دروغگویی
هر سخنی که از نظر گوینده اش بر خلاف حقیقت باشد، دروغ نام دارد. بنابر این هر گاه شخصی برخلاف ماجرا یا حقیقتی که خود بدان اعتقاد داشته و قبول دارد سخنی را بیان کند، دروغگو محسوب میگردد. بدیهی است چنانچه گویندهای سخنی را بر زبان آورد سپس خلاف آن مساله برایش آشکار شود، دروغگو نبوده بلکه این شخص مرتکب گفتار اشتباه شده است.
هر شخص گرسنهای به منزل دوست خود برود و دوستش براى اوغذا بیاورد و او بگوید من سیرهستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است و در این صورت گوینده سخن نیزدروغگو است، زیرا بر خلاف حقیقت خبر دادهاست.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گویندهاش دروغگو مىباشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مىباشد. همچنین بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ محسوب میشود.
منافقان نیز بدلیل اینکه گفتارشان بر خلاف اعتقادشان است در زمره دروغگویان بشمار میآیند.
در این باره پیامبر خدا فرمودند : «اِن اَعظم الخطایا عندالله اللسان الکذوب: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغگو است.»
(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج9، ص: 85 ح 10283)
حضرت امام خمینی در کتاب چهل حدیث خود آورده است: دروغ از جمله گناهانی است که عقلاً و نقلاً نهی شده و این خود نه تنها گناه است، بلکه گاه مفاسد و گناهان دیگری هم بر آن مترتب میگردد؛ و گاهی چنان انسان را از اعتبار ساقط میکند که امکان جبران وجود ندارد.
امام باقر(ع) فرمود: خدای متعال برای شر، قفلهایی قرارداد و کلیدهای آن قفلها را شراب مقرر نمود و دروغگویی از شراب بدتر است.
دروغ گفتن حتی به عنوان مزاح و شوخی هم ممنوع شده و علمای دین از جمله صاحب « وسایل الشیعه» حکم به حرام بودن آن داده اند. امام خمینی (ره) در بخشی دیگر فرموده اند: براساس این روایات از رسول خدا 6و ائمه علیهم السلام، بسیار جرأت و شقاوت میخواهد که انسان به این گناه بزرگ دست بزند. چنین روایاتی زنگ خطر جدی است و دل انسان را میلرزاند، اما این گناه از بس رواج یافته، زشتی آن از بین رفته است.
وظایف پیشگیرانه والدین
به یقین اولین راه مبارزه با بیماری دروغ، شناختن ریشهها و عوامل یا زمینههای آن گناه است. بدون تردید وجود یک حالت یا انگیزه روانی در باطن افراد، آنان را به سوی دروغگویی میکشاند و تا زمانی که آن علت بر طرف نشود بیماری دروغ علاج نخواهد شد.
ترس، عجز، ضعف شخصیت، احساس حقارت، عقده حقارت یا بعضی از حالات نفسانی نظیر اینها میتواند بشر را از راه مستقیم فطرت منحرف کند و به دروغگویی وادارش نماید. بنابراین با توجه به ریشههای دروغ در فرزندان، والدین باید بکوشند با از بین بردن ریشههای آن وهمچنین اصلاح رفتار خویش با کودکان، محیط مناسبی را برای پرورش صحیح فرزندان ایجاد کرده و آنان را به مسیر صداقت و راستگویی راهنمایی کنند.
1- تقویت باورهای دینی
مهمترین وظیفه تربیتی والدین این است که در پی تقویت اعتقادات دینی و افزایش باورهای مذهبی خود و فرزندانشان برآیند. این مهم با استعانت از خدای بزرگ و انجام واجبات و ترک محرمات امکان پذیر خواهد بود. براساس سخن امام صادق (ع) میبایست با کارها و رفتارهایمان مردم را به خوبی ها و کارهای نیک دعوت کرد. از این جهت رفتارهای صادقانه والدین در معرض نگاه و درس آموزی فرزندان قرار داشته و پیام راستگویی را به آنان منتقل می کند. علاوه برآن بیان احادیث و روایات مربوط به پرهیز از دروغگویی در تقویت اندیشه دینی موثر است.
2- پرهیز از رفتارهای دروغ آموز
والدین باید تلاش کنند تا به صورت عملی به فرزندان و نوجوانان یا کودکان خود درس صداقت را یاد دهند. انجام کارهای روزمره و برخورد یا عکس العمل نامناسب و دروغگویانه والدین، نوعی آموزش عملی دروغ گویی است.
مثلا وقتی به او میگویند گوشی تلفن را جواب بده و بگو من در خانه نیستم، یا هنگامی که فردی در پشت درب سراغ والدین را میگیرد و آنان با اشاره و امثال آن میگویند به فرد مزبور دروغ بگوید، در حقیقت به فرزندان خود بطور عملی درس دروغگویی میدهند. تاسف بار اینکه والدین برای توجیه گناه خود، به او یاد میدهند که این دروغ مصلحتی است و گفتنش اشکالی ندارد.
در این صورت او نیز یاد میگیرد که به والدین، بستگان، دوستان و همه کسانی که با آنان ارتباط دارد، دروغ بگوید و اگر آنان دلیل دروغگوییاش را بپرسند میگوید شما خودتان هم دروغ مصلحتی میگویید.
بنابراین، باید فضای خانه و روابط بین والدین و فرزندان به گونهای باشد که فرزندان احساس کنند که میتواند بدون هیچگونه مصلحت جویی به راحتی حقیقت را به والدین خود بگویند.
3- وفا به عهد و پیمان
عمل کردن و وفا نمودن به قول و قرارها و وعده ها از سوی والدین در آموزش این مهارت اجتماعی موثر میباشد و چنانچه بدلایلی والدین مجبور به شکستن آن شدند، از فرزندان عذرخواهی کنند. همچنین هرگاه در حضور فرزندان خود مرتکب دروغگویی شدند، بجای توجیهات نادرست، به آن اعتراف کرده یا حداقل دلایل منطقی و واقعی آن را برای فرزندان بیان کنید.
4- انضباط متعادل
والدین نباید برای جلوگیری از دروغگویی فرزندان، مقررات سختی را در خانه برپا کنند زیرا در این صورت فرزندان بدلیل ترس و فرار از مجازاتهای مقررات مزبور، به دروغ های بیشتری رو می آورند و برای فاش نشدن یا توجیه دروغشان، بیشتر دروغ میگویند. در این مواقع نباید فضای خانه به یک دادگاه و محل محاکمه تبدیل شود بلکه میبایست به فرزندان فرصت داد تا بدون هیچگونه واهمهای به اشتباهات خود اعتراف کنند از این رو والدین در هنگام مواجه با این رفتارها خونسردی و آرامش خود را حفظ کنند تا راه بهتری برای مبارزه با دروغ گویی فرزندان بدست آورند.
5- علت یابی دروغ
پدر و مادر همواره این را بیاد داشته باشند که شناخت و از بین بردن عامل دروغ گویی فرزند، بسیار اساسی تر و جدیتر از مبارزه با دروغی است که او گفته است. پس باید تلاش کرد تا ریشههای اولیه دروغ گویی (ترس، نیاز، خودنمایی، ...) شناسایی و سپس حل گردد.
6- پرهیز از نسبت دروغگویی
حتی الامکان از بیان صریح دروغ گویی فرزندان باید پرهیز نمود. هرگاه فرزند به والدین خود دروغهای آشکار بگوید، نباید به او گفت: «تو یک دروغگو هستی».
البته والدین نباید طوری رفتار کنند که فرزندان فکر کنند دروغ گویی شان معلوم نشده است. همچنین هرگاه فرزندان در حضور والدین به دیگران دروغ بگویند، میبایست در خلوت و تنهایی و بدور مشاهده دیگران، آن دروغ را به وی گوشزد کرد. ذکر این نکته هم ضروری است که تا قبل از یقین کامل به دروغ گویی فرزندان، نباید آنان را متهم به دروغ گویی کرد.
7- افزایش قدرت اعتماد به نفس
تقویت اعتماد به نفس در آدمی وی را از متوسل شدن به سخنان کذب باز داشته و موجبات حقارت و پستی را از فرد دور میکند. شهید مرتضی مطهری میگوید: اگر انسان خود واقعی پیدا کرد دیگر احساس حقارت نمیکند، احساس قدرت و عظمت میکند، تکبر و تجبر نمی کند چون با روحش ناسازگار است.