نویسنده: سیدیحیی موسوی
ماه رمضان ماه خداست. انتساب ماهی از ماههای قمری به خداوند همانند انتساب روح انسانی به خداوند برای تعظیم و تکریم است. خداوند با این انتساب بر آن است تا بر اهمیت و عظمت این ماه تاکید کند و انسانها را به بزرگداشت آن تشویق نماید؛ هرچند که همه ماهها از آن خداست و چیزی در جهان جز مظاهر وجودی خداوند نیست.
زمان که از آفریدههای خداوندی است هیچ تفاوتی از هم ندارد؛ زیرا زمان یکی از ابعاد ماده است که اگر از مقام امری به آن نگریسته شود، هیچ تفاوتی میان لحظههای آن نیست. اما وقتی از منظر خلقی به آن نگاه میکنیم تفاوتهای میان آنان مییابیم که بسیار سرنوشت ساز است. به عنوان نمونه نقش زمان شب در آسایش و آرامش و رشد معنوی بشر یا نقش روز در فرآیند کار و رشد مادی از نمونههای تفاوت میان آنان است. در آیات و روایات تفاوت خاصی برای زمانها بیان شده و براساس همین تفاوت هاست که اوقات پنج گانه نماز درنظر گرفته شده و یا برای روزهای جمعه یا سحر یا شب قدر ارزش خاصی بیان شده است.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام، به گوشهای از عظمت ماه رمضان و فضیلت آن و شب قدرش اشاره کرده است.
ماه رمضان، ماه خدا
خداوند در آیاتی ماه رمضان را بزرگ میشمارد و به سبب وجود ویژگی انحصاری در آن چون شب قدر که برابر با هشتاد و سه سال عمر آدمی و هزار ماه است، آن را از ماههای خاص شمرده است خداوند در آیه 3 سوره دخان میفرماید:
اناانزلناه فی لیله المبارکه انا کنا منذرین
ما قرآن را در شب مبارکی فروفرستادیم و به مردمان هشدار دادیم.
این شب مبارک شبی است که خداوند در سور قدر از آن به شب قدر نیز یاد میکند که شب تقدیر هستی و آفریدههاست. در آن شب قدر بود که بنابر برخی از تفاسیر، حقیقت وجودی پیامبر(ص) از کمون غیب بیرون آمد و ظهور انزالی یافت و امکان ظهور برای دیگر مظاهر هستی فراهم آمده؛ زیرا حقیقت محمدی که مظهر نخست است واسطه در ظهور مظاهر دیگر هستی است. براین اساس این نوع ظهور جمع و دفعی را به انزال یاد میکند؛ زیرا حقیقت هستی به طور اجمال بی هیچ ظهور نوری در کمون لیله و شب، نزول یافته است.
این مقام لیله القدر ظهور حقیقت محمدی که ظهور جمعی و اجمالی است، همان مقام امری است. پس از آن، مظهر نخست در یک فرآیندی تنزل مییابد و تنزیل انجام میگیرد و اندک اندک، مظاهر از اجمال به واسطه حقیقت محمدی به تفصیل درمیآیند و هریک به مقدار ظرفیت خویش از ظهور تفصیلی اسماءالهی بهرهمند میشوند. اینجاست که اعیان ثابت در مقام علم و اجمال به شکل حقایق وجودی خارجی در میآید و درمقام خلقی ظهور مییابد که از آن به یوم تجلی نیز یاد میشود. خداوند از این مقام در آیه 53 سوره نور به تجلی الله در ظهور نوری یاد میکند و بیان میدارد که همه هستی و آفریدههای خلقی در تجلیات اسم جامع الله، نور وجود خلقی یافتهاند.
در حقیقت در ظهور آ ن کمون و حقیقت شب در جلوه خورشید اسم الله است که حقایق به تفصیل از سایه به روشنایی و از اجمال به تفصیل و از مقام امری به مقام خلقی در میآیند و جهان کثرات از جهان وحدت بیرون میآید.
لیلالقدر همان گونه که شب نزول خداوندی از مقام کمون مطلق به ظهور اجمالی و امری است که به شکل دفعی و انزالی اتفاق افتاد و همان طوری که مقام ظهور کمونی مظهر نخست یعنی حقیقت محمدی در شکل اجمالی و امری است، همچنین مظهر حقایق مستقیم وابسته به او چون قرآن و حقایق اهل بیت(ع) هست. در حقیقت قرآن در این شب قدر است که نزول اجمالی دفعی در مقام امری یافته است. سپس در شکل الله و در مقام نوری و ظهور تفصیلی و خلقی در یک فرآیندی ظهور خارجی یافته و کثرات شکل مییابد. همچنین قرآن تفصیلی نیز این گونه ظهوری را در فرآیند خلقی خود مییابد. از این رو مفسران گاه ضمیر در انزلناه را به حقیقت اجمالی حضرت محمد(ص) و گاه به قرآن نسبت میدهند. اگر به حقیقت محمدی نسبت داده شود، مراد انزال دفعی قرآن به شکل جمعی و اجمالی بر قلب محمد(ص) است. البته اگر همان نخست مراد باشد، حقیقت قرآن همراه با همه حقایق هستی نیز حقیقت محمدی(ص)، انزال اجمالی و دفعی یافته است.
پس از انزال دفعی و اجمالی، حقایق هستی به شکل تتنزل، وجود خارجی .می یابد. از این رو تتنزل به شکل فعل مضارع بیان شده است که بیانگر تداوم و استمرار نزول از مقام جمعی از امری به تفصیل و خلقی است. براین اساس خداوند از ایام سخن به میان میآورد که در هر یوم بروز و ظهور تفصیلی و خلقی، شانی از شئونات خداوندی جلوه و ظهور مییابد. (رحمن، آیه 92)
از آنجایی که همه حقیقت در حقیقت محمدی به شکل اجمالی است، اسلام آن حضرت(ع) دین همه انبیاء، قرآن او جامع همه کتب آسمانی است و او خاتم به معنای نقش انگشتری و آغاز و انجام و زینت تمام هر کمالی است. از این رو چون قرآن در این شب قدر نازل شده است در مقام تفصیل در شبهای دیگر ماه، کتب دیگر آسمانی به تفصیل تنزل مییابد. چنانکه در روایت است که امام صادق(ع) فرمود:
نزلت التوراه فی ست مضین من شهر رمضان و نزل الانجیل فی اثنتی عشره مضت من شهر رمضان، و نزل الزبور فی لیله ثمان عشره من شهر رمضان، و نزل القرآن فی الیله القدر؛
تورات پس از گذشت شش شب از ماه رمضان نازل شد؛ انجیل پس از گذشت دوازده شب از ماه رمضان نزول یافت؛ زبور در شب هجدهم ماه رمضان نازل شد و قرآن در شب قدر فرود آمد. (من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 951)
براساس حکمت الهی و نظام احسن دوری، همان گونه که فرآیند امری و خلقی تحقق یافت و حقایق از کمون به اعیان ثابت علمی و سپس حقایق خارجی خلقی و تفصیلی درآمدند، میبایست این فرآیند نزول به فرآیند صعود تبدیل شود و حقایق خلقی و خارجی به اجمال درآید و به حقیقت محمدی بازگردد که مظهر نخست است. (علق، آیه 8، نجم آیه 24؛ بقره، آیه 651)
به هرحال، لیله القدر مقام بزرگ و عظیمی است. لذا خداوند شب قدر را در سوره قدر مبارک دانسته و در بیان اهمیت و ارزش این شب میفرماید: شما چه میدانید که لیله القدر چیست؟ در حقیقت این خطاب الهی به همه هستی است که مخاطب عدم معرفت و عدم ادراک حقیقت لیله القدر و شب قدر جمعی و اجمالی هستند. به این معنا که کسی اهمیت شب قدر را در نظام هستی درک نمیکند.
شب قدر، نمادی از حقیقت مقام امری
این شب قدر در مقام خلقی، نمادی از ظهور نخست خداوندی از کمون محض به ظهور امری اجمالی است و در حقیقت اصل و ریشه شب قدر زمانی و مادی که در ماههای قمری اتفاق میافتد و ما آن را در ماه رمضان دانسته و بزرگ میشماریم و عظمت آن را پاس میداریم، نمادی از حقیقتی است که در مقام امری اتفاق افتاده است و آثار آن تا این شب مادی و ظاهری کشیده شده است. اگر بخواهیم برای آن مانندی ذکر کنیم، مانند خانه خدا و کعبه است که نمادی از حقیقت وحدانیت الهی است. از این رو در برخی از روایات آمده است که از کعبه تا مقام قدس الهی یک نوری کشیده است و میان آنها اتصالی برقرار است.
خداوند همانگونه که برخی از امور مهم را مستقیم به خود نسبت میدهد تا اهمیت، عظمت و کرامت آن چیز را بیان کند، چنان که روح انسانی را به خود نسبت داده و فرموده است: فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین، پس هنگامی که کالبد آدم را بر حالت استوا و اعتدال و ایستاده قرار داده و در آن از روح خود دمیدم پس شما به سجده در برابرش بیفتید. (حجر، آیه 29،ص، آیه 27) همچنین این ماه رمضان را به خود نسبت داده است، زیرا در آن ماه شبی مبارک چون شب قدر است که همانندی برای آن نیست.
همین شب قدری که در دنیا هر سال در ماه رمضان از ماههای قمری تجربه میکنیم به سبب اتصاف و انتساب به شب قدر امری و خلقی، از ارزش و اهمیت و عظمت بسیاری برخوردار است. چنان که درباره همین شب قدر زمانی امام صادق(ع) فرموده است:
راس السنه لیله القدر یکتب فیها ما یکون من السنه الی السنه
آغاز سال حساب اعمال، شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته میشود. (وسائل الشیعه، ج7 ص 852ح8)
امیرمومنان علی(ع) درباره عظمت این ماه میفرماید:
لاتقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لاتدرون
ما رمضان، نگویید رمضان، بلکه بگویید ماه رمضان، زیرا شما نمیدانید که رمضان چیست.(من لایحضره الفقیه، ج2، ص 271)
امام صادق( ع) درباره عظمت این ماه نسبت به ماه دیگر سال فرموده است:
شهر رمضان لایشبهه شیء من الشهور، له حق و حرمه ، اکثر من الصلاه ما استطعت،
ماه رمضان(ماهی) است که هیچ کدام از ماهها شبیه آن نیستند. برای این ماه حق و حرمتی ویژه است پس تا میتوانی در این ماه نماز به جای آور. (الکافی، ج2، ص 916)
پیامبر(ص) ماه رمضان را ماه خداوند دانسته و فرمودند:
شهر رمضان شهر الله عزوجل و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات و هو شهر البرکه ،
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهی است که خداوند در آن حسنات را میافزاید و گناهان را پاک میکند و آن ماه برکت است. (بحارالنوار، ج 69، ص 340، ح5)
در عظمت نام رمضان و این ماه، امام باقر(ع) فرمود:
لاتقولوا هذا رمضان و لاذهب رمضان و لاجاء رمضان فان رمضان اسم من اسماء الله عزوجل، لایجیء و لایذهب انما یجیء و یذهب الزائل، و لکن قولوا: شهر رمضان،
نگویید این رمضان است، رمضان رفت یا رمضان آمد، زیرا رمضان نامی از نامهای خدای صاحب عزت و جلال است، که نه میآید و نه میرود، زیرا امر زوال پذیر میآید و میرود، بلکه بگویید: ماه رمضان، زیرا ماه اضافه به اسم است و اسم، اسم خدای صاحب عزت و جلال است. (من لایحضره الفقیه، ج2، ص 271)
رسول خدا(ص) نیز در عظمت این ماه فرموده است:
ماه رمضان، ماه خدای صاحب عزت و جلال است، همان ماهی است که خداوند (پاداش) کارهای نیک را چند برابر نموده و گناهان را پاک میسازد، آن، ماه بازگشت است، ماه توبه است، ماه آمرزش است، ماه رهایی از آتش (دوزخ) و نیل به بهشت است. هوشیار باشید که از هر (کار) حرامی بپرهیزید، در آن ماه بسیار به تلاوت قرآن بپردازید، نیازهایتان را در این ماه (از خدا) بخواهید و به ذکر پروردگارتان مشغول باشید، مبادا که ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماهها باشد، زیرا که (این ماه) نزد خداوند نسبت به سایر ماهها از حرمت و فضیلت فزونتری برخوردار است و مبادا ایام روزه داری شما در ماه رمضان با ایام (دیگر ماهها) که روزه دار نیستید یکسان باشد. (بحارالانوار، ج 69، ص430)