قال مولانا امیرالمومنین سلام الله علیه :«وَ عَلَیكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ»[1]

  • بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
  • آخر الامر گل کـــوزه گـران خـواهی شد حالیا فـکـر صـبو کـن که از بـاده کنی
  • گر از آن آدمیانی که بـهشتت هوس است عـیش بـا آدمی چـنـد پری زاده کنی
  • خاطـرت کی رقم فـیض پذیرد هـیهـات مگر از نـقش پـراکـنده ورق ساده کنی
  • تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گــزاف مـگـر اسباب بـزرگـی هـمه آماده کنی
  • اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنـان گر نـگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
  • کار خود گر به خدا باز گذاری حافـــظ ای بسا عشق که با بخت خدا داده کنی

برکات ذکر صلوات

«إِذَا ذُكِرَ النَّبِی ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیهِ» [2] در نوع روایات صلوات، امر به تكرار و كثرت شده است. یعنی بر این ذکر مداومت داشته باشید. امام صاق سلام الله علیه می فرماید: وقتی ذكر پیامبر شد، زیاد صلوات بر پیامبر و آل او بفرستید. بعد می فرماید:«صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»[3] اگر كسی یك بار درود و صلوات بر پیامبر بفرستد، خدای متعال هزار صلوات با هزار صف از ملائكه بر فرستنده صلوات نازل می فرماید. بعد فرمود:«وَ لَمْ یبْقَ شَی ءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ»[4] وقتی خدا و ملائكه درود و صلوات بر صلوات فرست نازل می كنند، قهرا خلقت هم باید با خدا و ملائكه هماهنگ بشود. لذا می فرماید: وقتی خدا و ملائكه دورد و رحمت نازل می كنند، باقی نمی ماند چیزی از مخلوقات الا اینكه آنها هم بر كسی كه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، درود می فرستند.

عالم، عالم تکرار ناپذیر

«كُلَّ یوْمٍ هُوَ فی شَأْنٍ» [5] اصلا عالم، عالم تكرار نیست. در دستگاه الهی همه لحظه ها یك پرده جدید است. مثل بهشت كه هیچ تكرار در آن نیست. اگر بدانیم كه خدا چه برایمان آماده كرده، ملال آور نیست. چون از تكرار آدم خسته می شود. در بهشت یكی از خصوصیاتش این است كه هیچ تكرار در آن نیست. یعنی هر آن یك نعمت جدید است. یك مد جدید است. اینكه بشر از مدل های قبلی زده می شود، یك مد جدید می خواهد. این در فطرتش هست. همه «وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُس»[6] یعنی هر چه كه نفس انسان بخواهد در آنجا هست و حاضر می شود. خدا یك مهمان خانه ای دارد كه هر چه می خواهی در آنجا هست. هر چه اراده می كنی، هر چه اشتها داری. مثلا پرنده ای در هوا دارد پروازمی كند، این مومن میل پیدا میكند كه من گوشت این پرنده را می خوردم، آن پرنده بریان شده حاضر و آماده جلویش است. در بهشت انسان اراده اش كارمی كند. یعنی به محض این كه اشتها و میلش آمد، حاضر است. مثل دنیا نیست كه وقتی می خوری ممكن است به تو نفرین كنند كه تو چقدر می خوری ما نداریم بخوریم. هزارتا چشم زخم به تو می زنند. بعد از گلویت درست پایین نمی رود. بعد ثقل معده می كنی، بعد ناراحتی هایی داری، بعد دفع این غذاها هزار و یك مشكل دارد. آنجا هیچ مشكل ندارد، اصلا آنجا هیچ فضولات ندارد. سئوال كردند: آقا مگر می شود، انسان غذا بخورد و دفع نداشته باشد. حضرت فرمودند: بله بچه در رحم مادر مگر ادرار دارد، مگر فضولات دارد؟ از شكم مادر تغذیه هم می كند تغذیه می شود اما فضولات ندارد. فرمود: در بهشت هم همین طور است. بهشت انسان هر چه كه می خواهد اگر بخواهد به اندازه هزار نفر هم بخورد اشتهایش هم هست میلش هم هست، ثقل هم نیست، سنگینی هم نیست، ناراحتی هم نیست، خوشی ها را بگذاریم آنجا، آنجا خیلی چیز آماده شده است. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[7] دور هم نیست.

نزدیک بودن قیامت

قرآن می فرماید:«إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعیداً و نَراهُ قَریبا»[8]می گویند: قیامت دور است. خدا فرمود: بگو نزدیك است. پیامبر ما دو تا انگشتانشان را از دو دست كنار هم چسباندند. دو انگشتی كه اندازه هم است فرمودند: من و قیامت مثل این دو انگشتیم. یعنی دیگر بعد از پیامبر، پیامبری نیست. قیامت خواهد بود. یك معنایش این است كسی واقعا پیامبر را می بیند خدا را دیده، قیامت یعنی ظهور خداست، ملاقات خداست. قبلش ظهور امام و پیامبر است و بعد هم ملاقات خداست. «و أدخلنی الجنه»[9] در این دعاها می گوید: «بفكاك رقبتی من النار»[10] این دو چیز را خیلی می خواهیم. خدایا ما را از آتش جهنم جدا كن در مهمانخانه بهشت جا بده. «فیا ذا المن فلا یمن علیك »[11]

امام سجاد سلام الله علیه گریه می كند، ناله می كند و خطاب به ماه مبارک رمضان می فرماید: ای ماه توبه رفتی، ای ماه مغفرت رفتی، ای ماه قرآن رفتی. چون امام سجاد و عظمت ماه رمضان را می داند.

  • بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران كز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران

روایت داریم: خدای متعال در هر روز از ماه مبارك رمضان یك میلیون نفر را از آتش جهنم آزاد می کند. شب و روز جمعه هر ساعتی یك میلیون نفر را می بخشم. شب و روز آخر ماه رمضان اعلام عفو عمومی است. دین هایمان را جدی بگیرم. من یك روز عرض كردم، یك شهید به خاطر سه درهم بدهكاری به یک یهودی حبسش كردند. در روایت داریم: سئوال كرد، چكار كنم مورد رحمت خدا قرار بگیرم؟ فرمود: به خودت رحم كن. به مردم رحم كن. خدا هم به ما رحم می كند.

کسانی که بهشت برایشان حرام شده است

دل شكسته، پشت سر ما نباشد. آه و ناله مظلوم نباشد. در روایت داریم: دو دسته هستند بوی بهشت هم به مشامشان نمی رسد. یکی قاطع رحم و یکی هم عاق والدین است که بوی بهشت به مشامش نمی رسد. در سه جای قرآن خدا قاطع رحم را لعنت كرده است. «وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِه»[12] ما چكار كنیم مورد رحمت قرار بگیریم؟ بیا خودت را بشكن. منت را بشكن با این برادر و خواهر و قوم و خویشت ارتباط داشته باش. قطع رابطه نکن. حداقل یك تلفن به او بزن. روایت داریم: مومن دوست اهل بیت از حرمتش از خانه كعبه بالاتر است. روایت داریم: امام به خانه كعبه نگاه کرد وگفت: ای خانه كعبه تو خیلی حرمت داری، خیلی احترام داری قسم به خداوند که احترام یک مومن از تو خیلی بیشتر است.

ما علاوه بر انسان ها به حیوانات هم حق ظلم کردن نداریم. روایت داریم: امام صادق سلام الله علیه فرمود: خدا یك خانمی را به خاطر حبس کردن یک گربه ای و کشتنش وارد جهنم می كند. رحم بكنی به تو رحم می كنند. رحم نكنی، به تو رحم نمی كنند. هر چه كنی به خود كنی هر جور كه هستی كما تدین تدان یعنی هر جور مزد بدهی به تو مزد می دهند. هر رفتاری كه با دیگران داری همان هم به سر خودت پیاده می شود. تا می توانی حیوانات را نكش. مگر حیواناتی كه اجازه دادند. در روایت داریم: مثلا كسی الاغ سوار می شود حیوان سوار می شود می خواهد برود جایی یك ساعت در كوچه روی الاغ می نشیند با رفیقش صحبت می كند، این كار خلافی است. این بار را مثلا ده ساعت روی حیوان نگه می دارد این ریزه كاری ها چه قدر در مكتب ما سفارش شده است. اسلامی كه اجازه نمی دهد به یك حیوان ظلم كنی كی اجازه می دهد به یك انسان ظلم كنی. كی اجازه می دهد به پدر و مادر و خانواده ات ظلم كنی. به یك مومن ظلم كنی. اینها را جدی بگیرید عزیزان من به خدا قسم خوب شدن خیلی قشنگ است. شما یك ماه بیا خوش اخلاق باش ببین چدقر لذت میبری چقدر سبك می شود.

  • رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از كینه ها
  • وآن گـه شـراب عـــشق را پیمــــانه شـو پیمــانه شو

شراب بهشتی

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: خدا یك شرابی دارد وقتی به بنده هایش می دهد، از خودشان یعنی از منیت شان می گذرند. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»[13]امام صادق علیه السلام فرمود: آن شراب بهشتی را وقتی به یك نفر می دهند، از غیر خدا بریده می شود. یعنی از این من ها در می آید. از این خود خواهی ها در می آید. چقدر این آیه زیبا و لطیف است و سقاهم یعنی ساقی خود خداست. «سقاهم ربهم»[14]

سیاق سوره«هَلْ أَتی»[15] یك سیاق عجیبی است كه درباره حضرت امیر سلام الله علیه و حضرت زهرا سلام الله علیها و حسنین و فضه علیهم السلام نازل شده و چیزهایی در این سوره آمده كه در هیچ كجای قرآن نیست. شراب سلسبیل زنجبیل كافور یك چیزهای عجیب یك نعمتهای فوق العاده و به احترام حضرت زهرا سلام الله علیها در این سوره اسم حورالعین نیامده است. با این همه نعمت های بهشتی معمولا در قرآن از بهشت توصیف می كند حور العین هم می آورد. ولی در این سوره اسمی از حور العین به احترام حضرت زهرا نیامده است. «وَ یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»[16]،«وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُورا ًإِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْیكُمْ مَشْكُورا»[17] خدا می فرماید: دستتان درد نكند احسنت مرحبا سعیتان مورد تشكر و مقبول است. چون به خاطر خدا سه شب افطارشان را به مسكین و یتیم و اسیر دادند. سه شب با آب خالی افطار كردند. ما حساب خمس و زکاتمان را هم نمی کنیم. ماه رمضان، ماه پاكسازی و ماه خودسازی است. از جهنم خودمان را نجات بدهیم. هول نكنید چه بسا شما بدهكار هم نمی شوید. ولی بروید حساب و كتاب پس بدهید. با پول خمس نداده لباس می خری اشكال دارد، با پول خمس نداده پول آب حمام می دهی اشكال دارد.

مذمت بی احترامی به مؤمن

روایت داریم: این روایت ها را عزیزان جدی بگیرید. می فرماید: اگر كسی به یك مومن به یك دوست اهل بیت که ظاهر الصلاح است، حالا آلوده هم ممكن است باشد. گناه هم داشته باشد. اهانت كند، دلش را بشكند، آزارش بدهد، مانند این است که خانه کعبه را خراب كرده و سنگهایش را هم خرد كرده است. بعضی ها با دست نمی زنند، با زبان می زنند. كاش جلوی نیش زبانمان را می گرفتیم. این زبان گاهی زهری میریزد كه سمش مدت ها می ماند. اگر هم این كار را كردی برو حلالیت بطلب مومن جایز الخطاست ناامید نشو.

مرحوم ایت الله بروجردی نذر كردند اگر من سر درس عصبانی بشوم یك سال روزه می گیرم. واقعا طاقت فرساست. یكی از راه های پیشگیری و جلوگیری از گناه این است كه انسان با خودش پیمان ببندند كه اگر كار خلافی كردم، مثلا یك روز روزه بگیرم. یا چند ركعت نماز بخوانم. اهانت به یك مومن خیلی ناجور است.

اگر هم انسان خطایی ازش سر زد فوری عذرخواهی كند فوری بگوید ببخشید اشتباه كردم نفهمیدم خدا بلندت می كند. حضرت آدم گفت: اشتباه كردم، ربنا ظلمنا خداوند فرمود: تو نماینده منی، من بلندت می كنم. شیطان اشتباهش را به گردن نگرفت و برای اشتباهش توجیه آورد که من از آدم برترم و نمی توانم برای آدم سجده کنم. و خداوند هم او را از رحمتش بیرو کرد.

از ظلم به دیگران بترسیم از دل شكستن گفت: "مرنجان دلم را كه این مرغ وحشی ز بامی كه برخاست مشكل نشیند" این پرنده را رها می كنی از این بام می رود دیگر مشكل است برگردد. این دلی كه شكستی مشكل است که مثل اولش بتوانی درستش کنی. اولا نشكن اگر هم شكستی فوری مرحم بگذار. "خدایا ز خود هرگز نیازارم دلی را كه می ترسم در آن جای تو باشد" ما چقدر روایت داریم: كسی مومنی را خوشحال كند به خدا قسم ما امام ها را خوشحال كرده، امیرالمومنین را خوشحال كرده، پیامبر را خوشحال كرده، خدا را در عرش خوشنود كرده است. از آن طرف روایت داریم: كسی مومنی را اذیت كند ما را اذیت كرده امام زمانش را اذیت كرده پیامبر می فرماید:«مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی»[18] این حدیث خیلی مهم است ما فكر می كردیم حضرت زهرا سلام الله علیها را كسی اذیت كند پیامبر را اذیت كرده آن مصداق بزرگش است. اما این روایت می فرماید: هرکسی مومنی را اذیت کند من را اذیت کرده است. آیه قرآن است می فرماید: اگر كسی دوست من را را اهانت كند ولی من را اهانت كند به من خدا اهانت كرده و به جنگ و مبارزه با من آمده است.

امام باقر علیه السلام می فرماید: دو نفر كه با هم دعوا می كنند، یكی ظالم یكی مظلوم است، من از ظالم بیزارم اكثر وقت ها از هر دو تا بیزارم. حضرت گفتند: عرض كردند: آقا جان پس چرا از مظلوم بیزاری؟ فرمود: این مظلوم بیاید دعوا را خاتمه بدهد. از ظالم گذشت کند تا مشکلات خاتمه پیدا کند. قرآن می فرماید:«خُذِ الْعَفْو»[19]

برکات شهر مقدس قم

شهر قم خیلی مهم است. در روایت هست که سه در از هشت در بهشت از قم باز می شود. بزرگی می فرمود: قدم زدن در این حرم اهل بیت نورانیت می آورد. قم آشیانه آل محمد است. عنایت دارید این تعبیرها خیلی مهم است. قم حرم ما خانواده است. یعنی چه كبوتر هر چقدر پرواز می كند، برای استراحت و خوابش دوباره به آشیانه اش برمی گردد. تعبیرهای عجیبی آمده اهل قم از ما هستند ما هم از اهل قم هستیم. من صالحین را دوست دارم ولی از آنها نیستم. اینقدر از خوبان می گویم تا جزو آنها بشوم. مرحوم ایت الله مرعشی نجفی رضوان و درود خدا بر ایشان باد ایشان فرموده بودند: كه من هر حاجتی كه داشتم از عمه ام حضرت معصومه سلام الله علیها گرفتم. سه وعده حرم می آمدند. روز آخر هم نماز مغرب و عشا را خواندند رفتند در خانه از دنیا رفتند. بعد از فوتشان هم وصیت كرده بودند كه بعد از فوت من، من را ببرید كنار قبر بی بی یك طرف عمامه به تابوت یك طرف عمامه به ضریح ببندید، برایم روضه بخوانید. روضه وداع ابا عبد الله سلام الله علیه را بخوانید. سه امام بزرگوار فرمودند: زیارت این بانو معادل بهشت است. بهشت را بر انسان واجب می كند.

خدا رحمت كند مرحوم ایت الله احمدی میانجی نقل كردند كه یكی از آقایان گفت: من یك موقعی در خیابان می رفتم همین اطراف حرم به یك جوانی برخورد كردم. دیدم خیلی گرفته و پكر و ناراحت است. گفتم: چرا این قدر ناراحتی؟ گفت: من چطور ناراحت نباشم من پدرم از دنیا رفته، سرپرست ندارم. در سنین جوانی خانه ندارم، از خودم همسر ندارم، شغل ندارم، درآمد ندارم، ناامیدی من را از پا دارد در میآورد من نه درآمد دارم نه همسر دارم نه خانه و زندگی دارم پدرم هم بالای سرم نیست. به كه رو بزنم. به او گفتم: وای به حال تو وای به حال تو شما در كنار حضرت فاطمه معصومه بانویی كه شئون ولایت را دارد فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن[20] امام هشتم این زیارتنامه را انشا كرده پیش خدا شانی داری دست به دعا برداری رد نمیكند كسی كه میتواند رضایت خدا و بهشت را برای ما تهیه بكند چطور یك نان و آب نمیتواند برای ما حاجت بگیرد. گفتم: شما خجالت نمیكشی كنار حرم حضرت معصومه در قم زندگی میكنی بروی حاجتت را از حضرت معصومه بگیری برو در حرم با صدق و اخلاص وضو بگیر دو ركعت نماز بخوان زیارت كن حضرت معصومه علیها سلام را و هدایای معنوی برایش بفرست. دعایی، نمازی، قرآنی بخوان و از بی بی بخواه كارت را حل كند گفت ما یك نهیب به این زدیم و یك تلنگر محكم این یهو منقلب شد و رفت بعد ازمدتی این جوان را دیدم گفتم چه شد گفت آقا خداوند خیرت بدهد دستت درد نكند كار من درست شد. گفت: من رفتم حرم، توسل به حضرت معصومه پیدا كردم استغاثه كردم ( از روی صدق و پاكی بیاییم و راست بگوییم آنهلا نظر میكنند) از حرم آمدم بیرون رسیدم به یكی از این بازاری ها و كاسبهای قم به من گفت: فلانی چكار میكنی؟ من با پدرت خیلی دوست بودم خدا رحمتش كند من دوست پدرت بودم گفتم: من هم بیكارم و هم همسر ندارم و زندگیم پریشان است چون درآمد ندارم. گفت: نمیخواهی دنبال كار بگردی. گفت: من اتفاقا درمغازه شاگرد لازم دارم شما بیا در مغازه من. گفت: همان روز ما را برد سر كار و بعد از چند ماه كه دید ما امین هستیم كارمان درست است حقوق حسابی و كلانی برای ما معین كرد دختر خودش را هم به عقد ما در آورد خانه و زندگی هم برای ما درست كرد بر اثر توسل به حضرت معصومه علیها سلام قدر بدانیم ما در بهشتیم. اگر بفهمیم و درك كنیم و توسل و ارتباط این بانو خیلی افرادی كه لا علاج بودند به بن بست خوردند. آقا زرتشتی است از تهران میآید نذر حضرت معصومه نذرش را میدهد و میرود یكی از بستگان ما با این زرتشتی دوست است. میگوید هر وقت مشكلی پیدا میكند یا خودش بلند میشود میآید قم یا بوسیله من یك هدیه ای خدمت بی بی می فرستند، مشكلش حل می شود. زرتشتی است، اصلا مسلمان نیست. آن وقت شیعه اهل بیت كنار دریای آب، له له بزند و بگوید: آب گیرم نمی آید.

ذکر مصیبت: موسی بن جعفر علیه السلام

امشب شب چهار شنبه متعلق به امام های هفتم و هشتم و نهم و دهم است. در خانه امام هفتم علیه السلام ، باب الحوائج برویم. مردم بغداد حتی آنهای که شیعه نیستند این قدر اعتقاد دارند. فرهاد میرزا یکی از شاه زاده های قاجار است. دانشمند بوده است. آدم بافضیلتی بوده است. کتاب هایی نوشته است. یک کتابش "غمغام زخار" است. مقتل امام حسین علیه السلام است. فرهاد میرزا خیلی عاشق امام هفتم علیه السلام بوده است. این صحنی که الان هست؛ فرهاد میرزا درست کرده است. خیلی عشق عجیبی به اهل بیت علیهم السلام خصوصا به امام هفتم علیه السلام داشت. وصیت کرد که بعد از مردن جنازه من را ببرید در کاظمین نزدیک قبر امام هفتم علیه السلام دفن کنید. گفت: من چون پسر سلطان هستم. معمولا خیلی با عظمت تشییع جنازه می کنند. گفت: من را کنار جسر بغداد ببرید، آنجا می خواهم به شما بگویم که چقدر به امام هفتم علیه السلام جسارت شده است. از آنجا به بعد شما کنار بروید. چهار تا کارگر و حمال ببینید، جنازه من را چهار نفری ببرند و شما هم برای امام هفتم علیه السلام اشک بریزید. گفت: طبق وصیت عمل کردند چهار تا کارگر که آمدن جنازه را بردارند. همه گریه و ناله می کنند. اما یک وقت دیدن خادم های حرم امام هفتم علیه السلام به سرو سینه زنان آمدند. گفتند: ما چند نفرمان امام موسی بن جعفر علیه السلام را در خواب دیدیم. فرمودند: یک دوستی از دوستان من از دنیا رفته است. وصیت کرده که جنازه اش را مثل جنازه من بردارند. من راضی نیستم؛ به دوست من جسارت بشود. شما بروید؛ با احترام بیاورید. مردم هم آمدن به سرو سینه زنان جنازه را تشییع کردند.

جان عالم به قربانت یا امام هفتم علیه السلام در آن گوشه زندان نمی دانم هفت سال چهارده سال چه قدر گذشت اونقدر شکنجه دادن در یک زندان نمور و تاریک. در مقاتل نوشته اند که پاهای آقا را در غول و زنجیر بسته بودند. این استخوان های ساق پای مبارکشان ساییده شده بود. من نمی دانم آقا را چقدر شکنجه دادند؛ که لحن مناجات آقا عوض شد. صدا زد ای خدایی که بچه ای را از رحم مادر نجات می دهی. ای خدایی که درخت را، گیاه را، از آب و گل بیرون می آوری. ای خدایی که روح را از قفس تن خلاص می کنی. «خلصنی من سجن هارون» خدا دیگر موسی بن جعفر علیه السلام را از زندان هارون نجات بده.

  • من جوان بودم و زنجیز گران پیرم کرد گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
  • یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم

امام هفتم، باب الحوائج است. یک وقت ببینند یک جنازه ای را غریبانه چهار حمال گرفتند. یکی صدا می زند این امام رافضی ها است. اما سلیمان بن ابی جعفر خبر دار شد؛ غلام هایش را فرستاد بدن آقا را با احترام غسل دادند، کفن کردند. در قبرستان قریش، دفن کردند. اما دل ها بسوزد؛ برای جد غربش حسین علیه السلام سه روز بدن آقا روی زمین به این هم اکتفا نکردن بدن آقا را زیر سم اسب ها ...

حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد