نهاد خانواده، اصلیترین رکن جامعه و بستر فرهنگهای گوناگون و زمینهساز خوشبختی و یا بدبختی انسانها و امتهاست؛ از اینرو اسلام که برنامة سعادت و تکامل بشر است، عنایت ویژهای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشتساز دارد. موضوع خانواده به طور کلی در سه محور، قابل بحث و بررسی است: تشکیل خانواده، عوامل تحکیم و تعالی خانواده و نیز آسیبها و عوامل فروپاشی آن. اسلام در هر سه زمینه، رهنمودهای بسیار مهم و سازندهای دارد که متن نسبتاً کامل این رهنمودها به صورتی منسجم و با شیوهای نو، همراه با چند تحلیل مورد نیاز، در کتاب «تحکیم خانواده» در اختیار پژوهشگران قرار میگیرد که تا حدود زیادی نیاز پژوهشگران مسائل خانواده به منابع اسلامی را تأمین مینماید و همة خانوادهها، به ویژه جوانان، برای رسیدن به زندگی همراه با آسایش و آرامش، میتوانند از آن بهرهمند شوند.
خانواده نهادی است که بر پایة ازدواج مرد و زن، شکل میگیرد و با تولید مثل، توسعه مییابد. این نهاد، اساس سازندگی شخصیت انسان و مهمترین عامل تکامل جامعه است و از اینرو، اسلام برای تأسیس و تحکیم این نهاد سرنوشتساز و پیشگیری از فروپاشی آن، رهنمودهای بسیار مهمی عرضه کرده است. تأمل در این رهنمودها و مقایسة آنها با آنچه در سایر مکاتب دربارة خانواده دیده میشود، به روشنی نشان میدهد که این مکتب، ریشه در وحی الهی دارد و منطبق با فطرت انسانی است و برای صیانت خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن، راهی جز عمل به رهنمودهای این آیین الهی نیست. پیش از ارائه متن رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی، این نکات، قابل توجه است:
قداست خانواده
نهاد خانواده از منظر اسلام، دارای جایگاه و قداست ویژهای است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگری نیست. در حدیثی از پیامبر خدا(ص) آمده است که میفرماید: «مابنی بناء فیالاسلام احب الیالله تعالی من التزویج: [1] در اسلام، بنیادی نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج، محبوبتر باشد.»(من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 383 ح 4343 )سخنی والاتر از این، در تبیین قداست خانواده نمیتوان گفت. این سخن، اشاره به آن دارد که نهاد خانواده، زیربنا و اساس همة نهادهای ارجمند در اسلام است. حکمت قداستی که اسلام به خانواده بخشیده است، ارزشگذاری معنوی بر پیوند خانوادگی، زمینهسازی برای تقویت این پیوند و پیشگیری از فروپاشی آن است. قداست خانواده، سد محکمی در برابر سوءاستفادة جنسی از زن به عنوان یک کالا یا ابزار فروش کالا و در واقع، مانع بردگی نوین زن است.
تقدسزدایی از خانواده
خطری که در جهان امروز، نسل بشر را تهدید میکند، تقدسزدایی از کانون خانواده است. سران استکبار و استثمار که قداست خانواده را مانعی اساسی در برابر مطامع و خواستههای نامشروع خود میبینند، با همه توان تلاش میکنند در جهت تقدسزدایی از خانواده، فرهنگسازی نمایند.
تلاش برای به رسمیت شناختن خانوادههای همجنس، [2] زوجهای همخانه[3] و خانواده اشتراکی کمونی[4] و نیز زمینهسازی نظری در جهت تقدسزدایی از خانواده، برنامهریزی برای گسترش عکسها و فیلمهای ضداخلاقی در جامعه و زمینهسازی علمی فرهنگ تقدسزدایی از خانواده، اصلیترین عوامل فروپاشی خانواده به شمار میروند.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانی که برای خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلی از تشکیل خانواده، بهرهگیری از تمتعات جنسی است؛ بلکه در بسیاری از موارد، هدفی جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، تشکیل خانواده، دارای حکمتها و دلایل متنوع روانی، اخلاقی، اجتماعی و دینی است و این حکمتها که در زیر به آنها میپردازیم در واقع اصول و پایههای تأکید اسلام بر تشکیل خانواده و ضرورت تقویت و تحکیم این نهاد، شمرده میشوند.
1. آرامش روانی
نخستین حکمت تشکیل خانواده که قرآن کریم، آن را با صراحت بیان کرده است، رسیدن به آرامش روانی است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازوجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون: از نشانههای او این است که از [جنس] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری! در این [نعمت]، برای مردمی که میاندیشند، قطعاً نشانههایی است.» (روم، 21) این آیه به چند درس مهم خداشناسی اشاره دارد که به موضوع خانواده، تقدس میبخشد:
الف ـ امکان بقای نسل:
نخستین درس خداشناسی در این آیه، خلقت همسر و امکان تشکیل خانواده و امکان بقای نسل از این طریق است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازوجا»(روم، 21). افزون بر این آیه، در چند آیة دیگر نیز، این درس توحیدی تکرار شده است؛ مانند:
ـ فاطر السموت والارض جعل لکم من انفسکم ازواجا: خدا پدید آورندة آسمانها و زمین است. از خودتان برای شما جفتهایی قرار داد. (شوری، 11)
ـوالله خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم جعلکم ازواجا: خداست که شما را از خاکی و سپس از نطفهای آفرید و آنگاه، شما را جفت جفت گردانید. (فاطر، 11)
موضوع امکان بقای نسل از طریق آفرینش همسر (نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد انواع حیوانات)، [5]درس خداشناسی است. در روایتی از مفضل بن عمر، گزارش شده که امام صادق(ع) در تبیین این درس میفرماید: [6] اگر کلونی بر یکی از دو لنگة در دیدی، آیا میپنداری که آن، بیهوده نصب شده است؟ بلکه به ضرورت میدانی که آن را ساختهاند تا با لنگة دیگر، کنار هم آید و مصلحت (بستن در) را نتیجه دهد و بدینگونه، حیوان نر را میبینی که گویی برای جفت مادهاش آماده شده است تا برای دوام و بقای نسل، به هم برسند. پس هلاک و ناکامی و نگونبختی، از آن فیلسوف نمایان، که چه سان دلهایشان از این آفرینش شگفت، کور است تا آنجا که تدبیر و هدفمندی آن را انکار میکنند.»
آری! عقل، از آنجا که نمیتواند باور کند که اتفاقات کور پی در پی، موجب پدید آمدن مرد شده باشد و سپس به منظور بقای نسل، شخص دیگری به نام زن پدید آمده باشد، راهی جز اعتراف به وجود آفریدگار حکیم جهان ندارد.
ب ـ کانون آرامش زندگی:
درس دوم یکتاپرستی که در موضوع خانواده، از آیة یاد شده (آیة 21 سورة روم) میگیریم، این است که در نظام آفرینش، خانواده، کانون آرامش زندگی است: «لتسکنوا الیها». آفریدگار حکیم جهان، مرد و زن را به گونهای آفریده که مکمل یکدیگرند و از این رو، تا در کانون خانواده در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمیکنند. علامة طباطبایی در این باره میفرماید: «هریک از زن و مرد، به دستگاه خاصی مجهز شده است، به گونهای که در عمل، هریک، کار دیگری را تکمیل میکند و تولید نسل، برآیندی از مجموع آن دو است. پس هریک از زن و مرد، فینفسه ناقص و نیازمند دیگری است و از مجموع آن دو، یک واحد تام به وجود میآید که میتواند تولید نسل را موجب شود. به دلیل همین نقص و نیازمندی است که هریک از آن دو به سوی دیگری کشیده میشود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصی مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندی به کسی یا چیزی مایل است که نیاز او را برطرف سازد.»[7]
این جاذبة طبیعی، ضامن اجرایی مدبر حکیم جهان، برای بقای نسل انسان و سایر حیوانات است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «اگر محرک انسان برای زناشویی تنها تمایل به فرزند بود (و هیچگونه لذت و کامیابی در این عمل وجود نداشت) بعید نبود که در این امر آنقدر سستی کند که نسل بشر کمیاب و یا بکلی منقطع شود.»[8]
نکته مهم، اینکه احادیث اسلامی به کامیابی در کانون خانواده که ظاهراً موضوعی صددرصد مادی است، تقدس و ارزش معنوی بخشیدهاند. [9]
ج ـ کانون مودت و رحمت:
سومین درس خداشناسی در موضوع خانواده که از آیة 21 سورة روم برداشت میشود، اینکه آفریدگار حکیم، خانواده را کانون مودت و رحمت قرار داده است. مودت و رحمت، در واقع، جان مایة تحکیم پیوند خانوادگی است، هرچقدر این جانمایه تقویت شود، نهاد خانواده مستحکمتر میگردد و آرامش بیشتری بر زندگی حاکم میشود.
خداوند متعال به طور طبیعی، پیمان ازدواج را عامل پیدایش مودت و رحمت قرار داده و از این رو، گزارش شده که مردی خدمت پیامبر(ع) رسید و با شگفتی گفت: «چگونه است که مردی با زنی ازدواج میکند که هرگز پیش از آن، نه او آن زن را دیده و نه آن زن، او را؛ اما همین که ازدواج صورت میگیرد و مرد بر زن وارد میشود و همدم میگردند، هیچ چیز برای آنها دوستداشتنیتر از دیگری نیست؟!» پیامبر خدا(ص) در پاسخ او، به قرائت این بخش از آیة مورد بحث (آیة 21 سورة روم) بسنده کردند و فرمود: «و جعل بینکم موده و رحمه: خداوند، میان شما مودت و رحمت نهاد.»
بنابر این، برای هرچه گرمتر شدن کانون خانواده و بهرهگیری بیشتر از برکات آن، ضروری است در جهت تقویت این مودت و رحمت خدادادی، برنامهریزیهای درازمدت و همه جانبهای صورت گیرد. در تبیین فرق میان «مودت» و «رحمت» که از جهاتی با هم متفاوتاند، گفته شده است که:
یک. مودت، انگیزة ارتباط در آغاز کار است؛ اما در پایان که یکی از دو همسر، ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتی نباشد، رحمت، جای آن را میگیرد.
دو. مودت، در بزرگترهاست که میتوانند به هم خدمت کنند؛ اما کودکان و فرزندان، در سایة رحمت، پرورش مییابند.
سه. مودت، غالباً جنبة متقابل دارد؛ اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است. [10]
به گفتة علامة طباطبایی(ره): «خانواده، یکی از بارزترین جلوهگاههای مودت و رحمت است که از یک طرف، دو زوج را به یکدیگر پیوند میدهد و از طرف دیگر، باعث میشود که هر دو، به ویژه زن، بر فرزندان خردسال خود ـ که در تأمین نیازهای حیاتی خویش عاجز و ضعیفاند ـ مهر بورزند و به پناه دادن، نگهداری، پوشش، تغذیه و تربیت آنها اقدام کنند و اگر این مهرورزی نبود، نسل بشر منقرض میشد و نوع انسان، هیچگاه امکان حیات نمییافت.»[11]
2. سازندگی اخلاقی
از نگاه قرآن کریم، تشکیل خانواده به وسیله پسر و دختر جوان، در واقع، به معنای تهیه کردن لباس تقواست؛ زیرا این کتاب آسمانی، از یک سو در کنار لباس و زیورهای تن، تقوا را به عنوان لباس و زیور جان و ارزشمندترین پوشش، مطرح میکند و میفرماید: «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوری سوءتکم و ریشاً و لباس التقوی ذلک خیر: ای فرزندان آدم! برای شما لباسی فرستادیم تا شرمگاهتان را بپوشد و زیور شما باشد؛ ولی لباس تقوا، بهترین [لباس] است.» (اعراف، 26)
و از سوی دیگر، تصریح مینماید که زن و شوهر، لباس یکدیگرند: «و هن لباس لکم و انتم لباس لهن: آنها لباس شما هستند و شما لباس آنهایید.» (بقره، 187)
اگر این دو آیه نورانی در کنار هم مورد تأمل قرار گیرند، به روشنی دلالت دارند که تشکیل خانواده، یکی از بارزترین مصادیق لباس تقواست، و از این رو، در حدیث نبوی آمده است که: «من تزوج احرز نصف دینه: هر کس ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.»و در حدیثی دیگر آمده است که: «هیچ جوانی نیست که در نوجوانی ازدواج کند، مگر شیطانش فریاد برمیآورد: ای وای بر من! دو سوم دینش را از گزند من نگه داشت. بنابراین، بنده باید در یک سوم دیگر [دینش] تقوای خدا پیشه کند.»
پیام آیاتی که بدانها اشارت رفت و احادیث فراوانی هم در موضوع آنها وارد شده، به مسئولان نظام اسلامی (به ویژه مدیران نهادهای فرهنگی) و نیز به خانوادهها، این است که برای مبارزه اساسی با تهاجم سنگین فرهنگی این دوران و پیشگیری از فسادهای تربیتی و اجتماعی و کمک به نسل جوان در جهت سازندگی اخلاقی، هیچ اقدامی موثرتر از فراهم آوردن لباس تقوا (یا همان تشکیل خانواده) برای آنان نیست. برنامههای فرهنگی برای اصلاح و رشد و پویایی جوانان نیز در کنار تهیه این لباس تقوا، کارآیی لازم را خواهند داشت و حتی شاید بتوان گفت که بدون آن، تلاش برای سازندگی معنوی جوانان، در واقع، آب در هاون کوبیدن است!
3. سازندگی اجتماعی
تشکیل خانواده، نه تنها در تامین آرامش روانی و سازندگی اخلاقی نسل جوان، فوقالعاده مهم و موثر است، بلکه در سازندگی جامعه انسانی نیز نقش اساسی دارد. از امام هادی(ع) روایت شده است که: «خداوند وصلت را مایه الفت دلها و پیوستگی نسبی قرار داد و [به واسطه وصلت]، رشتههای خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت ساخت. در این [پدیده]، برای مردمان، نشانههایی [از قدرت و رحمت خداوند] است.»
بلکه نقش تشکیل خانواده در تحکیم جامعه انسانی تا جایی است که بر پایه روایتی از امام رضا(ع) اگر هیچ دلیل روشنی از کتاب و سنت، به اهمیت آن وجود نداشت، آثار و برکات گوناگون اجتماعی آن، برای تشویق و ترغیب انسانهای خردمند به این اقدام مهم اجتماعی کافی بود.
«اگر درباره ازدواج و وصلت، آیهای روشن [از کتاب خدا] و سنتی پیروی شده [از پیامبر(ص) ] و احادیث فراوان نبود، بیگمان [آثار و برکاتی چون: ] نیکی کردن به خویشاوند، و نزدیک ساختن افراد دور [به یکدیگر]، و الفت بخشیدن میان دلها، و درهم تنیدن حقوق، و افزودن بر جمعیت، و اندوختن فرزند برای [رویارویی با] سختیهای روزگار و پیشامدهای زمانه [که خداوند در ازدواج قرار داده است، خود]، کافی بود که خردمند دانا، به این کار، رغبت نماید و انسان ره یافته درستاندیش، به سوی آن بشتابد.»
4. گسترش ایمان توحید
حکمت غایی تشکیل خانواده و هدف نهایی اسلام از این همه تاکید بر تشکیل و تحکیم و تداوم آن، گسترش ارزشهای انسانی، انتشار آرمانهای توحیدی و سرانجام، جهانی شدن اسلام است، و بقای نسل انسان، در واقع، مقدمه برای رسیدن به این هدف بزرگ است، و حدیث نبوی زیر، اشاره به این حکمت دارد: «چه چیزی مانع میشود که انسان مومن، زن بگیرد؟ شاید خداوند به او فرزندانی روزی کند که زمین را از «لااله الا الله»، سنگین کنند.»
اساسیترین هدف در تشکیل خانواده
مهمترین نکته قرآنی در تبیین حکمت ازدواج در قرآن، این است که خداوند وقتی میخواهد حکمت ازدواج و تشکیل خانواده را بیان کند، نمیگوید: حکمت خلقت همسر و تشکیل خانواده، بقای نسل یا فرزند صالح یا پیشگیری از فساد یا سازندگی اخلاقی و اجتماعی و یا توسعه ارزشهای اسلامی است؛ بلکه به حکمتی اشاره میفرماید که بدون آن، هیچ یک از اهداف خلقت انسان، قابل تحقق نیست و آن، عبارت است از: آرامش روانی. بدون آرامش روانی، نمیتوان از جوان انتظار تقوا داشت. بدون آرامش روانی، نه نسل سالم و صالح پدید میآید، و نه سازندگی اخلاقی و اجتماعی اتفاق میافتد و نه ارزشهای دینی و آرمان توحید، گسترش مییابد. کاوشهای میدانی نشان میدهند که اضطراب روانی و عدم تعادل روحی، نقش عمدهای در فسادهای اخلاقی و اجتماعی دارد و بیشتر جنایات هولناک و خودکشیها در میان مجردها و به دست آنها صورت میگیرد؛ [12] از این رو تشکیل خانواده میتواند سهمی اساسی در آرامش روانی و سازندگیهای اخلاقی و اجتماعی ایفا نماید و این، رمز تاکید قرآن و احادیث اسلامی بر تشکیل خانواده و تحکیم آن و پیشگیری از فروپاشی این کانون مقدس است.