دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

هم نشینی و هم زبانی و دوستی با ناشایستگان در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد هم نشینی و هم زبانی و دوستی با ناشایستگان بیان شده است آورده شده.
No image
هم نشینی و هم زبانی و دوستی با ناشایستگان در آیات و روایات اسلامی

آیات

1. وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ [1]

هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!

2. وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً

يَاوَيْلَتىَ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِيلًا

لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ كَانَ الشَّيْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولا [2]

و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم

اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم!

او مرا از يادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنكه (ياد حق) به سراغ من آمده بود! و شيطان هميشه خواركنند انسان بوده است!

روایات

الکافی

بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي

1 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى تَغْيِيرِه [3]

حضرت صادق عليه السلام فرمود: براى مؤمن سزاوار نيست كه در مجلسى بنشيند كه خداوند در آن مجلسى نافرمانى شود و آن مؤمن قدرت بر بهم زدن آن مجلس نداشته باشد.

2 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام يَقُولُ مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ فَقَالَ- إِنَّهُ خَالِي فَقَالَ إِنَّهُ يَقُولُ فِي اللَّهِ قَوْلًا عَظِيماً يَصِفُ اللَّهَ وَ لَا يُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ يَقُولُ مَا شَاءَ أَيُّ شَيْ ءٍ عَلَيَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا يَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ جَمِيعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى عليه السلام وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَ أَبَاهُ فَيُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَى مُوسَى عليه السلام الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِي رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَكِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاع [4]

جعفرى گويد: شنيدم حضرت ابو الحسن عليه السلام بمن فرمود: چرا مينگرم كه تو نزد عبد الرحمن بن يعقوب هستى، (جعفرى) عرض كرد: او دائى من است؟ حضرت فرمود: او در باره خدا سخن ناهموارى گويد؟ خدا را (بصورت اجسام و اوصاف آن) وصف كند؟ پس يا با او همنشين شو و ما را واگذارد يا با ما بنشين و او را ترك كن عرضكردم: او هر چه ميخواهد بگويد بمن چه زيانى دارد وقتى كه من نگويم آنچه را كه او گويد؟ ابو الحسن عليه السلام فرمود: آيا نمى ترسى از اينكه باو عذابى نازل گردد و هر دوى شما را فرا گيرد؟ آيا ندانى (داستان) آن كس را كه خود از ياران موسى عليه السلام بود و پدرش از ياران فرعون، پس هنگامى كه لشكر فرعون (در كنار دريا) بموسى (و يارانش) رسيد، (آن پسر) از موسى جدا شد كه پدرش را پند دهد و بموسى (و يارانش) ملحق سازد، و پدرش براه خود (در لشكر فرعون) ميرفت و اين جوان با او (در باره مذهبش) ستيزه ميكرد، تا اينكه هر دو بكنارى از دريا رسيدند و (همين كه لشكر فرعون غرق شدند) آن دو نيز با هم غرق شدند، خبر بموسى عليه السلام رسيد، فرمود: او در رحمت خدا است ولى چون عذاب نازل گردد از آنكه نزديك گنهكار است دفاعى نشود.

شرح

- مجلسى (ره) گويد: جعفرى (راوى حديث) همان ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى است و او از بزرگان اصحاب ما است، و گويند: كه او حضرت رضا عليه السلام را تا آخرين امامان درك كرده، و حضرت ابو الحسن عليه السلام (در حديث) محتمل است حضرت رضا يا حضرت هادى عليهما السلام باشند، و ممكن است مقصود از جعفرى در- اينجا سليمان بن جعفر جعفرى باشد چنانچه در كتاب مجالس مفيد (ره) بدان تصريح شده است.

3 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِيرُوا عِنْدَ النَّاسِ كَوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِه [5]

امام صادق عليه السلام فرمود: با اهل بدعت رفاقت و همنشينى نكنيد تا نزد مردم چون يكى از آنها محسوب شويد، رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم فرمود: انسان بر كيش دوست و رفيق خود است.

4 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَة [6]

از حضرت صادق عليه السلام حديث شده است كه فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم فرموده است: هر گاه پس از من اهل ريب و بدعت را ديديد بيزارى خود را از آنها آشكار كنيد، و بسيار بآنها دشنام دهيد، و در باره آنها بد گوئيد، و آنها را با برهان و دليل خفه كنيد كه (نتوانند در دل مردم القاء شبهه كنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع كنند، و در نتيجه مردم از آنها دورى كنند و بدعتهاى آنها را ياد نگيرند، و خداوند در برابر اين كار براى شما حسنات بنويسد و درجات شما را در آخرت بالا برد.

شرح

- مجلسى (ره) گويد: گويا مقصود از اهل ريب آنهائى هستند كه در دين شك كنند. و مردم را با القاء شبهات بشبهه اندازند، و گفته شده: كه مقصود كسانى هستند كه پايه دين آنها بر گمان و اوهام فاسده بنا نهاده شده مانند علماى اهل خلاف؛ سپس كلام مصباح اللغة را در معناى بدعت ذكر كرده، و پس از آن فرمايد: بدعت در عرف شرع بآن چيزى گويند كه پس از رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم پديدار گشته و در باره خصوص آن نصى نرسيده و داخل در تحت دستورات عمومى هم نباشد يا بطور خصوص يا عموم از آن نهى شده، و آنچه در عمومات (واجبه يا مستحبه) داخل است بدعت شامل آن نگردد مانند ساختن مدارس و امثالش كه داخل در عمومات (مستحبه) سكنا دادن بمؤمن و كمك كردن بآنها است، و مانند تأليف كتابهاى علمى كه داخل در كمك بعلوم شرعيه است، و مانند، (و پوشيدن يا دوختن) جامه ها و يا خوردن غذاهائى كه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم نبوده كه داخل در عمومات حليت (زينت و أكل) است و نهيى در باره آنها نرسيده، و آنچه داخل در اين گونه عمومات است تا بدان خصوصيتى ندهند بدعت نيست، و گر نه اگر بصورت خاصى انجام دهند كه دليل و نصى نداشته باشد بدعت گردد، مانند اينكه نماز بهترين موضوعست و در هر وقت و زمان انجام آن مستحب است اما اگر همين نماز را در وقت مخصوص و مكان مخصوص و ركعات مخصوصى بدون دليل و نصى بجا آورد بدعت گردد (مانند دستورى كه عمر براى جماعت خواندن نمازهاى نافله شبهاى ماه رمضان داد، و خود او هم گفت: خوب بدعتى است) و هم چنين ساير كارها، و اينكه اهل سنت بدعت را مانند احكام پنجگانه (واجب، مستحب، حرام، مكروه، مباح) پنج قسمت كرده اند براى تصحيح همان گفتار عمر است (كه در نماز شبهاى ماه رمضان گفت) و اين درست نيست زيرا بدعت اطلاق نشود جز بر آنچه محرم است چنانچه رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم فرموده است: كه هر بدعتى گمراهى است، و هر گمراهى راهش بدوزخ است، و آنچه عمر كرد از بدعتهاى محرمه است زيرا پيغمبر صلي الله عليه وأله وسلم از جماعت در نافله نهى فرموده بود، پس اين تقسيم، آنان را نفع نبخشد. سپس مرحوم مجلسى (قده) كلام شهيد (ره) را در اين باره نقل فرموده كه آنهم نظير كلامى است كه گذشت.

5 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يُوَاخِيَ الْفَاجِرَ وَ لَا الْأَحْمَقَ وَ لَا الْكَذَّاب [7]

حضرت صادق عليه السلام فرمايد: براى مسلمان سزاوار نيست كه با فاجر (هرزه، تباهكار، نافرمان) و نه با احمق و نه با دروغگو رفاقت كند.

توضيح

- مجلسى (ره) گويد: اينكه دروغگو را در اين حديث جدا ذكر فرموده با اينكه داخل در فاجر بود براى اينست كه زيان او بيش از ساير فجار است.

6 عَنْهُ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْكِنْدِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صلي الله عليه وأله وسلم إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْكَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ فَيُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ وَ لَا يُعِينُكَ عَلَى أَمْرِ دِينِكَ وَ مَعَادِكَ وَ مُقَارَنَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَلَيْكَ عَارٌ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا يُشِيرُ عَلَيْكَ بِخَيْرٍ وَ لَا يُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْكَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَكَ فَضَرَّكَ فَمَوْتُهُ خَيْرٌ مِنْ حَيَاتِهِ وَ سُكُوتُهُ خَيْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَيْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْكَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا يَهْنِئُكَ مَعَهُ عَيْشٌ يَنْقُلُ حَدِيثَكَ وَ يَنْقُلُ إِلَيْكَ الْحَدِيثَ كُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَّهَا بِأُخْرَى حَتَّى إِنَّهُ يُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا يُصَدَّقُ وَ يُغْرِي بَيْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَيُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِي الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُم [8]

امام صادق عليه السلام فرمود: هر گاه امير المؤمنين عليه السلام بمنبر بالا ميرفت ميفرمود: براى مسلمان سزاوار است كه از رفاقت با سه كس اجتناب كند: بى باك (در گفتار و كردار و هرزه)، و احمق، و دروغگو، اما شخص بى باك و هرزه، كار خود را براى تو زينت دهد، و دوست دارد كه تو هم مانند او باشى، و در كار دين و آخرتت تو را يارى نكند، و رفاقت با او جفا و سخت دلى آرد، و رفت و آمدش براى تو ننگ و عار است، و اما احمق پس او بخير و خوبى تو دستور ندهد، و در دفع شر از تو اميدى باو نيست اگر چه خود را بتعب و رنج اندازد، و چه بسا بخواهد كه بتو سودى برساند (ولى بواسطه حماقتش) بتو زيان رساند پس مرگ او بهتر از زندگيش باشد، و خموشيش به از سخن گفتن است، و دورى اش به از نزديكى است، و اما دروغگو هيچ گاه زندگى بهمراهى او بر تو گوارا نيست گفته تو را نزد ديگران برد، و حديث ديگران را نزد تو آرد، و هر گاه داستانى را بآخر رساند داستان ديگرى بدنبالش افزايد تا آنجا كه بسا راست گويد ولى باور نكنند، و در ميان مردم دشمنى اندازد، و در سينه مردمان كينه ها بروياند، پس از خدا بترسيد و خود را بپائيد (كه با چه كسى رفاقت مى كنيد و طرح دوستى مى افكنيد).

7 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ لِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ صلي الله عليه وأله وسلم يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ مَنْ هُمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَاعِدُ لَكَ الْقَرِيبَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ- فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ وَ قَالَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ قَالَ فِي الْبَقَرَةِ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون [9]

از حضرت صادق عليه السلام از پدرش حديث شده كه فرمود: پدرم على بن الحسين (عليهما السلام) بمن فرمود: پنج كس را در نظر داشته باش و با آنها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو، من گفتم: پدر جان آنها چه كسانند؟ فرمود: بپرهيز از همراهى و رفاقت با دروغگو زيرا او بمنزله سرابى است كه دور را بتو نزديك و نزديك را بتو دور سازد، و بپرهيز از رفاقت با فاسق زيرا او ترا بفروشد بلقمه اى از خوراكى يا كمتر از آن، و بپرهيز از رفاقت با بخيل زيرا او دست از كمك بتو بوسيله مالش بردارد آنگاه كه تو بينهايت بدان نيازمندى، و بپرهيز از رفاقت با احمق زيرا او ميخواهد بتو سود رساند (و بواسطه حماقتش) بتو زيان رساند، و بپرهيز از رفاقت با قاطع رحم زيرا من يافتم او را كه در سه جاى قرآن باو لعن شده است: خداى عز و جل فرموده است: پس آيا اميد داريد كه هر گاه بسرپرستى گمارده شديد آنكه تبهكارى كنيد در زمين و قطع رحم كنيد، آنانند كه خداوند لعنتشان كرده پس كرشان ساخت و چشم هاى آنها را كور كرد (سوره محمد آيه 23) و نيز فرموده است: آنان كه مى شكنند پيمان خدا را پس از بستنش و ميبرند آنچه خداوند دستور داده كه پيوند باشد، و تبهكارى كنند در زمين آنان را است لعنت و براى ايشان است بدى آن سراى (سوره رعد آيه 24) و در سوره بقره (آيه 27) فرموده است: آنان كه پيمان خدا را پس از بستنش بشكنند و ببرند آنچه را خداوند دستور پيوندش داده و فساد كنند در زمين همانا آنانند زيان كاران.

8 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِي يَجْحَدُ الْحَقَّ وَ يُكَذِّبُ بِهِ وَ يَقَعُ فِي الْأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ كَائِناً مَنْ كَان [10]

شعيب عقرقوفى گويد: پرسيدم از حضرت صادق عليه السلام از گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): و بتحقيق فروآورده است بر شما در كتاب كه اگر شنيديد بآيات خدا كفرورزى مى شود يا استهزاء مى شود بدانها ... تا آخر آيه (كه فرمايد: با ايشان ننشينيد، سوره نساء آيه 140).حضرت فرمود: مقصود از اين گفتار اين است كه هر گاه شنيديد كه مردى حق را انكار ميكند و دروغ مى پندارد، و در باره امامان عليهم السلام بد مى گويد از نزد او برخيز و همنشين با او مشو، هر كه خواهد باشد.

9 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَجْلِسُ مَجْلِساً يُنْتَقَصُ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُعَابُ فِيهِ مُؤْمِن [11]

حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كه ايمان بخدا و روز قيامت دارد در مجلسى كه امامى را مذمت كنند يا مؤمنى را عيب كنند ننشيند.

10 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صلي الله عليه وأله وسلم مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَقُومُ مَكَانَ رِيبَة [12]

و نيز فرمود: كه امير المؤمنين عليه السلام فرموده: هر كه ايمان بخدا و روز جزا دارد در مكان تهمت و شك نايستد.

شرح

- مجلسى عليه الرحمة گويد: گويا مقصود نهى از حضور در جايى است كه موجب تهمت بفسق يا كفر يا ذمائم اخلاقى گردد، زيرا انسان نزد مردم متهم باين صفات گردد و گاهى در دل انسان نيز اثر كند و باطن شخص ملوث گردد، و ممكن است كه مقصود جلوگيرى از مجالست با كسانى باشد كه ايجاد شكوك و شبهه در دين كنند و بخيال خود آن را كياست پندارند و مردم را بدين وسيله از طريق اهل يقين گمراه كنند.

11 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَقْعُدَنَّ فِي مَجْلِسٍ يُعَابُ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُنْتَقَصُ فِيهِ مُؤْمِن [13]

عبد الاعلى گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السلام كه ميفرمود: هر كس بخدا و روز جزا ايمان دارد نبايد در مجلسى بنشيند كه امامى را در آن عيب كنند يا مؤمنى را مذمت نمايند.

12 الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِي أَخِي وَ عَمِّي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ ثَلَاثَةُ مَجَالِسَ يَمْقُتُهَا اللَّهُ وَ يُرْسِلُ نَقِمَتَهُ عَلَى أَهْلِهَا فَلَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يَصِفُ لِسَانُهُ كَذِباً فِي فُتْيَاهُ وَ مَجْلِساً ذِكْرُ أَعْدَائِنَا فِيهِ جَدِيدٌ وَ ذِكْرُنَا فِيهِ رَثٌّ وَ مَجْلِساً فِيهِ مَنْ يَصُدُّ عَنَّا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ قَالَ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ كَأَنَّمَا كُنَّ فِي فِيهِ أَوْ قَالَ فِي كَفِّهِ- وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِب [14]

و نيز آن حضرت عليه السلام فرمود: سه مجلس است كه خداوند آنها را دشمن دارد، و عذاب خود را بر اهل آن بفرستد، پس با آنان ننشينيد و مجالست نكنيد، يكى آن مجلسى كه در آن كسى باشد كه در فتواى خود دروغ گويد، و ديگر مجلسى كه ذكر دشمنان ما در آن تازه و نو، ولى ذكر ما در آن كهنه باشد، و ديگر مجلسى كه در آن كسى است كه از پيروى ما (مردم را) بازمى دارد و تو ميدانى (كه او چنين كسى است، عبد الاعلى گويد): سپس حضرت صادق عليه السلام سه آيه از كتاب خدا خواند كه گويا در دهانش بود- يا گفت: گويا در مشتش بود- (اول اين آيه بود سوره انعام آيه 108:) دشنام ندهيد آنان را كه جز خدا ميخوانند تا (آنها نيز) دشنام دهند خدا را ستمگرانه بنادانى (دوم آيه 68 از همان سوره) و هر گاه بينى آنان را كه فرو روند در آيتهاى ما پس رو گردان از ايشان تا فرو روند در داستانى ديگر (سوم آيه 116 از سوره نحل) و نگوئيد بدان چه ميستايد زبانهاى شما بدروغ اين حلال است و اين حرام است تا بدروغ بر خدا افتراء بنديد.

13 وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ الْجُمَحِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِذَا ابْتُلِيتَ بِأَهْلِ النَّصْبِ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فَكُنْ كَأَنَّكَ عَلَى الرَّضْفِ حَتَّى تَقُومَ فَإِنَّ اللَّهَ يَمْقُتُهُمْ وَ يَلْعَنُهُمْ فَإِذَا رَأَيْتَهُمْ يَخُوضُونَ فِي ذِكْرِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ فَقُمْ فَإِنَّ سَخَطَ اللَّهِ يَنْزِلُ هُنَاكَ عَلَيْهِم [15]

و نيز آن حضرت عليه السلام فرمود: هر گاه بناصبى ها و همنشينى آنها گرفتار شدى پس مانند كسى باش كه روى سنگ سرخ شده نشسته باشى تا برخيزى، زيرا خداوند آنها را دشمن دارد و لعنت كند پس هر گاه ديدى كه در باره امامى از امامان بد گويند برخيز زيرا غضب خداوند در چنين وقتى بر ايشان نازل گردد.

14 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ مَنْ قَعَدَ عِنْدَ سَبَّابٍ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ تَعَالَى [16]

و نيز آن حضرت عليه السلام فرمود: هر كه نزد دشنامگوى باولياء خدا بنشيند خداى تعالى را نافرمانى كرده است.

15 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ مَنْ قَعَدَ فِي مَجْلِسٍ يُسَبُّ فِيهِ إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ يَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ فَلَمْ يَفْعَلْ أَلْبَسَهُ اللَّهُ الذُّلَّ فِي الدُّنْيَا وَ عَذَّبَهُ فِي الْآخِرَةِ وَ سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا [17]

حضرت باقر عليه السلام فرمود: هر كه بنشيند در مجلسى كه در آن بامامى از امامان دشنام گويند و ميتواند برخيزد و نكند خداوند ذلت را در دنيا بر او بپوشاند و در آخرت او را عذاب كند، و آن چيز نيكى كه بدادن آن بر او منت نهاده (يعنى) معرفت ما را از او بگيرد.

16 الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْيَمَانِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ رَأَيْتُ يَحْيَى ابْنَ أُمِّ الطَّوِيلِ وَقَفَ بِالْكُنَاسَةِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ مَعْشَرَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ إِنَّا بُرَآءُ مِمَّا تَسْمَعُونَ مَنْ سَبَّ عَلِيّاً عليه السلام فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بُرَآءُ مِنْ آلِ مَرْوَانَ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثُمَّ يَخْفِضُ صَوْتَهُ فَيَقُولُ مَنْ سَبَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ فَلَا تُقَاعِدُوهُ وَ مَنْ شَكَّ فِيمَا نَحْنُ عَلَيْهِ فَلَا تُفَاتِحُوهُ وَ مَنِ احْتَاجَ إِلَى مَسْأَلَتِكُمْ مِنْ إِخْوَانِكُمْ فَقَدْ خُنْتُمُوهُ ثُمَّ يَقْرَأُ- إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقا [18]

يمان بن عبد اللَّه گويد: يحيى پسر ام طويل را ديدم كه در كناسه (ميدان بزرگ كوفه) ايستاده و با بلندترين آوازش فرياد ميزد و ميگفت: اى گروه دوستان خدا ما بيزاريم از آنچه شما ميشنويد، هر كه على عليه السلام را سب كند لعنت خدا بر او باد، ما بيزاريم از آل مروان و آنچه بجز از خدا مى پرستند، پس صدايش را كوتاه ميكرد و (آهسته تر) ميگفت: هر كس اولياء خدا را سب كرد با او ننشينيد، و هر كه شك دارد در آنچه ما بدان هستيم با او محاكمه نكنيد، و هر كه از برادرانتان نيازمند بخواهش و گدائى از شما شد باو خيانت كرده ايد (يعنى پيش از اينكه خواهش كند باو عطا كنيد كه نياز بسؤال پيدا نكند) سپس ميخواند (اين آيه شريفه را) همانا ما آماده كرده ايم براى ستمكاران آتشى كه فرا گرفته است بديشان سراپرده آن و اگر فرياد كنند فريادرسى شوند بآبى چون آهن گداخته، بريان كند چهره ها را، چه زشت نوشابه ايست و چه زشت آسايشگاهى (سوره كهف آيه 29).

شرح

- يحيى بن ام الطويل مطعمى از اصحاب حضرت زين العابدين عليه السلام است، و فضل بن شاذان گفته است: در اول كار على بن الحسين عليهم السلام جز پنج نفر نبودند كه از جمله آنها يحيى بن ام الطويل بود، و از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: پس از شهادت حسين عليه السلام مردم برگشتند جز سه نفر: ابو خالد كابلى، و يحيى بن ام طويل، و جبير بن مطعم، سپس مردم (كم كم) آمدند و پيوستند و فراوان شدند. و از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه حجاج يحيى را خواست و گفت به ابى تراب لعنت كن و دستور داد كه دست و پايش را قطع كنند و او را كشت.

بحار الأنوار

باب من لا ينبغي مجالسته و مصادقته و مصاحبته و المجالس التي لا ينبغي الجلوس فيها

1- لي، [الأمالي للصدوق ] عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم أَحْكَمُ النَّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ النَّاسِ [19]

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: فرزانه ترین مردم کسی است که از مردم نادان گريزد.

2- لي، [الأمالي للصدوق ] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ ابْنِ مَتِّيلٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ وَ مَنْ لَمْ يَجْتَنِبْ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ أَوْشَكَ أَنْ يَتَخَلَّقَ بِأَخْلَاقِهِ [20]

امام صادق علیه السلام فرمود: هر كه بيند برادرش اندر كار بديست، و او را از آن با توانائى باز ندارد به او خيانت كرده، و هر كس از دوستى احمق كناره نكند در آستانه اينست كه خوى او را بگيرد.

3- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] مع، [معاني الأخبار] لي، [الأمالي للصدوق ] فِي خَبَرِ الشَّيْخِ الشَّامِيِّ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَيُّ صَاحِبٍ شَرٌّ قَالَ الْمُزَيِّنُ لَكَ مَعْصِيَةَ اللَّهِ [21]

امام على عليه السلام ـ وقتى از وى پرسيده شد: بدترين همنشين كدام است؟ ـ فرمود : آن كه معصيت خدا را در نظرت زيبا جلوه دهد.

4- ن، [عيون أخبار الرضا عليه السلام ] لي، [الأمالي للصدوق ] ابْنُ مُوسَى عَنِ الصُّوفِيِّ عَنِ الرُّويَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ [22]

امام على عليه السلام : همنشينى با بدان ، بد گمانى به نيكان را در پى دارد .

5- ب، [قرب الإسناد] مُحَمَّدُ بْنُ الْوَلِيدِ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام انْظُرْ إِلَى كُلِّ مَنْ لَا يُفِيدُكَ مَنْفَعَةً فِي دِينِكَ فَلَا تَعْتَدَّنَّ بِهِ وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِي صُحْبَتِهِ فَإِنَّ كُلَّ مَا سِوَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُضْمَحِلٌّ وَخِيمٌ عَاقِبَتُهُ [23]

امام صادق عليه السلام : بنگر، كه هر كس براى تو سودِ دينى ندارد، به او بهايى مده و به همنشينىِ با وى رغبت مكن؛ زيرا هر چيزى جز خداوند تبارك و تعالى نابود شدنى و فرجامش ناگوار و زيانبار است .

6- ل، [الخصال ] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ الْحَضْرَمِيِّ عَنِ الْبَجَلِيِّ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْمُحَارِبِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِيتُ الْقَلْبَ مُجَالَسَةُ الْأَنْذَالِ وَ الْحَدِيثُ مَعَ النِّسَاءِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَغْنِيَاءِ الْخَبَرَ [24]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همنشينى با سه كس دل را مى ميراند: همنشينى با فرومايگان، گفتگو با زنان، و نشستن با توانگران.

7- ل، [الخصال ] الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ السراح [السَّرَّاجُ ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الضَّبِّيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ لَا تَصْحَبِ الْفَاجِرَ فَيُعَلِّمَكَ مِنْ فُجُورِهِ ثُمَّ قَالَ عليه السلام أَمَرَنِي وَالِدِي بِثَلَاثٍ وَ نَهَانِي عَنْ ثَلَاثٍ فَكَانَ فِيمَا قَالَ لِي يَا بُنَيَّ مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَمْ وَ مَنْ لَا يَمْلِكْ لِسَانَهُ يَنْدَمْ الْخَبَرَ [25]

امام صادق علیه السلام فرمود: با نابكار يار مشو تا از بدكاريش به توآموزد، سپس فرمود: پدرم مرا به سه چيز امر كرد و از سه تا نهى كرد، و در آنچه بمن گفت اين بود كه: پسر جانم هر كه يار بد گيرد سالم نماند، و هر كه بجاهاى بد درآيد تهمت زده شود، و هر كه زبانش را نگه ندارد پشيمان گردد .

8- ل، [الخصال ] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام لَا تُقَارِنْ وَ لَا تُوَاخِ أَرْبَعَةً الْأَحْمَقَ وَ الْبَخِيلَ وَ الْجَبَانَ وَ الْكَذَّابَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ أَمَّا الْبَخِيلُ فَإِنَّهُ يَأْخُذُ مِنْكَ وَ لَا يُعْطِيكَ وَ أَمَّا الْجَبَانُ فَإِنَّهُ يَهْرُبُ عَنْكَ وَ عَنْ وَالِدَيْهِ وَ أَمَّا الْكَذَّابُ فَإِنَّهُ يَصْدُقُ وَ لا يُصَدَّقُ [26]

امام باقر علیه السلام فرمود: نزديكى و دوستى مكن با چهار كس: احمق، بخيل، ترسو، دروغگو اما احمق خواهد سودت رساند بعوض زيانت رساند، و اما بخيل از تو بگيرد و بتو ندهد، و اما ترسو از تو و والدينش گريزد و اما بر دروغگو بسا كه راست گويد و باورش نكنند.

9- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ أُسَيْدِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ إِيَّاكَ وَ صُحْبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ أَقْرَبُ مَا تَكُونُ مِنْهُ أَقْرَبُ مَا يَكُونُ إِلَى مَسَاءَتِكَ [27]

امام صادق علیه السلام فرمود: بپرهيز از صحبت احمق كه هر چه باو نزديكتر شوى به بدكردن با تو نزديكتر شود.

10- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] بِإِسْنَادِ الْمُجَاشِعِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ [28]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آدمى بر آيين دوست خود است ؛ پس هر يك از شما مواظب باشد كه با چه كسى دوستى مى كند .

11- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] بِالْإِسْنَادِ إِلَى أَبِي قَتَادَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ فِي وَصِيَّةِ وَرَقَةَ بْنِ نَوْفَلٍ لِخَدِيجَةَ عليه السلام إِيَّاكَ وَ صُحْبَةَ الْأَحْمَقِ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ نَفْعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ يُقَرِّبُ مِنْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ مِنْكَ الْقَرِيبَ إِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَكَ وَ إِنِ ائْتَمَنَكَ أَهَانَكَ وَ إِنْ حَدَّثَكَ كَذَبَكَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُ كَذَّبَكَ وَ أَنْتَ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ الَّذِي يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً [29]

امام صادق علیه السلام فرمود: در سفارش ورقه بن نوفل به خديجه است كه بپرهيز از صحبت احمق دروغزن كه خواهد سودت رساند بعوض زيانت رساند و دور را بتو نزديك نشان دهد و نزديك را دور، اگر امينش كنى خيانتت كند، و اگر امينت كند اهانت كند، اگر حديثت گويد: بتو دروغ گويد، و اگر حديثش گوئى دروغگويت شمارد، تو را چون سرابى شمارد كه تشنه آبش پندارد و چونش رسد چيزى نيابدش .

12- ع، [علل الشرائع ] أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ شَرِيكٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم لَا تَسُبُّوا قُرَيْشاً وَ لَا تُبْغِضُوا الْعَرَبَ وَ لَا تُذِلُّوا الْمَوَالِيَ وَ لَا تُسَاكِنُوا الْخُوزَ وَ لَا تُزَوِّجُوا إِلَيْهِمْ فَإِنَّ لَهُمْ عِرْقاً يَدْعُوهُمْ إِلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ [30]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دشنام ندهيد بقريش و دشمن نداريد عرب را، و خوار نكنيد موالى (مسلمانان جز عرب) را، و در ميان خوز ساكن نشويد، و از آنها زن مگيريد كه رگ بيوفائى دارند.

13- ع، [علل الشرائع ] أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ يَا هِشَامُ النَّبَطُ لَيْسَ مِنَ الْعَرَبِ وَ لَا مِنَ الْعَجَمِ فَلَا تَتَّخِذْ مِنْهُمْ وَلِيّاً وَ لَا نَصِيراً فَإِنَّ لَهُمْ أُصُولًا تَدْعُو إِلَى غَيْرِ الْوَفَاءِ [31]

امام صادق علیه السلام به هشام فرمود: نبطيان (ساكنين كنار خليج فارس) نه عربند و نه عجم، از آنها سرپرست و ياور انتخاب نكنيد كه اصلى بيوفاء دارند.

14- ع، [علل الشرائع ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام لَيْسَ لَكَ أَنْ تَقْعُدَ مَعَ مَنْ شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ وَ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم قَالَ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَيْراً فَغَنِمَ أَوْ صَمَتَ فَسَلِمَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَسْمَعَ مَا شِئْتَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا [32]

امام سجاد علیه السلام فرمود نتوانى با هر كه خواهى بنشينى زيرا خدا تبارك و تعالى ميفرمايد (68: الانعام) و چون ديدى آنان كه درافتند در آيات ما از آنها رو گردان، تا در حديث ديگرى درافتند و اگر چنانچه شيطان فراموشت كرد پس از يادآورى منشين با مردم ستمكار. نتوانى هر چه خواهى بگوئى كه خدا عز و جل (26: اسرى) فرمود: و دنبال مرو چيزى را كه ندانى، و چون كه رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم فرمود: خدا رحمت كند بنده اى را كه خوب گفت و بهره برد، يا خموش ماند و سالم ماند، و نتوانى هر چه را خواهى بشنوى زيرا خدا عز و جل ميفرمايد (دنبال آيه پيش) راستى كه گوش و چشم و دل همه مسئوليت دارند.

15- مع، [معاني الأخبار] أَبِي عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ رَفَعَهُ عَنِ ابْنِ طَرِيفٍ عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ عليه السلام لِلْحَسَنِ عليه السلام فِي مَسَائِلِهِ الَّتِي سَأَلَهُ عَنْهَا يَا بُنَيَّ مَا السَّفَهُ فَقَالَ اتِّبَاعُ الدُّنَاةِ وَ مُصَاحَبَةُ الْغُوَاةِ [33]

امام حسن عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال : سبكسرى چيست؟ ـ فرمود : دنباله روى از فرومايگان و همنشينى با گمراهان .

16- ل، [الخصال ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ خَمْسٌ مِنْ خَمْسَةٍ مُحَالٌ النَّصِيحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحَالٌ وَ الشَّفَقَةُ مِنَ الْعَدُوِّ مُحَالٌ وَ الْحُرْمَةُ مِنَ الْفَاسِقِ مُحَالٌ وَ الْوَفَاءُ مِنَ الْمَرْأَةِ مُحَالٌ وَ الْهَيْبَةُ مِنَ الْفَقْرِ مُحَالٌ [34]

امام صادق علیه السلام فرمود: پنج از پنج نشدنيست: نصيحت از حسود نشدنيست، و مهربانى از دشمن نشدنيست، و احترام از فاسق نشدنيست، وفاء از زن نشدنيست و هيبت از فقير نشدنيست .

17- لي، [الأمالي للصدوق ] فِي مَنَاهِي النَّبِيِّ صلي الله عليه وأله وسلم أَنَّهُ نَهَى عَنِ الْمُحَادَثَةِ الَّتِي تَدْعُو إِلَى غَيْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [35]

در مناهى پيامبر صلى الله عليه و آله آمده كه آن حضرت، از گفت و گويى كه به غير خداوند عزّ و جلّ فرا مى خواند، نهى فرمود.

18- ل، [الخصال ] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضَيَاعاً مَوَدَّةٌ تَمْنَحُهَا مَنْ لَا وَفَاءَ لَهُ وَ مَعْرُوفٌ عِنْدَ مَنْ لَا شُكْرَ لَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَ مَنْ لَا اسْتِمَاعَ لَهُ وَ سِرٌّ تُودِعُهُ عِنْدَ مَنْ لَا حَصَافَةَ لَهُ [36]

امام صادق علیه السلام فرمود: چهار چيز بيهوده باشند: دوستى با بى وفاء و احسان به ناسپاس، و دانش بگوش ناشنوا، و رازى كه سپرده شود به كسى كه هوشمندى ندارد.

19- لي، [الأمالي للصدوق ] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ يَا فُلَانُ لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِيَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ يُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً فَمَا يَقُومُ حَتَّى يَرَى أَنْ لَيْسَ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةٌ [37]

امام باقر علیه السلام بمردى فرمود: اى فلانى همنشين مشو با توانگران زيرا يك بنده خدا با آنها همنشين شود با عقيده بر اينكه خدا باو نعمت داده و از جاى خود برنخيزد جز كه معتقد شود خدا را بر او نعمتى نيست (چون كه زندگى خود را در برابر توانگران نابود و ناچيز ميشمارد)

20- ل، [الخصال ] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ يَعْنِي مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لَا يَرْجِعُ إِلَى خَيْرٍ وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ كُلُّ غَنِيٍّ مُتْرَفٍ [38]

امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چهار چيز دل را مى ميراند: گناه روى گناه، همسخن شدن زياد با زنان، مجادله كردن با نابخرد، تو مى گويى و او مى گويد و هرگز به راه نمى آيد و همنشينى با مردگان. عرض شد: اى رسول خدا! منظور از مردگان چيست؟ فرمود: هر توانگر خوشگذرانى.

21- ضا، [فقه الرضا عليه السلام ] رُوِيَ لَا تَقْطَعْ أَوِدَّاءَ أَبِيكَ فَيُطْفَى نُورُكَ [39]

در فقه الرضا روايت است كه از دوستان پدرت مبر تا نورت خاموش شود.

22- سر، [السرائر] مِنْ كِتَابِ أَبِي الْقَاسِمِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَجْلِسْ فِي مَجْلِسٍ يُسَبُّ فِيهِ إِمَامٌ وَ يُعَابُ فِيهِ مُسْلِمٌ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [40]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه به خدا و روز واپسين ايمان دارد، نبايد در مجلسى كه در آن از امامى بدگويى يا از مسلمانى غيبت مى شود، بنشيند. خداوند در كتاب خود مى فرمايد: چون بينى كه در آيات ما از روى عناد گفتگو مى كنند از آنها روي گردان شو تا به سخنى جز آن بپردازند . و اگر شيطان تو را به فراموشى افكند ، چون به يادت آمد، با آن مردم ستمكاره منشين.

23- جا، [المجالس للمفيد] ابْنُ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام يَقُولُ لِأَبِي مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ إِنَّهُ خَالِي فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام إِنَّهُ يَقُولُ فِي اللَّهِ قَوْلًا عَظِيماً يَصِفُ اللَّهَ تَعَالَى وَ يَحُدُّهُ وَ اللَّهُ لَا يُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ فَقَالَ إِنْ هُوَ يَقُولُ مَا شَاءَ أَيُّ شَيْ ءٍ عَلَيَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا يَقُولُ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام أَ مَا تَخَافُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ جَمِيعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى عليه السلام تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَهُ وَ أَدْرَكَهُ مُوسَى وَ أَبُوهُ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَى مُوسَى الْخَبَرُ فَسَأَلَ جَبْرَئِيلَ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ لَهُ غَرِقَ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى رَأْيِ أَبِيهِ لَكِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ [41]

سليمان جعفرى گوید: شنيدم امام هادی علیه السلام بپدرم ميفرمود: چه شد؟ كه من تو را نزد عبد الرحمن يعقوب بينم؟ گفت: او دائى من است، آن حضرت فرمود: او در باره خدا گفتار ناهموارى دارد، خداى تعالى را بصفات زائده موصوف كند و او را محدود نمايد، و خدا وصف زائد ندارد، يا با او بنشين و ما را واگذار و يا با ما بنشين و او را واگذار، گفت: اگر او هر چه خواهد گويد چه گناهى بر منست اگر گفته او را نگويم، آن حضرت فرمود نميترسى كه بلائى بر او فرود آيد و شما همه را فرا گيرد، ندانى داستان آنكه از ياران موسى بود و پدرش از ياران فرعون، و چون قشون فرعون به موسى رسيد از موسى عقب ماند تا پدر خود را پند دهد موسى باو برخورد كه داشت با پدرش دو بدو ميكرد، پدر و پسر هر دو با هم بكنار دريا رسيدند و هر دو غرق شدند و خبرش بموسى رسيد، و آن حضرت از جبرئيل حال او را پرسيد و گفتش غرق شد خدايش رحمت كناد، و با پدرش هم عقيده نبود ولى چون بلا فرود آيد كسى كه نزديك گنهكار باشد دفاعى نتواند.

24- كش، [رجال الكشي ] مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ عَنْ حَمْدَوَيْهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام وَ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَحْفَظَ أَصْحَابَ أَبِيهِ فَإِنَّ بِرَّهُ بِهِمْ بِرُّهُ بِوَالِدَيْهِ [42]

امام موسی بن جعفر علیهما السلام: سزا است كه هر كس ياران پدرش را با خود نگهدارد زيرا نيكى بآنان نيكى به پدر و مادر باشد.

25- كش، [رجال الكشي ] رَوَى عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ لِبَنِيهِ جَالِسُوا أَهْلَ الدِّينِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَالْوَحْدَةُ آنَسُ وَ أَسْلَمُ فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلَّا مُجَالَسَةَ النَّاسِ فَجَالِسُوا أَهْلَ الْمُرُوَّاتِ فَإِنَّهُمْ لَا يَرْفُثُونَ فِي مَجَالِسِهِمْ [43]

امام سجاد علیه السلام به پسرانش ميفرمود: با مردم ديندار و با معرفت همنشين باشيد و اگر بر آنها دست نيابيد تنهائى آرامتر و سالمتر است، و اگر جز همنشينى با مردم را نخواهيد با مردم با مروت و مردانگى همنشين شويد كه آنها در مجالس خود هرزه دارائى و ياوه گوئى ندارند.

26- ختص، [الإختصاص ] مُعَاوِيَةُ بْنُ وَهْبٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام كَانَ أَبِي يَقُولُ قُمْ بِالْحَقِّ وَ لَا تَعَرَّضْ لِمَا نَابَكَ وَ اعْتَزِلْ عَمَّا لَا يَعْنِيكَ وَ تَجَنَّبْ عَدُوَّكَ وَ احْذَرْ صَدِيقَكَ مِنَ الْأَقْوَامِ إِلَّا الْأَمِينَ الَّذِي خَشِيَ اللَّهَ وَ لَا تَصْحَبِ الْفَاجِرَ وَ لَا تُطْلِعْهُ عَلَى سِرِّكَ [44]

امام باقر علیه السلام ميفرمود: براى حق قيام كن و از آنچه پيشت آيد پاك دار، و بركنار باش از آنچه بدردت نميخورد و دورى كن از دشمنت، و بر حذر باش از دوستت از هر قومى باشد مگر كه امين باشد، امين خداترس، با بدكار يار مشو و او را براز خود آگاه مكن .

27- ختص، [الإختصاص ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَتِ مَنْ هُمْ عَرِّفْنِيهِمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ لَكَ الْقَرِيبَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ قَالَ فِي الْبَقَرَةِ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ [45]

امام سجاد علیه السلام فرمود: پسرم پنج كس را بپا يارشان مشو و با ايشان حديث مگو و رفيق سفر مشو گفتم: پدر جان كيانند؟ آنان را بمن بشناسان، فرمود: بپرهيز از صحبت فاسق كه تو را بيك خوراك يا كمتر ميفروشد، و بپرهيز از صحبت بخيل كه مالش را از تو دريغ دارد در نيازمندترين حال تو بدان و از صحبت احمق بپرهيز كه خواهد سودت رساند و زيانت رساند، و بپرهيز از صحبت قاطع رحم خود كه او را در سه جاى قرآن خدا عز و جل ملعون يافتم، خدا عز و جل فرمايد (22: سوره محمد) و بيم ميرود كه اگر رو بر گردانيد تباهى كنيد در زمين و قطع رحم خود كنيد 23 آنانند كه خدا لعنشان كرده تا آخر آيه (و كرشان كرده و چشمهاشان را كور كرده) و خدا عز و جل فرموده (24: الرعد) آنان كه عهد خدا را بشكنند پس از آنكه بستند و قطع كنند آنچه را خدا فرموده صله شود و تباهى كنند در زمين آنانند كه لعنت بر آنها و بد خانه اى دارند و در سوره البقره (آيه 26) فرموده و آنان كه بشكنند پيمان خدا را پس از بستن آن و ببرند آنچه خدا فرموده صله شود و تباهى كنند در زمين آنانند كه زيانكارند.

28- ختص، [الإختصاص ] قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام صَدِيقُ عَدُوِّ عَلِيٍّ عليه السلام عَدُوُّ عَلِيٍّ عليه السلام [46]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دوستِ دشمنِ على، دشمنِ على است .

29- كِتَابُ صِفَاتِ الشِّيعَةِ، لِلصَّدُوقِ عَنِ الْعَطَّارِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ ابْنِ حُمَيْدٍ عَنِ ابْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَخْيَارِ تُلْحِقُ الْأَشْرَارَ بِالْأَخْيَارِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَبْرَارِ لِلْفُجَّارِ تُلْحِقُ الْأَبْرَارَ بِالْفُجَّارِ فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ كَانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ إِنْ كَانُوا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وأله وسلم كَانَ يَقُولُ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُوَاخِيَنَّ كَافِراً وَ لَا يُخَالِطَنَّ فَاجِراً وَ مَنْ آخَى كَافِراً أَوْ خَالَطَ فَاجِراً كَانَ كَافِراً فَاجِراً [47]

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام قَالَ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ الرَّيْبِ فَهُوَ مُرِيبٌ

امير مؤمنان علیه السلام فرمود: همنشينى با بدان مايه بدبينى به نيكانست، و همنشينى با نيكان بدان را به نيكان پيوست كند، و همنشينى نيكان با بدكاران نيكوكاران را به بدكاران پيوندد، هر كس وضعش بر شما نامعلوم است و ندانيد دين او را بنگريد به آميزش كننده او اگر دين خدا دارند او هم دين خدا دارد، و اگر جز دين خدا دارند او را بهره اى از دين خدا نباشد كه رسول خدا صلي الله عليه وأله وسلم بسيار ميفرمود: هر كه ايمان بخدا و روز جزا دارد نبايد دوستى كند با كافر و بياميزد با فاجر، و هر كه برادرى كند با كافر يا آميزش كند با فاجر كافر و فاجر باشد. و بسندش از امام صادق عليه السلام كه فرمود: هر كه با اهل شك نشيند مشكوك باشد.

30- نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليه السلام عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ عَلِيٌّ عليه السلام ثَلَاثٌ مَنْ حَفِظَهُنَّ كَانَ مَعْصُوماً مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ مَنْ لَمْ يَخْلُ بِامْرَأَةٍ لَيْسَ يَمْلِكُ مِنْهَا شَيْئاً وَ لَمْ يَدْخُلْ عَلَى سُلْطَانٍ وَ لَمْ يُعِنْ صَاحِبَ بِدْعَةٍ بِبِدْعَتِهِ [48]

امام على عليه السلام : سه چيز است كه هر كس آنها را رعايت كند از گزند شيطانِ رانده شده و از هر بلايى در امان خواهد بود : خلوت نكردن با زن بيگانه كه هيچ اختيارى نسبت بدو ندارد ، نرفتن به درگاه سلطان، و يارى نكردن بدعت گذار در بدعتش .

31- ما، [الأمالي للشيخ الطوسي ] جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ رَجَاءِ بْنِ يَحْيَى عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ أَرَدْتُ سَفَراً فَأَوْصَى أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَقَالَ فِي وَصِيَّتِهِ إِيَّاكَ يَا بُنَيَّ أَنْ تُصَاحِبَ الْأَحْمَقَ أَوْ تُخَالِطَهُ وَ اهْجُرْهُ وَ لَا تُجَادِلْهُ فَإِنَّ الْأَحْمَقَ هُجْنَةٌ عين [عَيَّابٌ ] غَائِباً كَانَ أَوْ حَاضِراً إِنْ تَكَلَّمَ فَضَحَهُ حُمْقُهُ وَ إِنْ سَكَتَ قَصَرَ بِهِ عِيُّهُ وَ إِنْ عَمِلَ أَفْسَدَ وَ إِنِ اسْتَرْعَى أَضَاعَ لَا عِلْمُهُ مِنْ نَفْسِهِ يُغْنِيهِ وَ لَا عِلْمُ غَيْرِهِ يَنْفَعُهُ وَ لَا يُطِيعُ نَاصِحَهُ وَ لَا يَسْتَرِيحُ مُقَارِنُهُ تَوَدُّ أُمُّهُ ثَكْلَتَهُ وَ امْرَأَتُهُ أَنَّهَا فَقَدَتْهُ وَ جَارُهُ بُعْدَ دَارِهِ وَ جَلِيسُهُ الْوَحْدَةَ مِنْ مُجَالَسَتِهِ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مَنْ فِي الْمَجْلِسِ أَعْيَا مَنْ فَوْقَهُ وَ إِنْ كَانَ أَكْبَرَهُمْ أَفْسَدَ مَنْ دُونَهُ [49]

امام زين العابدين عليه السلام ـ در سفارش به فرزند بزرگوار خود حضرت باقر عليه السلام ـ فرمود : فرزندم ! از همنشينى يا رفت و آمد با احمق بپرهيز و از او دورى كن و با وى همسخن مشو ؛ زيرا آدم احمق، غايب باشد يا حاضر ، پست و فرومايه است ؛ هرگاه زبان به سخن گشايد حماقتش او را رسوا كند و هرگاه خاموش شود به دليل ناتوانى در سخن گفتن باشد ، اگر كارى كند خرابى به بار آورد و چون مسؤوليتى به عهده گيرد آن را تباه سازد ، نه علم خودش به كار او مى آيد و نه دانش ديگران سودش مى رساند ، به سخن خيرخواه خود گوش نمى دهد، و همنشينش از دست او آسوده نيست ، مادرش آرزوى مرگ او را دارد و همسرش آرزوى از دست دادن او را و همسايه اش آرزوى رفتن از همسايگى اش را و همنشينش آرزوى خلاصى از همنشينى او را. اگر در مجلسى كمترين فرد مجلس باشد بالاتر از خود را به رنج افكند و اگر بالاترين فرد باشد فرو دستان خود را به فساد و تباهى كشاند .

32- الدُّرَّةُ الْبَاهِرَةُ، قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وأله وسلم لَا خَيْرَ لَكَ فِي صُحْبَةِ مَنْ لَا يَرَى لَكَ مِثْلَ الَّذِي يَرَى لِنَفْسِهِ

امام صادق عليه السلام : در دوستىِ كسى كه آنچه براى خود مى خواهد براى تو نمى خواهد، خيرى نيست.

وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَطِيعَةُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ الْعَاقِلِ

امام صادق عليه السلام : در دوستىِ كسى كه آنچه براى خود مى خواهد براى تو نمى خواهد، خيرى نيست.

وَ قَالَ عليه السلام اتَّقُوا مَنْ تُبْغِضُهُ قُلُوبُكُمْ

فرمود : بپرهيزيد از هر كه باو بددل باشيد

وَ قَالَ عليه السلام الْعَافِيَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي الصَّمْتِ إِلَّا بِذِكْرِ اللَّهِ وَ وَاحِدٌ فِي تَرْكِ مُجَالَسَةِ السُّفَهَاءِ

فرمود : عافيت ده جزء است و نه از آن در خاموشى است جز بذكر خدا و يكى هم در ترك همنشينى سفيهانست

وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عليه السلام إِذَا سَمِعْتَ أَحَداً يَتَنَاوَلُ أَعْرَاضَ النَّاسِ فَاجْتَهِدْ أَنْ لَا يَعْرِفَكَ فَإِنَّ أَشْقَى الْأَعْرَاضِ بِهِ مَعَارِفُهُ

امام حسن عليه السلام : هرگاه ديدى كسى با آبروى مردم بازى مى كند، سعى كن كه تو را نشناسد؛ زيرا آبروى آشنايانش كمترين ارزش را نزد او دارد .

وَ قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليه السلام مَنْ لَمْ يَجِدْ لِلْإِسَاءَةِ مَضَضاً لَمْ يَكُنْ لِلْإِحْسَانِ عِنْدَهُ مَوْقِعٌ

امام كاظم عليه السلام : هركه بدى برايش ناگوار و رنج آور نباشد ، خوبى و احسان نيز در نظرش جايگاهى ندارد.

وَ قَالَ عليه السلام مَنْ وَلَّهَهُ الْفَقْرُ أَبْطَرَهُ الْغِنَى

و فرمود : هر كه ندارى شيدا كند توانگرى خود وفا كند.

وَ قَالَ الْجَوَادُ عليه السلام إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الشَّرِيرِ فَإِنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبُحُ أَثَرُهُ

امام جواد عليه السلام : زنهار از همنشينى با بدكار؛ زيرا او همچون شمشير آخته است كه ظاهرش زيباست و نشانى كه مى گذارد، زشت .

وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيُّ عليه السلام اللِّحَاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَيْرٌ مِنَ الْمُقَامِ مَعَ مَنْ لَا تَأْمَنُ شَرَّهُ

امام ابو محمد عسكرى علیه السلام فرمود: پيوستن بدان كه اميدى باو دارى بهتر است از ماندن با كسى كه از شرش امان ندارى .

وَ قَالَ عليه السلام احْذَرْ كُلَّ ذَكَرٍ سَاكِنِ الطَّرْفِ [50]

فرمود : در حذر باش از هر نرينه خيره چشم .

33- نهج، [نهج البلاغة] قَالَ عليه السلام لِابْنِهِ الْحَسَنِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ [51]

پسركم! از دوستى نادان بپرهيز، چه او خواهد كه تو را سود رساند ليكن دچار زيانت گرداند، و از دوستى بخيل بپرهيز، چه او آنچه را سخت بدان نيازمندى از تو دريغ دارد، و از دوستى تبهكار بپرهيز كه به اندك بهايت بفروشد، و از دوستى دروغگو بپرهيز كه او سراب را ماند، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نماياند.

34- نهج، [نهج البلاغة] قَالَ عليه السلام لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ وَ قَالَ عليه السلام فِيمَا كَتَبَ إِلَى الْحَارِثِ الْهَمْدَانِيِّ وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ يُقْبَلُ رَأْيُهُ وَ يُنْكَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ

امام على عليه السلام : از همنشينى با كسى كه انديشه اش، سست و فاسد است و كردارش، زشت و ناپسند، دورى كن؛ زيرا يار، با يار سنجيده مى شود .

وَ قَالَ عليه السلام وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ [52]

از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر مى پيوندد.

35- أَعْلَامُ الدِّينِ، قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وأله وسلم الْوَحْدَةُ خَيْرٌ مِنْ قَرِينِ السَّوْءِ

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تنهايى ، بهتر از همنشين بد است .

وَ قَالَ صلي الله عليه وأله وسلم جَامِلُوا الْأَشْرَارَ بِأَخْلَاقِهِمْ تَسْلَمُوا مِنْ غَوَائِلِهِمْ وَ بَايِنُوهُمْ بِأَعْمَالِكُمْ كَيْلَا تَكُونُوا مِنْهُمْ [53]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : با بدان به اخلاق خودشان رفتار كنيد، تا از گزند و شرارتشان در امان مانيد و در اعمال و كردارتان، از آنان جدا شويد تا در شمار ايشان نباشيد.

36- مع، [معاني الأخبار] ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَمِيرَةَ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وأله وسلم أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ [54]

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سزاوارترينِ مردم به تهمت كسى است كه با متّهمان و افراد مظنون همنشينى كند.


[1] الأنعام : 68

[2] الفرقان : 27-29

[3] الكافي ج 2 ص374

[4] همان, ص375

[5] همان

[6] همان

[7] همان, ص376

[8] همان

[9] همان, ص377

[10] همان

[11] همان

[12] همان, ص378

[13] همان

[14] همان

[15] همان, ص379

[16] همان

[17] همان

[18] همان

[19] بحارالأنوار ج 71 ص 190

[20] همان

[21] همان

[22] همان, ص191

[23] همان

[24] همان

[25] همان

[26] همان

[27] همان, ص192

[28] همان

[29] همان

[30] همان, ص193

[31] همان

[32] همان

[33] همان, ص194

[34] همان

[35] همان

[36] همان

[37] همان

[38] همان

[39] همان, ص195

[40] همان

[41] همان

[42] همان

[43] همان, ص196

[44] همان

[45] همان

[46] همان

[47] همان, ص197

[48] همان

[49] همان, ص198

[50] همان

[51] همان, ص199

[52] همان

[53] همان

[54] همان

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS