بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.
قرآن كریم، فرزند را وسیله ای برای آزمایش انسان قلمداد می نماید:
انما امولكم و اولدكم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم[3]؛ بدانید كه اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش شما هستند، و نزد خدا پاداشی عظیم و بزرگ خواهند داشت.
در صورتی كه انسان از این امتحان و آزمایش الهی سربلند بیرون بیاید، دارای اجر عظیمی از جانب پروردگار متعال خواهد بد. با تربیت درست فرزند است كه او قادر است، كمك كار و یاور پدر و مادر باشد. امام زین العابدین (ع) می فرمایند: مِن سَعادةِ الرّجلِ أن یَكونَ لَهُ وُلدٌ یَستَعینُ بِهِم[4]؛ یكی از خوشبختی های مرد این است كه فرزندانی داشته باشد كه كمك كار و یاور او باشند.
با تربیت اسلامی است كه فرزند، میوه دل و نور چشم و دسته گلی از گل های بهشت و باقیات الصالحات و الدین خواهد بود. پیامبر اكرم (ص) می فرماید: الوَلَدُ الصّالِحُ ریحانَةُ مِن اللهِ، قَسَمَها بَینَ عِبادِهِ؛[5] فرزند شایسته، دسته گلی است از جانب خداوند كه میان بندگانش قسمت می كند. هم چنین آن حضرت فرمود: إن لِكُلِّ شَجَرةٍ ثَمَرةً، و ثَمَرَةُ القَلبِ الوَلَدُ[6]؛ همانا هر درختی میوه ای دارد و میوه دل، فرزند است.
در سیره اهل بیت (علیهم السلام) آداب و سنت هایی یافت می شود كه به آنها عمل می نمودند. عمل به این آداب، زمینه های مساعد تربیت را در فرزند شكل می دهد. ممكن است نقش و اهمیت برخی از این آداب و سنن در تربیت فرزند برای ما نهان باشد یا تأثیر كمتری در تربیت داشته باشد، اما به هر حال از مجموع تأثیرات جزئی است كه تربیت تحقق می یابد. ذكر این نكته لازم و ضروری است كه تربیت امری دفعی نیست، بلكه امری تدریجی و مستمر است كه با فراهم شدن زمینه ها و از بین رفتن عوامل مراحم و استفاده از شیوه های مناسب تحقق می یابد.
برخی از این آداب عبارتند از:
نخستین كاری كه پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) پس از تولد فرزند انجام می دادند، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ نوزاد بوده است. رسول خدا (ص) در سفارش به علی (ع) فرمود: یا علیُّ إذا وُلِدَ لَكَ غُلامٌ أو جاریةٌ فأذَّنْ فی اُذِنه الیُمنی و أقم فی الیُسری؛ فإنه لا یَضُرُّه الشیطانُ أبداً[7]؛ یا علی، هرگاه پسری یا دختری برایت به دنیا آمد در گوش راست او اذان بگو و در گوش چپش اقامه؛ در این صورت شیطان هرگز به اوگزندی نمی رساند.
هم چنین در روایتی دیگر، امام سجاد (ع) فرمود: إنَّ النَّبی صلی الله علیه و آله أذّنَ فی أذنِ الحسنِ علیه السلام بالصَّلاة یومَ وُلِد[8]؛ زمانی كه حسن (ع) به دنیا آمد پیامبر در گوش او اذان نماز گفت.
در این باره روایات فراوان دیگری نیز وارد شده است كه معصومان (ع) در شندگی خویش، چنین شویه ای داشته اند و به دیگران نیز سفارش می كرده اند كه این گونه عمل كنند.
از دیگر آدابی كه معصومان (ع) در آغاز تولد فرزند رعایت كرده اند، برداشتن كام نوزاد است. كام برداشتن بدین معناست كه مقداری خرما یا آب فرات یا تربت امام حسین (ع) و...را به حلق كودك بریزند. اهل بیت (ع) علاوه بر اینكه، خود به این سنت عمل می كردند، دیگران را نیز به آن سفارش می كردند. امام باقر (ع) فرمودند: إذا وُلدَ لأحدِكم...لِیَحَنَّكهُ بماءِ الفُراتِ و...[9]؛ هرگاه برای یكی از شما فرزندی به دنیا آمد كام او را با آب فرات بردارد.. و نیز امام صادق (ع) فرمود: حنّكوا اولادكم بتربة الحسین (ع) فانّه أمان[10]؛ كام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) بردارین كه ایمنی بخش است.
باید یادآور شویم كه مستحب است كام برداشتن به دست بزرگان دین و افراد صالح و با تقوا انجام پذیرد. این امر، علاوه بر آثاری كه در روایات آده، نوعی تیمن و تبرك است و چون مستحب است هنگام كام برداشتن برا یكودك دعا كنند، دعای بزرگان برای كودك تأثیرات معنوی فراوانی خواهند داشت.
استاد شهید مطهری می فرماید: یكی دیگر از شعارهای ما كه متأسفانه جامعه ما تحت تأثیر غرب زدگی ارد از دست می دهد مسئله نامگذاری است. یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را كه اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری كنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم. از دست دادن تدریجی شعارها باعث می شود كه بعد خود محتوا را از دست بدهیم.[11]
نام گذاری بای هر چیزی كه انسان با آنها سر و كار دارد، ضروری است، زیرا انسان برای شناختن و شناساندن هر چیزی محتاج نام آن است، حتی برای شناساندن خود به دیگران، ناگریز از بیان نام است. در سیره معصومان (ع) بر این مسئله بسیار تأكید شده است.
امام كاظم (ع) می فرمایند: أوّلُ ما یَبَرُّ الَّجُلُ وَلَدَهُ أن یُسَمَیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلیُحسِّنْ أحَدُكُم اسمُ وَلَدِهِ[12] نخشتین بخشش و احسانی كه مرد به فرزند خود می كند، این است كه نام نیكویی برایش انتخاب كند، بنابراین، هر یك از شما نامی نیكو بر فرزندش نهد.
در سیره معصومان (ع) انتخاب نام نیك و بامعنا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین نام گذاری فرزندان به نام های بزرگان دین و اولیا الهی، موجی می شود فرهنگ خانواده و جامعه، روح دینی به خود بگیرد و این فرهنگ، در تربیت و هدایت فرزندان مؤثر است.
از امام صادق (ع) سئوال شد: آیا نام گذای (فرزندان) به نامهای ائمه سودی دارد؟ حضرت فرمد: إی والله، وهلِ الدّینُ إلا الحُبُّ؟! قالَ اللهُ : إن كُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتَّبِعونی یُحبِبكُم اللهُ و یَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم[13]؛ آری به خدا، مگر دین جز محبت است؟ خداوند فرموده است: اگر دوست دارید ازمن پیروی كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشاید.
همچنین پیامبر اكرم و ائمه اطهار (ع) نام های زشت افراد و حتی مكان ها را عوض می كردند و بجای آنام های نیكو انتخاب می كردند. امام باقر (ع) می فرمایند: كانَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یُغَیِّر الأسماءَ القبیحَة فی الِّجالِ والبُلدان[14]؛ رسول خدا (ص) نامهای زشت مردها و شهرها را تغییر می داد.
(ذكر این نكته خالی از لطف نیست كه در بعضی از روایت ها نام گذاری فرزند، پیش از تولد مطرح شده و در بعضی؛ نام گذاری، به همراه عقیقه در روز هفتم انجام می گیرد).
از مهم ترین آداب و سنت هایی كه در رفتار و گفتار پیامبر اكرم (ص) و اهل بیت آن حضرت بر آن تأكید فراوان شده، عقیقه برای فرزند است. تأكید بر عقیقه به حدی است كه در برخی از روایات انجام آن واجب دانسته شده است. امام كاظم (ع) می فرماید: العقیقة واجبة اذا ولد للرجل ولد[15]؛ هنگامی كه مردی صاحب فرزند می شود عقیقه بر او واجب است.
همچنین برخی از فقهای شیعه و اهل سنت به وجوب آن فتوا داده اند،[16] ولی اكثر فقهای شیعه بر استحباب آن تأكید كرده اند. امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله چنین آورده اند: من المستحبات الاكیدة العقیقة للذكر و الانثی[17]؛ عقیقه یكی از مستحبات مؤكد برای [ولادت] دختر و پسر است.
بی شك از اساسی ترین نیازهای انسان پس از نیازهای زیستی، همچون آب، غذاء ...نیاز به محبت است. پاسخ گویی صحیح به این نیاز كودك، اساس و پایه تربیت او را تشكیل می دهد. ارضای این نیاز كودك، موجب آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین و حتی سلامت جسمی او را تضمین می كند؛ و در صورت عدم ارضا این موضوع، باعث فروپاشی آرامش روحی و روانی، احساس عجز و حقارت، بیماری های جسمی و روانی متعدد و انحرافات اجتماعی و...بسیاری خواهد شد.
سیره عملی و احادیث پیشوایان معصوم (ع) نیز نشان دهنده توجه ویژه مكتب تربیتی اسلام به این اصل مهم است. امام باقر (ع) از پدر خود و او نیز از امام حسین (ع) نقل می كند كه فرمود: دخلت أنا و أخی علی جدی رسول الله (ص) فأجلسنی علی فخذه الایسر و أجلس أخی الحسن علی فخذه الایمن ثم قبلنا و قال: بأبی أنتما من إمامین سبطین...[18]؛ من و برادرم نزد جدم رسول خدا (ص) رفتیم. پیامبر (ص) مرا بر زانوی چپ و برادرم حسن را بر زانوی راست خویش نشاند سپس مرا بوسید و فرمود: پدرم به فدای دو فرزندی باد كه امام اند.
روایاتی از اهل بیت (ع) كه به معصیت نسبت به كودكان و فرزندان امر می كند نیز شاهد بر این مدعاست، كه محبت ایشان اختصاص به فرزندان معصوم آنها نیز نداشته است. پیامبر اكرم (ص) فرمود: أحبّوا الصبیان و ارحموهم...قبلّوا اولادكم فإنّ لكم بكل قبلة درجةً فی الجنةَ ما بین كل درجةٍ خمس مأة عام[19]؛ نظر الوالد إلی ولده حبّاً له عبادة[20]؛ فرزندان خود را دوست بدارید و بر آنها ترحم كنید. فرزندان خود را ببوسید كه برای هر بوسه درجه ای در بهشت به شما خواهند داد كه فاصله هر درجه پانصد سال است. نگاه محبت آمیز پدر به صورت فرزند عبادت است.
مسئله ای كه باید به آن توجه داشت، این است كه تكریم و احترام به دیگران یك ارزش به شمار می رود، پس برای ایجاد این ارزش در كودكان بایستی به صورت عملی آن را به ایشان آموخت. از سویی دیگر؛ بی احترامی، آثار منفی و ض تربیتی بسیاری را متوجه شخصیت كودك می كند، چرا كه تحقیر شخصیت كودك عواقب سوء فراوانی در پی دارد و هرگز نمی توان از چنین كودكی، انتظار نیكی و امان داشت.
امام هادی (ع) در این باره می فرماید: من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره[21]؛ به كسی كه نفسش بر وی خوار شد از شر او در امان مباش.
اهل بیت (ع) همیشه به كودكان سلام می كردند. امام رضا (ع) از پدران خو نقل می كند كه پیامبر (ص) فرمود: خمس لا أدعهن حتی الممات...والتسلیم علی الصبیان لیكون سنة من بعدی[22]؛ پنج چیز را تا هنگام مرگ ترك نخواهم كرد...و سلام كردن بر كودكان، تا این كار پس از من سنتی برای دیگران باشد.
جابر بن عبدالله می گوید: سألته عن الصبیان اذا صفّوا فی الصلاة المكتوبة قال: لا تؤخروهم عن الصلاة و فرّقوا بینهم[23]؛ از امام باقر (ع) درباره كودكانی كه در نماز جماعت حاضر می شوند، پرسیدم. امام فرمود: آنها را به صف آخر نفرستید، بلكه بین آنها [به وسیله بزرگترها] فاصله ایجاد كنید.
معصومان (ع) همواره كودكان را با احترام و نام نیك صدا می كردند. هنگام نام گذاری، نام ها نیك برای آنها انتخاب می كردند. در سیره اهل بیت (ع) موارد بسیاری مشاهده می شود كه هنگام صحبت با فرزندان خویش از لفظ یا بنی فرزند عزیزم، استفاده می كردند. همان گونه كه لقمان فرزندش را با آن، مورد خطاب قرار می داد.
شركت نمودن در بازی كودكان نیز نوعی احترام و شخصیت دادن به آنها محسوب می شود. از طرف دیگر شركت والدین در بازی كودكان به آنها اطمینان می دهد كه بازی آنان معتبر و معنادار است. به آنها نشان می دهد كه بازی شان تأیید و حمایت بزرگسالی را به همراه دارد. هنگامی كه بزرگسالی در بازی مورد علاقه كودك شریك می شود، بیش از پیش وی را به بازی علاقمند می كند.[24]
بازی برای كودكان به عنوان یك نیاز اساسی امروزه مطرح می شود كه كودكان نقش های مختلف راتمرین می نمایند و از این طریق زندگی اجتمعای را یاد می گیرند و تجربه های جدید را اخذ می كنند.
جابر می گوید: نزد پیامبر (ص) رفتم در حالی كه حسن و حسین (ع) را بر پشت خود سوار كرده بود و چهار دست و پا راه می رفت و می گفت: شتر شما چه شتر خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید.[25]
موارد بسیاری از شیوه های تكریم كودكان در سیره حضرات معصومین (ع) وجود دارد كه ما در اینجا به ذكر موارد فوق قناعت و بسنده نمودیم.
یكی از اصول مهمی كه باید در تربیت كودكان و فرزندان به آن توجه وافی نمود رعایت برابری و مساوات در برخورد با آنهاست. در سیره معصومین (ع) این مسئله بصورت شفاف دیده می شود كه در ابراز محبت و اهدای هدیه و دیگر موارد این اصل را ملتزم بودند. عدم رعایت اصل مساوات در بین فرزندان باعث عاق والدین شدن آنها ا فراهم می كند.
رسول خدا (ص) می فرماید: ان الله تعالی یحبّ أن تعالوا بین أولادكم حتی فی القُبَل[26]؛ خداوند متعال دوست دارد بین فرزندانشان به مساوات رفتار كنید، حتی در بوسیدن.
در تربیت كودكان و نوجوانان نباید از كارهای كودكان و آنچه انجام می دهند، عیب جویی كرد و آنها را سرزنش نمود، به سبب اینكه با عیب و ایراد گرفتن موجب می شود آنها در توانایی و استعداد خود، شك و تردید كند واعتماد به نفس خود را از دست بدهند. باید این مسئله را عنایت داشته باشیم كه اشتباهات و كوتاهی كودكان اغلب از سر ناتوانی، جهل و بی تجربگی آنهاست.
در روایات، برخی از آثار سوء سرزنش حتی درباره بزرگسالان بیان شده است. حضرت علص (ع) می فرماید: الافراط فی الملامة یشبّ نیران اللجاج[27]؛ افراط در سرزنش، آتش لجاجت [سرزنش شونده] را برمی افروزد [ و او بر كار اشتباه خود اصرار و پا فشاری می ورزد].
یكی از روش های مؤثر و مهم در تربیت، راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار با كودكان و پرهیز از هر گونه دروغ، تزویر و حیله است. كسانی كه تصور می كنند كودكان این مسأله را درك نمی كنند و آنها با دادن وعده ای دروغین، به خواست خویش و صلاح فرزندشان دست یافته اند، سخت در اشتباه اند. چرا كه با این عمل، بزرگ ترین مشكل را برای خود و فرزندشان بوجود آورده اند، و آن درس بی صداقتی، وفا نكردن به عهد و وعده، آموزش دروغ و تزویر و...است. والدین با این برخورد، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی كج بنا می نهند.
از دریچه دیگر كه به این موضوع نگاه می كنیم، متوجه می شویم كه والدین و مربیان؛ الگویی عملی برای كودكان محسوب می شوند و كودكان در همه رفتارهایشان از بزرگ ترها تقلید می كنند، پس، عدم صداقت والدین و مربیان درسی عملی برای فرزندان است كه آثار آن از درس گفتاری بسیار بیشتر است.
رسول خدا (ص) می فرماید: أحبّوا الحبیان وارحموهم فاذا وعدتموهم ففوا لهم فانّهم لایرون الا أنّكم ترزقونهم[28]؛ كودكان را دوست بدارید و بر آنها ترحم كنید. هرگاه به آنها وعده ای دادید، به وعده خود وفا كنید، زیرا كودكان، شما را تنها روزی دهنده خود می دانند.
انسان، به ویژه كودكان و نوجوانان روحیه شان با امر و نهی چندان سازگار نیست. به موجب روایاتی كه از اهل بیت (ع) نقل شده است، كودكان تا هفت سالگی، به مانند حاكم اند ومی خواهند به دیگران امر و نهی كنند، نه از اینكه تابع دیگران باشند. تنها در هفت سال دوم زندگی، در كودكان روحیه اطاعت پذیری وجود دارد و دستور دیگران را می پذیرند؛ ولی حتی در این دوره هم هرگونه افراط در امر و نهی زیانبار می باشد، و اعتراض و ناخوشایندی را در پی خواهد داشت.
امام صادق (ع) وقتی می خواهد به فرزند خود بگوید: لباست بلند است، آن را كوتاه كن؛ به جای امر كردن می گوید: یا بنی ألا تطهر قمیصك[29]؛ عزیزم، آیا پیراهنت را پاكیزه نمی كنی؟. از این رو معصومان (ع) كمتر دیگران را به صورت مستقیم از كاری نهی می كردند، بلكه به شیوه های گوناگون آنها را از كار خلاف باز می داشتند و نیز راه جایگزینی ارائه می كردند و یا اینكه به جای نهی كردند كودكان، صور نهی را از دسترس آنان دور می كردند یا از بین می بردند.
معصومان (ع) به آموزش قرآن، به ویژه به كودكان و نوجوانان و...اهمیت می دادند. به خاطر اینكه همه آنچه برای هدایت و راهنمایی انسان لازم و ضروری است، در این كتاب آمده است. از سویی دیگر در آثار ادبی فارسی، شاعران به عظمت این كتاب توجه خاصی نموده اندچنانكه حافظ می گوید:
عشقت رسد به فریاد از خود به سان حافظقرآن زبر بخوانی در چاره روایت
امام علی (ع) در نامه ای به امام حسن (ع) این طور می نویسد: و أن ابتدئك بتعلیم كتاب الله و تاویله و شرائع الاسلام و أحكامه و حلاله و حرامه[30]؛ آموزش تو را [با آموزش] شرایع اسلام و احكام و حلال و حرام آن آغاز كردم.
با اینكه معصومان (ع) به عادت دادن كودكان به قرائت قرآن اهتمام داشتند، اما در این كار سختگیری نمی كردند.
در سیره اهل بیت (ع) اهتمام زیادی به آموزش نماز به كودكان شده است. بر اساس سیره معصومان (ع) سن شروع آموزش نماز به كودكان هفت سالگی است، و در این مسئله توانایی و ظرفیت كودكان را در نظر می گرفتند و رعایت بسیاری از آداب و مستحبات نماز را از آنان نمی خواستند. روش اهل بیت (ع) در نماز، روش عملی بود؛ یعنی خود آنان به صورت عملی آن را می خواندند تا دیگران شیوه نماز خواندن را بیاموزند.
بخش دیگری از آموزش در سیره معصومان (ع)، آموزش احكام، حیث و تفسیر و تأویل قرآن است. آموزش احكام دین و احادیث اهل بیت (ع) در زمینه های اخلاقی و اعتقادی، بستری است برای مسلح كردن فرزندان در برخورد با مكتب های انحرافی، بنابراین پیش از آن كه فكر و ذهن نوجوان و به امور زندگی و سرگرمی ها مشغول شودو یا افكار اعتقادی دیگر به او برسد، باید صورت پذیرد.
سعدی در گلستان چنین می گوید:
گر چه دانی نشنوند بگوهر چه دانی ز نیكخواهی و پند
زود باشد كه خیره سر بینیبه دو پای اوفتاده اندر بند
دست بر سر می زند كه دریغنشنیدم حدیث دانشمند
در سیره اهل بیت (علیهم السلام) موضوع تربیت فرزند از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از كوچكترین مسایل گرفته تا پیچیده ترین مباحث تربیتی با اصول و روش های صحیح، الگویی مناسب و بسیار سازنده برای رهروان خویش در همه اعصار هستند.
با توجه به این سیره، انسان متوجه استفاده آن مشعل های هدایت از روش غیرمستقیم همراه با شخصیت دادن به كودكان و نوجوانان و.... و نیز تقسیم عادلانه محبت در دلهای پاك آنان می شود. بنابراین بسیاری از مشكلات تربیتی ما حاكی از عدم رعایت و پایبندی به اصول ناب و نورانی تربیت اسلامی است كه تلاش و تأسی والدین از این ذوات نورانی را هر چه بیشتر می طلبد.
برای مصالعه بیشتر منابع ذیل پیشنهاد می شود:
1.نقش آزادی در تربیت كودكان، آیت الله شهید دكتر بهشتی
2.بازی كودك در اسلام؛ محمد صادق شجاعی
3.انسان در دو فصل؛ علی صفایی حائری
4.تربیت كودك؛ علی صفایی حائری
5.فقه تربیتی؛ علیرضا اعرافی
6.نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، خسرو باقری
1- قرآن مجید
2- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی بن حسین، تحف العقول من آل الرسول، ترجمه آیت الله كمره ای، قم، اسلامیه، 1369.
3- حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 20، چاپ ششم، تهران: اسلامیه، 1367.
4- خمینی، سید روح الله، تحریرالوسیله، اسلامیه، [ بی تا].
5- سلمی، محمد بن مسعود ابن عیاش، تفسیر عیاشی، ج 1،تهران: المكتبة العلمیة الاسلامیة، 1363.
6- شجاعی، محمد صادق، بازی كودك در اسلام، ناشر: مركز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، 1383.
7- طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، چاپ اول، تهران، اسلامیه، 1375.
8- طبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن فضل، مكارم الاخلاق، بیروت، دارالحوراء، 1408ق.
9- عروس حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان، 1370.
10-كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، چاپ دوم، تهران: دارالكتاب الاسلامیة، 1413ق.
11-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ سوم، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
12-مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار الرسول (ص)، چاپ اول، تهران: دارالكتب الاسلامیه، 1363.
13- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمه، ج 15، ناشر: دارالحدیث، چاپ اول، 1377هـش.
14-مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ناشر: انتشارات صدرا، چاپ سی و پنجم، تیر 1379.
15- مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، ناشر: انتشارات صدرا چاپ دوم، تیر 1381.
16- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرك الوسائل، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1409 ق.