب ملوک روم و ایران ملقب میساختند. «یتع» به معنای مخلص، صدوق؛ «دیام» به معنای عالی؛ «نبط» به معنای درخشنده؛ «وتر» به معنای متعالی و... از جمله القابی بودند که شاهان معین برای خود در نظر میگرفتند.[8]
از شهرهای مهم آنها «قرن» بود که پایتخت حکام معینی بود. معین، حزم، یثل، نشن، کمنه و... از دیگر شهرهای مهم دولت معین به شمار میآمدند.[9]
امور دینیه
در قلمرو سرزمین معین هر شهری معبدی داشت و هر معبدی مختص الههای خاص بود. معابد شکوه خاصی داشتند و زمینهای زیادی متعلق به آنان بود و نذورات زیادی به آنها اهدا میشد.[10]
در کتیبههای بر جا مانده از سلسله معین، به تعدای از الهههای معین اشاره شده، الهههایی همچون «ود»، «مئل عثتر» و «نکرح». عبادت «ود» که الهه ماه به شمار میآمد تا ظهور اسلام نیز در بین مردم مرسوم بود و اسمش نیز در آیه 23 سوره نوح آمده است.[11]
از جلوههای تمدنی این دولت میتوان به ضرب سکه اشاره کرد. سکهای به نام «درهم» که با آن حقوق کارمندان و کارگران و دیگر اقشار جامعه را پرداخت میکردند.[12]
ایام ضعف دولت معین با استقلال حکومتهای شهری تابع دولت همراه بود که مهمترین این دولت شهرها ملوک «کمنه» بودند. اسامی تعدای از این ملوک در کتیبهها آمده است.[13] این دولت در ابتدای قرن اول قبل از میلاد رو به ضعف نهاد تا اینکه سرانجام توسط سبئیها از پای در آمدند .[14]
حکومت سبا
این دولت نیز از نخستین دولتهایی بود که در جنوب عربستان شکل گرفت. این دولت مدت مدیدی از تاریخ خود را با دولت معین معاصر بوده و به مانند دولت معین، در آغاز اساسی دینی داشت؛ اما رفته رفته به صورت دولتی غیر دینی درآمد.[15]
دوران حکومت سبا حداکثر از سال 750 تا 115 قبل از میلاد تداوم داشته است.[16] آنها توانستهاند با غلبه بر دولت معین قلمرو خود را در سراسر جنوب عربستان گسترش دهند. آنها «صرواح» را پایتخت خود قرار دادند.[17] دولت سبا را نیز به مانند دولت معین، باید در درجه اول دولتی تجاری برشمرد. آنها پا در جای پای دولت معین گذاشته؛ امپراطوری عظیم تجاری به راه انداختند. آنها راهها و اقوام و بنادر را خوب میشناختند و بادهای موسمی بیبند و بار دریا را به تجربه رام کردند.[18]
دوران پرفراز و نشیب دولتهای سبئی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دوره اول این حکومت از 750 قبل از میلاد تا سال 450 قبل از میلاد ادامه داشت.[19] در این دوره رؤسای دولت «مکرُب» لقب داشتند. مکربون در حقیقت کاهنانی بودند که وظیفه شاهی را تقبل کرده بودند.[20] 17 مکرب در این دوره حکمرانی کردند که قدیمیترینشان که خبرش به دست ما رسیده است، "سمه علی" است.[21]
دوره دوم حکمرانی حکام سبئی از 650 قبل از میلاد تا 115 قبل از میلاد ادامه یافت.[22] در این زمان امرای دولت بر خود لقب «ملک» نهاده و تنها به منصب حکومت اکتفا کردند و منصب دینی را به کاهنان سپردند.[23] "کرب ایل وتر" اولین نفری بود که خود را به این عنوان ملقب کرد.[24] در این دوره حکومت از صرواح به "مارب" منتقل شد و حکومت سبئیان به اوج قدرت خود رسید.[25] «سد مارب» از بناهای عظیم این دوره است.
در دوره سوم که دوره ضعف این سلسله است، پادشاهان لقب ملک سبا، «وذی ریدان» را برگزیدند. تا اینکه عمر این دولت توسط «شمر یرعش» از امرای حمیری خاتمه یافت.[26]
علاوه بر دو دولت معین و سبئی، دولت مهم دیگر نیز در جنوب عربستان شکل گرفت به نام «قتبان» و «حضرموت». این دو دولت گاه تحت سطله سلاطین معین و گاه تحت سطله حکام سبئی بودند.
قتبان
این دولت، معاصر با دولت معین بوده است. آنچه از منابع قدیم عربی به دست ما رسیده این است که آنها از قبایل حمیر بوده و قتبان نام موضعی در عدن بوده است.[27]
در مبدأ قیام و فروپاشی این دولت اختلاف است و ابتدای این دولت را از 1000 تا 645 ق.م. و فروپاشی آنها را حداکثر تا 140 یا 146 ق.م، برشمردهاند.[28] حکام این دولت در ابتدا لقب حکام سبئی را بر خود نهادند؛ اما با بالا گرفتن کار خود را «ملک» ملقب کردند[29] و «تمنع» را به پایتختی برگزیدند.[30] کتیبههای به دست آمده از این دوره نشانگر این مطلب است که قوانین جزایی مفصلی در قلمرو این حکومت برقرار بوده است، به خصوص در زمان پادشاهی "یدع اب زبیان بن شهر".[31]
بر طبق قوانین قتبان، پادشاه تنها مرجع دولتی بود کهمیتوانست قوانین را ابلاغ و بر اجرای آن نظارت کند.[32] از جمله شهرهای عمده این دولت، علاوه بر تمنع، میتوان به کحلان، شور و حرب اشاره کرد.[33]
حضرموت
این دولت نیز از معاصران دولت معین به شمار میآید. این دولت با مرکزیت «شبوه»[34] از اواسط قرن پنجم قبل از میلاد تا اواخر قرن اول میلادی برقرار بوده است.[35]
حضرموت در زمان "شمر یرعش" به سرزمین حمیریان اضافه شد.[36] شمر یرعش آخرین حاکم حضرموت به نام "شرح ایل" را که حاکمی نیمه مستقل و تحتالحمایه شمر یرعش شده بود را کنار زده، به حکومت حکام حضرموت خاتمه داد. از کتیبههای به دست آمده، نام شمر یرعش، پادشاه سبا و ذیریدان و حضرموت و یمنات، در کنار اسم شرح ایل آخرین شاه حضرموت آمده که نشان دهنده آن است که حکومت حضرموت تا بعد از میلاد نیز ادامه داشته است. ذکر لقب «ملک» برای شرح ایل گویای این مطلب است که حکام شهرهای حضرموت تا آن زمان در حکومت مستقل بودهاند.[37]
از شهرهای عمده این حکومت علاوه بر پایتختشان «شبوه»، میتوان به انود، عقله و میفعه اشاره کرد.[38]