دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه
نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه
همانا امامان سرپرستان خدایی برمردم و آگاهان و مدبرین الهی، بربندگان خداوند هستند
تطهیر
مکتوب کوتاه پیش رو به هدف معرفی گوشه ای از معارف امام شناسی در نهج البلاغه تقدیم می شود. در قسمت اول اهمیت والای امامت ذکر خواهد شد و در قسمت دوم شماری از دو دسته صفات امام. صفات ایجابی و صفات سلبی اما قسمت اول: حضرت می فرمایند: «فرض الله .... الامامة نظاما للامة و الطاعة تعظیما للامامة» (1) ؛ خداوند امامت را به عنوان نظام امت، واجب گردانید و اطاعت را به عنوان بزرگداشت امامت لازم قرار داد. البته در بعضی نسخ نهج البلاغه به جای واژه ی "الامامة" واژه ی "الامانات" ثبت شده است ولی این مسأله خللی به منظور مقاله وارد نمی سازد چون اولا عین همین سخن در "تصنیف عزر الحکم" از حضرت نقل شده است و ثانیا: در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 19 ص78 همین سخن نورانی از امیرالمۆمنین (علیه السلام) نقل شده است و ثالثا واضح است که واژه ی "امانت" اصلا با ساختار معنوی روایت همخوان و متناسب نیست خوب است در همین ابتدای مقاله کمی در مورد واژه ی "نظام" توضیح بدهیم.
از بعضی کتب تخصصی لغت عرب چنین به دست می آید که نظام چیزی است که باعث هدایت استقامت و قوام یک پدیده می باشد و مغز و معیار آن قلمداد می شود اگر بخواهیم این مطلب به زبان تمثیل و بسیار ساده بیان کنیم باید بگوییم نظام یک پدیده همانند نخ تسبیح می ماند وقتی نخ تسبیح پاره بشود چگونه دانه های آن پراکنده می شوند همینطور اگر امامت صالح در امت اسلامی نباشد و یا اگر هست حق آن ادا نشود اجزای جامعه ی مسلمین پراکنده و آشفته می شود. مطلب دیگر آنکه اگر صحبت از جامعه و امت اسلامی در میان است و اگر اسلام هم به حیات فردی و هم به حیات اجتماعی و هم به دنیا و هم به آخرت توجه فراوان دارد و همه ی اینها نشأت گرفته از اراده ی خداوند حکیم و رحیم است پس آن امامت باید ریشه ای الهی داشته باشد تا بتواند نظام بخش امت و جامعه باشد چنانچه از امیرالمۆمنین (علیه السلام) نقل شده است که «إِنَّمَا الأَئِمَّةُ قَوَّامُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاۆُهُ ‌عَلى عِبَادِ...» (2) ؛ همانا امامان سرپرستان خدایی برمردم و آگاهان و مدبرین الهی، بربندگان خداوند هستند .
قابل توجه آنکه در کتب کلامی معمولا اصطلاح امامت را اینگونه تعریف می کنند که: «الامامة رئاسة عامة فی الامور الدین و الدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبی» (3) ؛ امامت ریاست فراگیر در امور دین و دنیاست برای شخصی از اشخاص به عنوان جانشینی پیامبر خواننده ی محترم عنایت دارد که این تعریف چقدر شباهت به فرمایش امیرالمۆمنین (علیه السلام) دارد.
مسأله ی بسیار اساسی دیگر آنست که اگر قرار است یک نظریه ی خاص یا یک مکتب و نظام فکری و عملی خاص در جامعه ای پیاده شود و آن مکتب ترویج شود این عملیات علاوه برضمانت اجرایی و بلکه پیش از آن و بلکه مهمتراز آن نیاز به معرفت و شناخت کامل از آن مکتب و نظام دارد. شاید بتوان گفت قسمت دوم سخن حضرت که فرمودند: عرفاۆه علی عباده  ناظر به همین بعد بسیار با اهمیت باشد چنانچه در این زمینه سخن دردمندانه و روشن تری از امیرالمۆمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه نقل شده است که فرمودند: «فیا عجبا! و مالی لااعجب من خطاء هذه الفرق علی اختلاف حججها فی دینها لایقتصون اثر نبی و لایقتدون بعمل وصی» (4) ؛ چرا در شگفت نباشم؟ از خطای گروه های پراکنده با دلایل مختلف که هر یک در مذهب خود دارند نه از آثار پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیروی می کنند و نه به رفتار و عملکرد جانشین او اقتدا می کنند.
احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه (5)سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 اما قسمت بعدی مقاله که اشاره به قسمتی از صفات سلبی و ایجابی امام می باشد آخرین سخنی که در بالا نقل شده خود گویای دو صفت کلیدی از صفات امام می باشد اما در سختی دیگر حضرت امیرالمۆمنین (علیه السلام) چند صفت از صفاتی را که امام نباید داشته باشد ذکر می کرده اند: می فرمایند: «و فدعلمتم انه لاینبغی ان یکون الوالی علی الفروج و الدماء و المغانم و الاحکام و امامة المسلمین البخیل فتکون فی اموالهم نهمته و لا الجاهل قیضلهم بجهله و لا الجافی فیقطعهم بجفائه و لاالحائف للدون فیتخذ قوما دون قوم و لاالمرتشی فی الحکم فیذهب بالحقوق و یقف: بهادون المقاطع و لاالمعطلل للسنه فیهلک الامة» (6)
؛و شما می دانید که ممکن نیست انسان بخیل برناموس و جان و غیمتها و احکام ولایت و رهبری بیابد و امام مسلمین بشود نادر اموال آنها حریص باشد و نادان لیاقت رهبری ندارد تا مردم را به گمراهی بکشاند و همچنین ستمکار نیز لایق رهبری و امامت نیست تا حق مردم را غصب کند و سهم آنها از اموال را قطع کند و نیز کسیکه در تقسیم بیت المال عدالت نمی ورزد زیرا در اموال مسلمین حیف و میل می کند و گروهی را برگروهی ترجیح می دهد و نیز کسیکه در امر قضاوت رشوه می گیرد نمی تواند امام جامعه باشد زیرا حقوق را پایمان کرده و حق را به حق دار نمی دهد و آن کسی که سنت پیامبر (صلی الله  علیه و آله) را تعطیل می کند لیافت امامت و رهبری جامعه را ندارد که امت را به هلاکت می کشاند (7) روشن است که مقصود حضرت از عدم وجود این صفات لزوم وجود ضد آنهاست یعنی امام باید سخاوتمند و عالم و عادل و امین و به دور از رشوه و برپا کننده ی سنت بوده باشد.
امیرالمۆمنین (علیه السلام) در جایی دیگر می فرماید: «ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل ان یقدورا انفسهم بضعة الناس کیلا یتبغ بالفقیر فقره»؛ خداوند برامامان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقرو نداری او را به طغیان نکشاند.
 
پی نوشت ها :‌
1-  منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج21 ص319
2- نهج البلاغه خطبه 152
3- الباب الحادی عشر ص10 و حق الیقین فی معرفة اصول الدین ص 257
4-نهج البلاغه خطبه 88
5- نهج البلاغه خطبه 173
6- همان خطبه 131
7- با استفاده از ترجمه حجت الاسلام و المسلمین مرحوم دشتی بر نهج البلاغه
8- نهج البلاغه خطبه 209

مقاله

جمع آوری و تدوین رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS