كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، اعتراضات مردم در خرداد 1327، هژير، نواب
نویسنده : طلعت ده پهلواني
در جریان تغییر کابینه و روی کارآمدن «هژیر»، جنبشهایی از طرف ملت به مخالفت با دولت هژیر در 23 خرداد 1327 در میدان بهارستان روی داد. در این روز، جمعیت زیادی از طبقات مختلف جامعه، از جمله دانشجویان، کارمندان دولت، پیشهوران، بازرگانان و اصناف، پس از دادن شعارهایی، به سمت بازار حرکت کردند و باعث تعطیلی بازار شدند. این تظاهرات که ضد هژیر و انتخاب او به عنوان رئیس دولت صورت گرفته بود، چند روز پی در پی در بیشتر نقاط پایتخت، ادامه داشت.[1] در روز 27 خرداد نیز اجتماع عظیمی از طرف خیابان سیروس و بازار برای اجرای تجمع به طرف میدان بهارستان رفتند.[2]
نخستوزیری هژیر
بامداد 27 خرداد 1327، جلسه خصوصی مجلس شورای ملی به ریاست سردار «فاخر حکمت» تشکیل شد. در این جلسه، رئیس، گزارش ملاقات دو ساعته خود را با شاه به اختصار به اطلاع نمایندگان رساند و افزود که شاه، مایل است فردی جدی، جوان و دارای قدرت کامل برای انجام اصلاحات را به نخستوزیری انتخاب کند؛ بهویژه فردی که بتواند پس از مسافرت قریبالوقوع شاه بر کارها فائق آید. در این میان، وزیران کابینه، «علی سهیلی» و «عبدالحسین هژیر» را برای این کار پیشنهاد دادند که پس از گزارش هژیر، چند نفر از نمایندگان مجلس از جمله «عباس اسکندری، دکتر عبدالله معظمی و آشتیانیزاده» مطالبی درباره رئیسالوزرای تازه بیان کردند و «محمد ساعد مراغهای» را برای این کار شایستهتر از دیگران دانستند. سرانجام، نمایندگان تصمیم گرفتند تا رأی مخفی بدهند و از 120 نفر نماینده حاضر در جلسه، 66 نفر به هژیر و 43 نفر به ساعد مراغهای رأی دادند.[3]
اعتراض مردم و دانشجویان به نخستوزیری هژیر
سردار فاخر حکمت، تمایل مجلس نسبت به نخستوزیری هژیر را تلفنی به اطلاع شاه رساند و خود، عازم کاخ سعدآباد شد تا جریان مذاکرههای مجلس را به اطلاع وی برساند. در همان روز، نزدیک ساعت 11 در حالی که هژیر در کاخ منتظر فرمان صدارت بود، تعداد زیادی از طبقات مختلف مردم، بهویژه دانشجویان دانشکدههای حقوق و فنی ـ مهندسی در صفهای منظم، در میدان بهارستان حاضر شدند. کاسبان و اصناف بازار تهران با صلاحدید و راهنمایی آیتالله کاشانی، مغازههای خود را تعطیل کردند و ضمن دادن شعارهایی، نمایندگان مجلس را به ناسزا گرفتند و تصمیم آنها را اشتباه دانستند.
دامنه اجتماع و تظاهرات علیه مجلس بالا گرفت. به دستور دولت، پلیس برای پراکندهکردن مردم، به معرکه آمد و تیراندازی شروع شد. مردم هم با چوب و چماق به پلیس حمله کردند. در پایان، عده زیادی مجروح و زخمی شدند. مردم «سردار فاخر کاشانی» را مسبب این تظاهرات دانسته، اضافه کردند که اگر ایشان با نخستوزیری هژیر مخالفت دارد، بهتر این بود که با نمایندگان مجلس صحبت میکرد، نه اینکه به جنحال متوسل شود. مردم، خواستار ملاقات با نمایندگان مجلس شدند تا اعتراض خود را نسبت به نخستوزیری هژیر بیان کنند. آنها هژیر را برای این خدمت، صالح نمیدانستند.[4] هژیر به دلیل وابستگی زیاد به دولت شوروی، فردی موجه در میان مردم نبود. او ترقی و پیشرفت خود را مدیون روسها میدانست و مردم این را میدانستند.[5]
اعتراضات مردم نسبت به نخستوزیری هژیر
بهدنبال این تظاهرات، روز بعد در شهرهای قم، مشهد، اصفهان و قزوین، تظاهرات پرشوری صورت گرفت و تظاهرکنندگان، عکسهایی از آیتالله کاشانی حمل کردند.
هژیر در یک مصاحبه مطبوعاتی به مخالفان خود پاسخ داد و افزود: «مبارزه سیاسی بین جمعی، نباید از حدود نزاکت خارج شده و نظم عمومی را بر هم بزند» و هشدار داد کسانی که سبب اخلال در نظم عمومی و امنیت شهرها شوند، طبق قانون سرکوب خواهند شد.[6]
اعتراض روحانیان
روز چهارم نخستوزیری هژیر، تهران شاهد تظاهرات گستردهای از سوی روحانیان بود. چندین هزار روحانی و بازاری در حالی که قرآن بر سر داشتند، به رهبری «سید مجتبی نوابصفوی»، رهبر فدائیان اسلام، در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و ضمن ایراد سخنرانی، نمایندگان مجلس را سرزنش کردند و خواستار عزل هژیر شدند. فدائیان اسلام به سختی با وی مخالف بودند، هژیر را عامل انگلیسیها میدانستند و خشم مردم را نسبت به وی برمیانگیختند. روز 23 خرداد نواب در جمع مردمی که از منزل آیتالله کاشانی به طرف مجلس در حرکت بودند، پس از توقف آنها، بیاناتی کوبیده ایراد کرد و به تشریح باورهای خود درباره مبارزه با بیدینی پرداخت. مردم، دوباره به منزل کاشانی رفتند و بازارها را 3 روز تعطیل کردند. این تعطیلی مورد توجه محافل سیاسی داخلی و خارجی قرار گرفت و با تحت تأثیر قرار دادن اذهان عمومی، مبارزه مردم، صورتی رسمی به خود گرفت.[7] مأموران انتظامی نیز فدائیان را به گلوله بستند. در همین موقع، اعلامیه شدیداللحنی علیه نمایندگان مجلس بین مردم تهران توزیع شد و هژیر نیز در مقابل، اعلامیهای داد و تظاهرکنندگان را به دستگیری و زندان تهدید کرد.[8]
روز قیام و تجمع در مسجد سلطانی
بازار تهران منتظر دستورهای مسئولان بود که اعلام شد مردم در مسجد سلطانی جمع شوند و با حرکت در خیابانهای شهر، اعتراضهای خود را اعلام کنند. مردم در مسجد سلطانی به سخنان آقایان نوابصفوی، «کرباسچی» و «رازانی» مدیر روزنامه رازانی، گوش فرا دادند .پس از سخنرانی، حاضران از ناصر خسرو به لالهزار، اسلامبول و چهارراه نادری رفتند. به دستور نواب، یکی از جوانان در برابر سفارت انگلیس طی سخنرانی شدیداللحنی، تنفر و نفرت شدید مسلمانان را از دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران ابراز داشت. پس از آن، مردم به سوی مجلس حرکت کردند و در آنجا شهید «امامی» عنوان کرد که هژیر عامل بیدینی است و باید کشته شود؛ حتی اگر در دل سنگ باشد.[9]
دستگیری نواب صفوی و چند تن دیگر
به دنبال اعتراضات مردم، نواب و چند تن دیگر دستگیر شدند؛ بنابراین روز 25 خرداد تظاهراتی صورت نگرفت؛ ولی فردای آن روز، عدهای مقابل مجلس تجمع کردند. در آن اجتماع «سید عبدالحسین واحدی» طی سخنانی، آزادی رهبران فدائیان را خواستار شد و تهدید کرد تا آنان آزاد نشوند، این اجتماع، پراکنده نخواهند شد. لحظاتی بعد خبر آزادی آنان و رفتنشان به منزل آیتالله کاشانی منتشر شد.
27 خرداد 1327
در این روز، تظاهراتی از منزل آیتالله کاشانی شروع شد و روحانیان، دانشجویان و اصناف بازار در آن شرکت داشتند. پیشاپیش مردم روحانیان و بعد دانشجویان و اصناف حضور داشتند. روحانی جوانی به نام «ستجانی» با قرآنی در دست و جوان رشید و ورزشکاری به نام «بهرام خاقانی» به اتفاق مرحوم امامی در جلو حرکت میکردند. مأموران با آنان برخورد کردند و قرآن از دست سنجانی به زمین افتاد. مأموران، خاقانی، «شیخ ابراهیم بصیر» و امامی را مجروح کردند که به بیمارستان منتقل شدند. مردم هم با پرتاب آجر به سوی سربازان، آنان را از اعمال خشونتآمیز باز داشتند.[10]
اعتراض اقلیتهای مجلس نسبت به هژیر
آیتالله کاشانی، وکلای اقلیت را ـ که بعضی از آنها با تعداد دیگر، جبهه ملی را تشکیل میدادند ـ با فدائیان اسلام آشنا کرد. وکلای اقلیت مجلس (مکی، حائریزاده، آزاد، آشتیانیزاده و رحیمیان) به همین مناسبت در نامهای به رئیس مجلس علیه هژیر، اعلام جرم کردند. آنها در این نامه، هژیر را به صدور دستور تیرباران افراد غیرمسلح حامل قرآن متهم کردند[11] و از مجلس خواستند، چند تن برای رسیدگی به این امر خلاف مقررات دولت انتخاب شوند. همچنین در این جلسه در حالی که نخستوزیر، برنامه دولت را به اطلاع مجلس میرساند، تظاهرات مخالفتآمیزی از سوی تماشاچیان مجلس صورت گرفت. این تظاهرات که در بدو زمامداری پیش آمد، دولت را بر آن داشت تا در جلسه سهشنبه 8 تیرماه مجلس، تقاضای رأی اعتماد کند.[12]
نقش آیتالله کاشانی در این قیام
هژیر از دیر باز متهم به ارتباط نزدیک با انگلیسیها بود و آیتالله کاشانی از او بسیار خشمگین بود.[13] وی هژیر را یک مهره انگلیسی میدانست و در همان روزهای اول نخستوزیری وی، در برابر او ایستاد؛ بازار تعطیل شد و مردم در بهارستان جمع شدند. روز چهارم نخستوزیری هژیر، فدائیان اسلام در حمایت از کاشانی، چند هزار روحانی و بازاری را به پیشگامی نوابصفوی به راه انداختند. فدائیان به ابتکار نواب قرآن را در شال سبز آیتالله کاشانی پیچیدند و آن را در دست یک روحانی، پیشاپیش جمعیت قرار داده بودند.[14]
هژیر و اولین مصوبه خود در هیئت وزیران
هژیر برای رد اتهامهای خود، در اولین جلسه هیئت وزیران، مصوبهای صادر کرد که طبق آن، تهیه و فروش انواع مشروبات الکلی در شهرهای قم، مشهد و شهر ری ممنوع میشد. این مصوبه نه تنها دردی را دوا نکرد، بلکه وسیلهای در دست مخالفان شد تا منظور دولت را اغفال جامعه روحانیت قلمداد کنند. در مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله و هتاکی به هژیر، کوتاهی نمیشد و همه روزه، اتهامهایی به وی نسبت میدادند.[15]
برخورد رژیم با تظاهرکنندگان
پیش از اینکه تظاهرکنندگان به مجلس شورای ملی نزدیک شوند، نیروهای انتظامی، مانع حرکت آنها و تجمع در میدان بهارستان شدند. این مخالفت، باعث کشمکش بین قوای دولتی و تظاهرکنندگان شد و سرانجام با مجروحشدن چند تن از تظاهرکنندگان، جمعیت، پراکنده شدند.[16] دولت برای جلوگیری از این جریانها، اعلامیههایی برای اجرای ماده 79 قانون مجازات عمومی منتشر کرد. این مجازات، شامل کسانی بود که تحریکاتی ضد دولت و نمایندگان انجام میدهند و باعث بر هم زدن امنیت عمومی میشوند.[17]