دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غدير؛ تجلی ولايت سياسی و حكومت - بخش اول

No image
غدير؛ تجلی ولايت سياسی و حكومت - بخش اول

برگرفته از: مركز مطالعات و پاسخگويی به شبهات حوزه علميه قم

پيوند تشيع با غدير و قطعيت و غير قابل انکار بودن صدور آن، مخالفان اسلام ناب و مکتب تشيع را به تشکيک و انکار پيام غدير واداشته و دير زماني است که شاهد تلاش آنان براي مخدوش کردن پيام غدير هستيم، غافل از آنکه غدير همچون خورشيد تاباني در تاريخ اسلام خودنمايي کرده و حقانيت تشيع را به رخ کشانده و جايي براي هيچ گونه تشکيک و ترديد باقي نگذاشته است.

در اين ميان متأسفانه برخي از به اصطلاح روشنفکران همسو با مخالفان مکتب تشيع، ترديدهايي در پيام غدير مطرح کرده اند. شيفتگي به آموزه هاي غربي و وادادگي در برابر آن از يک سو و عدم درک و شناخت لازم مباني و آموزه هاي ديني از سوي ديگر موجب شده تا اين عده با وجود پيام روشن غدير دچار چنين خطايي شوند. در اين نوشتار که در دو بخش تقديم خوانندگان عزيز مي شود به ارزيابي و نقد يکي از اين ديدگاهها(1) خواهيم پرداخت.

طرح شبهه غدير

عده اي به اصطلاح برخي بر پايه چند پيش فرض نادرست ادعا کرده اند که حکومت ديني امري تناقض آلود است و پيام غدير، صرفاً بيان ولايت عرفاني و اخلاقي حضرت علي عليه‌السلام است نه ولايت سياسي، از اين روي آنان بر اين باور ند که:

  1. موضوع جانشيني سياسي پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در مورد حضرت علي (ع) به طور صريح و شفاف و به گونه اي كه محل اختلاف نباشد، نه در قرآن و نه در روايات آمده و نه به طور خاص در حديث غدير بدان تصريح شده است.
  2. تعيين نوع حكومت و تعيين حاكم «حق» مردم است.
  3. شأن فرمانروايي نبي اسلام زميني و محصول يك سلسله فعل و انفعالات سياسي و مدني در مدينه بوده است و نه لزوماً الهي و ديني و آسماني از اين رو ديگر با هيچ توجيهي نمي توان از الزامات منطقي آن گريخت و مثلاً معتقد شد كه خدا و پيامبر براي مردم زمامدار تعيين كرده اند.
  4. حتي اگر شان الهي امارت ده ساله نبي اسلام را قبول كنيم، چه دليل و يا دلايل عقلي و شرعي وجود دارد كه مؤمنان را ملزم كند تا زمان قيامت، منشأ قدرت و حكومت را الهي بدانند و به حكومت شرعي باور داشته باشند؟
  5. معنا و مفهوم ولايت در گفتار غدير نيز مي تواند به همان معناي مصطلح قرآني و بر وفق ادبيات زمان پيامبر باشد. ساختار كلام و مضامين و عبارات نشان مي دهد كه در اينجا ولايت روحاني و اخلاقي پيامبر مطرح است نه ولايت سياسي او.(2)

با اندک تأملي مي توان دريافت که هيچکدام از پيش فرضها و محورهاي ياد شده، قابل پذيرش نبوده و با مباني ديني همخواني ندارد و همگي مردود و مورد نقد است که به اختصار به آن اشاره خواهيم کرد.

صراحت در جانشينی سياسی حضرت علی(ع)

  1. بر خلاف ادعاي اين مدعيان، هم در قرآن کريم و هم در روايات به طور صريح و روشن، موضوع جانشيني سياسي حضرت علي(ع) از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله تصريح شده است که اينجا مجال پرداختن به آن نيست اما به عنوان نمونه به برخي از آيات و روايات اشاره مي کنيم.

در آيه شريفه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةً وَ يُوْتُونَ الزَّكاةً وَ هُمْ راكِعُونَ»(3) خداوند متعال مي فرمايد «سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند.»

حصر ولايت در خداوند و پيامبراکرم(ص) و حضرت علي(4) دليل بر اين است که ولايت در آيه شريفه به معناي رهبري و سرپرستي است زيرا ولايت به معني دوستي و ياري كردن، مخصوص كساني نيست كه نماز مي خوانند و در حال ركوع زكات مي دهند، بلكه يك حكم عمومي است كه همه مسلمانان را در بر مي گيرد، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و ياري كنند حتي آنهايي كه زكات بر آنها واجب نيست، و اصولاً چيزي ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتي بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند. از اينجا روشن مي شود كه منظور از «ولي» در آيه فوق ولايت به معني سرپرستي و تصرف و رهبري مادي و معنوي است، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است.(5)

در برخي از روايات نيز تصريح شده است که اين ولايت از سنخ ولايت سياسي است از جمله امام صادق(ع) در تفسير معناي ولايت مذکور در آيه شريفه فرمودند: «إِنَّمَا يَعْنِي اَوْلَي بِكُمْ اَيْ اَحَقُ بِكُمْ وَ بِاُمُورِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ وَ اَمْوَالِكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ اَوْلَادَهُ الْاَئِمَّهًْ (ع) إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَهًْ»(6) «انما وليکم يعني اولي به شما يعني سزاوار تر به شما و امور شما و جان و اموال شما، خدا و رسول او و کساني که ايمان آورده اند يعني علي(ع) و فرزندان معصوم ايشان تا روز قيامت هستند.»

در آيه ديگر خداوند متعال مي فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اَطِيعُوا اللَّهَ وَ اَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الْاَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر»(7) «اي كساني كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزي نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد».

در اين آيه شريفه امر به اطاعت از پيامبراکرم(ص) و اولوا الامر، مطلق و بدون قيد و شرط است و همه امور عبادي، فردي، اجتماعي، سياسي را در برمي گيرد که يکي از مصاديق آن حکومت و رهبري جامعه است، از اين رو آيه شريفه بيانگر شان الهي حکومت و زعامت پيامبراکرم(ص) و اولوا الامر است، زيرا منطقي نيست که از يک سو خداوند متعال به مردم دستور اطاعت مطلق از رسول اکرم و اولوا الامر بدهد و از سوي ديگر چنين شأن و جايگاهي براي ايشان در نظر نگرفته باشد؟ و با توجه به اطلاق امر به اطاعت، تنها مصداق اولوا الامر، اميرالمؤمنين و ساير امامان معصوم(ع) مي باشند، چه اينکه امر به اطاعت مطلق در همه امور با وجود احتمال خطا و انحراف در ولي امر از سوي خداوند متعال مستلزم گمراهي و انحراف انسانها خواهد شد که محال است. جالب اينكه بعضي از دانشمندان معروف اهل تسنن از جمله مفسر معروف، فخر رازي در آغاز سخنش در ذيل اين آيه، به اين حقيقت اعتراف كرده، مي گويد: «كسي كه خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتماً بايد معصوم باشد، زيرا اگر معصوم از خطا نباشد، به هنگامي كه مرتكب اشتباهي مي شود خداوند اطاعت او را لازم شمرده و پيروي از او را در انجام خطا لازم دانسته است و اين خود يك نوع تضاد در حكم الهي ايجاد مي كند، زيرا از يك طرف انجام آن عمل ممنوع است و از طرف ديگر پيروي از اولواالامر لازم است و اين موجب اجتماع امر و نهي مي شود.

بنا بر اين از يك طرف مي بينيم خداوند اطاعت فرمان اولوا الامر را بدون هيچ قيد و شرط لازم دانسته و از طرف ديگر اگر اولوا الامر معصوم از خطا نباشند چنين فرماني صحيح نيست، از اين مقدمه چنين استفاده مي كنيم كه اولوا الامر كه در آيه فوق به آنها اشاره شده حتماً بايد معصوم بوده باشند» (8)

علاوه بر آيات، روايات متعدد و متواتر نيز جانشيني حضرت علي(ع) را اثبات مي کنند. به عنوان نمونه در حديث مشهور يوم الدار، که مورد اتفاق محدثان عامه و خاصه است، پيامبراکرم(ص) در مورد حضرت علي(ع)فرمودند: «ان هذا اخي و وصيي و خليفتي فيكم فاسمعوا له و اطيعوه»(9) «اين برادر و وصي و جانشين من در شما است، سخن او را بشنويد و فرمانش را اطاعت كنيد»

حديث معروف منزلت نيز که در منابع خاصه و عامه به صورت متواتر نقل شده است بر خلافت و جانشيني اميرالمؤمنين (ع) صراحت دارد، پيامبراکرم(ص) هنگامي که براي جنگ تبوک مدينه را ترک مي کردند، اميرالمؤمنين (ع) را به عنوان جانشين خود انتخاب کرده و فرمودند: «اَلا تَرضي ان تكون مِنّي بمنزلةً هارون من موسي الّا انه ليس نَبيَ بعدی» (10) «آيا راضي نيستي كه نسبت به من همانند هارون نسبت به موسي( ع) باشي جز اينكه پيامبري بعد از من نخواهد بود»

روايت دلالت مي کند که حضرت علي(ع) تمام مناصبي را كه هارون نسبت به موسي و در ميان بني اسرائيل داشت- به جز نبوت- داشته است، زيرا روايت عام است و استثناء جمله الّا انه لا نبيَ بعدي نيز اين عموميت را تأكيد مي كند و هيچگونه قيد و شرطي در حديث وجود ندارد كه آن را تخصيص بزند، بنابراين از اين روايت به روشني استفاده مي شود که حضرت علي(ع) وزيرپيامبر و جانشين و خليفه ايشان هستند.

خود حضرت علي(ع) نيز بارها بر حق الهي حکومت خويش اشاره کرده است، به عنوان نمونه حضرت در جنگ صفين چنين فرمودند: «اما بعد فقد جعل الله سبحانه لي عليكم حقاً بولايهًْ امركم ولكم عليّ من الحق مثل الذي لي عليكم» (۱۱) «خداوند سبحان، براي من بر شما حقي را به جهت ولايت و سرپرستي امر شما قرار داده است و براي شما همانند حق من، حقي تعيين فرموده است».

همچنين فرمودند: «کسي را با خاندان رسالت نمي شود مقايسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند، با آنان برابر نخواهند بود. عترت پيامبر اساس دين و ستون هاي استوار يقين مي باشند، شتاب کننده بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد، زيرا ويژگي هاي حق ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيت پيامبر نسبت به خلافت و ميراث رسالت به آنها تعلق دارد، هم اکنون حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جايگاهي که از آن دور مانده بود بازگردانده شد.».(12)

حديث غدير نيز همان گونه که در ادامه اشاره خواهيم کرد به روشني ولايت و جانشيني حضرت اميرالمؤمنين (ع) را اثبات مي کند.

علاوه بر اينکه صرف نظر از همه آيات و روايات، عقل به روشني ضرورت جانشيني حضرت علي(ع) را اثبات مي کند، با اين بيان که يا بايد بپذيريم که پيامبراکرم(ص) براي بعد از رحلت خودشان هيچ کسي را به عنوان جانشين معرفي نکردند و مردم را به حال خود واگذار نمودند که چنين فرضي قابل پذيرش نيست، زيرا لازمه آن اين است که پيامبر بعد از بيست و سه سال تلاش در راه تحقق و اجراي تعاليم اسلام، براي اداره و رهبري و هدايت جامعه اسلامي هيچ اقدامي انجام ندادند و مسئوليت اداره جامعه را بر عهده خود مردم واگذار کردند که تحت تاثير جهل و ناداني و هواهاي نفساني قرار دارند و احتمال خطا و انحراف در انتخاب آنها زياد است، در اين صورت آيا مي توان پذيرفت که پيامبراکرم(ص) رسالت خود را به طور کامل انجام داده اند ؟ آيا رسالت پيامبراکرم(ص)تنها محدود به زمان حيات خودشان بوده و هيچ وظيفه اي در قبال آينده جامعه اسلامي نداشتند؟ مهم تر اينکه در صورت عدم تعيين جانشين شايسته توسط پيامبراکرم(ص)براي مسلمانان، حجت خداوند بر انسانها تمام نشده و مردم براي گمراهي و عدم عمل به احکام اسلام مي توانند عذر بياورند که رهبر و هدايت گري مصون از خطا و انحراف نداشته اند؛ با باطل بودن اين فرض، ثابت مي شود که پيامبر خدا براي بعد از رحلت خودشان جانشيني معين کرده اند و با توجه به آيات و روايات متعدد در مورد جانشيني حضرت علي(ع)، خلافت ايشان اثبات مي شود.

با وجود دليل عقلي و چنين صراحت و شفافيتي در آيات و روايات، حجت خداوند بر همگان تمام شده و جا براي هيچگونه عذر و بهانه اي باقي نمانده است و انکار تصريح قرآن و روايات به جانشيني حضرت و تشکيک در آن، جز انکار و تشکيک در حقيقت و چشم پوشيدن بر واقعيت نيست.

بنابر اين مشکل در تبيين مسئله خلافت و جانشيني پيامبراکرم(ص) نيست، بلکه در تعصب، لجاجت و چشم پوشيدن بر حقيقت است و چنين افرادي در گمراهي آشکاري بوده و راهي براي هدايت به جز کنار نهادن تعصب و لجاجت ندارند.

1و2. رک: يوسفي اشکوري، حسن، جستارهايي در تاريخ 70 ساله نخست اسلام، جستار هفدهم، تأملی در رخداد غدير.

  1. مائده، 55.
  2. به شهادت محدثان و مفسران خاصه و عامه آيه در شأن حضرت علی(ع)نازل شده است. مرحوم علامه اميني نزول آيه درباره حضرت را با رواياتي از حدود بيست کتاب معتبر اهل سنت نقل کرده است. الغدير، ج2، ص 52-53.
  3. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج4، ص 423-424.
  4. کليني، اصول کافي، الاسلاميه، ج1، ص 288.
  5. نساء، 59.
  6. فخر رازي، التفسير الكبير، دار إحياء التراث العربی، ج10، ص 113.
  7. اين روايت را بسياري از دانشمندان اهل سنت، همچون «ابن ابي جرير» و «ابن ابی حاتم» و «ابن مردويه» و «ابو نعيم» و «بيهقی» و «ثعلبی» و «طبری».

«ابن اثير» و ديگران نقل کرده اند. ر.ک: المراجعات، ص 130 به بعد و احقاق الحق، ج 4، ص62 به بعد.

  1. بخاري، صحيح بخاري، دار احياء التراث العربي، جزء 6، ص 3- مسلم بن الحجاح، صحيح مسلم، دار احياء التراث العربي،ج 4،ص 187.
  2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 216، بند 1، ص 322.
  3. همان، خطبه 2، بند 13، ص 36.

روزنامه كيهان، شماره 21713 به تاريخ 12/6/96، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS