کلید واژه ها: صلوات, لا اله الا الله, نماز شب, صله رحم, نیت, ولایت , حلم, حسن علیه السلام , کریم اهل بیت علیهم السلام .
- به حسن خلق ووفا کس به یارما نرسدتورا دراین سخن انکار کار ما نرسد
- اکرجه حسن فروشان به جلوه امده اندبه حسن و ملاحت کس بیاز ما نرسد
- هـزار نـقـد بـه بـازار کـائـنـات ارنــدیـکی به سـکه صـاحب عیارما نرسد
- به حق صحبت دیرین که هیچ محرم رازبه یار یک جهت حق گذار ما نرسد
- دلا زرنـج حـسـودان مـرنـج ایـمـن بـاشکـه بـد بـخـاطـرامـیـداور مـا نـرسـد
- چنان بزی که گرخاک ره شوی کس راغـبار خاطـری ازرهگذار ما نرسـد
یکی از آن ذکرهایی که ثوابش خیلی فوق العاده است صلوات بر محمد و آل محمد است. که چندین روایت در این باره داریم. یک روایتش این است که بهترین ذکرها تسبیحات اربعه که در کفه ترازوی اعمال چیزی گذاشته نمی شود که سنگین تر از تسبیحات اربعه باشد. که جای حمد را رکعت سوم و چهارم می گیرد. می دانید رکعت سوم وچهارم اصلش سوره حمد است. کسی که نتوانست سوره را بخواند تسبیحات اربعه را می خواند. ما روایت داریم که چند جا شیطان نعره زد یکی هم در موقع بعثت پیامبراست. یکی در موقعی که امام زمان(عج) متولد شد ویکی در موقعی که سوره حمد نازل شد. ام الکتاب است یعنی اگر مردم به حمد و قرآن بچسبند همه نجات پیدا می کنند. شیطان هم بیچاره می شود. چیزی در میزان اعمال سنگین تر از تسبیحات اربعه نیست. آیا معجونی است که جای چهار تسبیح«سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ »[1] را بگیرد؟ حضرت فرمود: بله معجون آن صلوات است.
ذکر لا اله الا الله مال خواص است لا اله الا الله یعنی اگر به چیزی خیر خدا علاقه دارد باید قطع بشود. باید بت های درون و بیرون را شکست. فشارش می دهند بلا می دهند که خالص بشود. ذکر سنگینی است. صلوات هم همان کار را می کند ولی صلوات با پنبه سر بریدن است. خرده خرده یک جوری اهل بیت خداهایت رامی زنند که دردت نیاید. اگر کسی می خواهد بدون فشارو زحمت زیاد، توحیدش کامل بشود. دیدید این برق هایی که از نیروگاه می آید خیلی قوی است اما با ترانس هایی که می گذارند برق را ظعیف می کنند و دویست و بیست می کنند و به خانه ها می فرستند. اگر همان برق نیروگاه را مستقیم بفرستند همه چراغ ها می سوزند. آن فیض هماز طرف خدا می آید امام های ما این وسط ها هی می آرنش پایین، تایک دفعه برق نگیرد داغون نکند والا داغون می شویم. اگر کسی می خواهد در راه خدا با پنبه نرم نرم شهید بشود ذکر صلوات را زیاد بفرستد و صلوات جایگزین خیلی از مستحبات می شود. روایت داریم یکی از اصحاب امام پرسید می خواهم اعمال زیاد داشتم ولی نمی توانم زیاد ذکر بگویم. امام فرمود: ذکر صلوات را تکرار کنید. که ثواب این ذکر از همه آن ها بیشتر است. اما آن نعمتی که مفت و ارزان به دستمان می رسد طبع بشر این است که قدرش را نمی داند. ی مثلا با چنگ ودندان به ثروتی رسیده، می دانی چقدر قدرش را می داند. اما بچه ای هم بابایش سرمایه داربوده مرده است. بچه همه را حیف و میل می کند. باد آورده را باد می برد. صلوات در امتهای گذشته جزء اسراربود. وقتی گیر می کردند برا رفع مشکلشان از این اسم اعظم استفاده می کردند.
در عرب مثلی هست که می گوید: اگر به همه چیز و همه منفعت نتوانستی برسی به هرچه قدر از منفعت رسیدی منفعت است. اگر نمی توانی یازده رکعت نماز شب بخوانی سه رکعت آخرش را بخوان. یا اگر نمی توانی، رکعت آخرش نماز وتر را بخوان. سیصد مرتبه العفو و هفتاد تا مومن را دعا کردن وچهل تا مومن را دعا کردن، این ها مستحب است حالش را نداری بگو«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[2].
بعضی ها اصل سرمایه ا شان را یک جا سرمایه گذاری می کنند ولی کنار کارشان یک خرده کاری می کنند. می بینی اصل کار نمی گیرد ولی خرده کاری که انجام می داد خدا برکت را در آن جا می گذارد کارش می گیرد. بیاییم کنار کارمان یک خرده کاری داشته باشیم. درباره فامیل خیلی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم سفارش کردند«وَ مَنْ وَصَلَ فِي هذاالشهررَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ»[3] نمی خواهید مورد رحمت قرار بگیرید هر کس در این ماه صله رحم بکند خدا او را به رحمت خودش وصل می کند. حالا یک فامیلی حج رفته است ازشما خدا حافظی نکرده است. این منیت مان را کنار بگذاریم. یک بار هم اعلامیه بزنیم که این منیتمان بمیرد، آدم بشویم.
دعای قاطع رحم مستجاب نمی شود. بیاییم غرور را کنار بگذاریم. امام سجاد علیه السلام به فرزندشان می فرماید: با کسی که با فامیلش قطع رابطه کرده رفاقت هم نکن. در سه جای قرآن خدا قاطع رحم را لعنت کرده است. مسجد بیایی سرت قرآن بگذاری، همان قرآن لعنتت کرده است. حدیث داریم با مومنی قهر کنی و سه روز بگذرد اعمالی که انجام می دهی قبول نیست«كَانَا خَارِجَيْنِ مِنَ الْإِسْلَامِ»[4]. شما از اسلام بیرونی هستی. نفست را زیر پا بگذار زنگی بزن وبگو آقا حرفی، بگو مگویی شده ببخشید. خدا رحمت بیکرانش را به سوی شما باز می کند. «وَ مَنْ قَطَعَ فِي هذا الشهر قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ». [5] خدا می گوید اگر با رحمت قطع کنی من رحمتم را ازت قطع می کنم.
جوانی خدمت آقای بهاء الدینی آمده بود. به آقا گفت دعا کنید من آدم بشوم. آقا می فرمودند: گمان نکنم. جوان گفته بود: شبیه آدم می شوم. آقا فرمود: شاید بشود. اتفاقا دیدم این حدیث روایت در روضه کافی است امام صادق علیه السلام فرمود: آدم واقعی ما هستیم انسان واقعی، چهارده معصوم هستنند. شیعیان ما شبیه آدم هستند و دشمنان ما اصلا آدم نیستند. شبیه آدم بودن هم خیلی مهم است.
مرحوم میرزا ابوالفضل زاهدی رحمه الله در قم شب یازدهم خیلی حالش منقلب بود. واقعا از شب یازدهم عمده مصیبت ها شروع می شود. ایشان بعد ازمنبر حالش منقلب شده بود. می گفت: مردم نمی خواهد امشب من روضه بخوانم اگر خوب بو کنید بوی سوختگی می آید. آقا مردم می زنند زیر گریه و مجلس منقلب می شود. بچه طلبه ای می گوید آقا عجب ترفندی زدند. ما هم اگر تبلیغ رفتیم این ترفند را اجرا کنیم. می رود در روستایی، روضه که بلد نبود شب یازدهم می گوید مردم به گمانم بوی سوختگی می آید. یکی گفت: کاهدانم سوخت. یکی دیگر گفت: خانه ام سوخت. خلاصه مجلس به هم می خورد. حالا چه بگویی وچه جور بگویی کجا بگویی. این خیلی مهم است.
در کرمانشاه جلسه خیلی مهمی بود ازصبح تا ظهر جلسه بود. ظهر یک سیدی منبر آمد. گفتند: آقا این ها هر چه اشک داشتند ریختند. گفت: من از این ها اشک می گیرم. رفت منبر یکمی روضه گفت: دید فایده ندارد خلق الله دیگر اشکشان تمام شده است. گفت: امروز عاشوراست روضه ای می خواهم بخوانم که اشکتان در بیاید و الا اگر این روضه من به گوشتان بخورد و گریه نکنید به جدم قسم حرام زاده هستید. می گوید هنوز روضه را نگفته بود که همه سرها رفت پایین، همه به پیشانیشان می زدند.
در شب احیاء مداحی شروع به مداحی کرد. یکی هم کنارمنبرنشسته بود و می گفت: به به، مداح هم فکر می کرد تشویقش می کند شورش را بیشتر در می آورد. بعد از این که چراغ ها را روشن کردند دیدند یک دیوانه پای منبر نشسته دارد زولبیا می خورد و می گوید: به به.
آقایی درمجلس روضه خیلی جان سوز گریه می کرد. بعد از مجلس ازیکی پرسیدند چرا این آقا این طور جان سوزگریه می کند؟ گفتند: این بنده خدا مدتی است چکش برگشت خورده به خاطر چکش است.
نوشتند آقایی قم آمد مهمان یک روحانی شد. اوهم گفت: مجلس روضه ای هست بیا روضه برویم. آقا که روضه می خواند این نعره کشید و خلاصه گریه کرد. روضه خوان گفت: امان از آه صاحب درد، گریه این شخص، هیئت امناء را خیلی به گریه انداخت. هیئت امناء خوششان آمد گفتند: که این خیلی خوب مجلس را گرم می کند شب های دیگر هم این آقا را دعوت بکنیم. رفتند به این آقا گفتند: که شب های دیگر هم تشریف بیاورید. گفت: من مسافرم. گفتند: حالا برای کربلا گریه می کردی یا برای امام زمان؟ گفت: نه برای هیچ کدام، من چوپانم چوپانی می کنم یک بز خیلی خوبی داشتم جلو گله راه می رفت شاخ های بزرگی داشت اصلا آبروی گله بود. گرگی حمله کرد این بز را تلف کرد. من چند روز گریه کردم. چند سال پیش بود این مصیبت را فراموش کرده بودم آقا که روضه را شروع کرد دیدم ریش هایش شبیه بز من بود من یاد بزم افتادم برای بزم گریه می کردم.پ
بعد از نماز عشا دو رکعت نماز وتر برای آن هایی که خیلی تنبلند. چقدر ثواب دارد فراموش نکنید چه کار کنیم. از ثواب هاعقب نمانیم. یک راهش این است که هر چه قدر که می توانی انجام بده. اگر هم نتوانستی انجام بدهی حداقل نیتش را بکن. ای کاش من فلان دعاء را می توانستم بخوانم. ای کاش فلان اعمال را می توانستم انجام بدهم. شخصی بعداز جنگ جمل به امیرالموممنین علیه السلام عرض کرد یا علی ای کاش برادرم هم در این جنگ بود شمارا کمک می کرد. آقا فرمودند: برادرت نیتش با ماست میل و محبتش باماست؟ عرض کرد: بله، آقا فرمود: برادر تو و هم کسانی که دل و نیتشان با ما بوده، همه در این ثواب با ما شریکند. امام هشتم علیه السلام به یکی ازیارانش فرمود: می خواهی ثواب شهدای کربلا در نامه اعمالت ثبت بشود«يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»[6]. یاد شهدای کربلا می کنی بگو ای کاش من هم با شما بودم. نه تشنگی کشیدی، نه کشته شدی، نه بچه هایت شهید شده، فقط آه می کشی می گویی ای کاش من هم با شما بودم. خدا ثواب آن ها را به شما هم عنایت می کند. پس نیت خودش یک بحث گسترده ای است. انسان با نیت می تواند همه ثواب ها را جمع کند.
خدا رحمت کند مرحوم کل احمد حرف قشنگی می زد. از لات های چاله میدان بود که از شاگردان شیخ رجب علی خیاط شد. بنده چند بار ایشان را خدمت آقای بهاءالدینی بردم، آقا ایشان را اندرونی بردند خیلی خوششان آمد. به بنده فرمودند: که کلمات ایشان را بنویس. آقا فرمودند: از در حسینیه که وارد شد از ایشان خیلی خوشم آمد. معمولا آقا کسی را می خواست پذیرایی کند در حسینیه پذیرایی می کرد ولی به ایشان گفتند داخل اندرونی بیاید. چند جلسه دیگر هم ملاقات داشتند. یکی از کلماتش این بود می گفت: اگر دست مولی بالا سرمان نباشد همه طلحه و زبیر از کار در می آییم. این دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روی سرمان است که ما را بند کرده و نگه داشته است. اگر آن ناخدا لطفش را از ما بگیرد و از کشتی پیادیمان کند هر کس که باشد سرش زیر آب می رود.
کربلایی احمد خواب و مکاشفه خیلی داشت. چهارده تا هم بچه داشت. گفتیم: حاج آقا شما چه کار می کنید؟ گفت: هیچی در خانه تولیدی راه انداختیم کار دیگر که نداریم. گفت: بعضی از این بچه ها شلوغ می کردند. یکی از این بچه ها خیلی شلوغ کرد هی من صبر کردم هی صبر کردم دیگر خیلی حرف های بی ادبی زد دست بلند کردم بزنمش دیدم مولی امیرالمومنین علیه السلام دستش را بالای سرم بلند کرده است می گفت: کل احمد اگر بزنی می زنم. مواظب باشیم خدا چه طور ما را تحمل می کند. ما هم زیر دست هایمان را تحمل کنیم.
امام حسن علیه السلام دو تا صفت داشته که خیلی بروز داشتند. یکی حلم و برد باری و یکی هم حسن خلق بود. انشاالله یک ذره از حلم حضرت به ما عنایت کنند. آقا پای منبر خطیب شامی نشستند خطیب به آقا اهانت می کرد اما آقا این جا مامور به تحمل است. مصائب مادرش را که در سن خرد سالی دیده صبر کرده است. کوه مقاومت و استواری بودند. حضرت غلامی داشتند. غلام بی ادبی کرد. مولی می خواستند تادیبش کنند این غلام زرنگ بود فوری این آیه قران را خواند«وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ »[7]. بندگان خوب خدا خشم خود را فرو می برند. امام فرمود: که خشم نمی کنم. بعد از فرو بردن خشم عفو می کنند و خدا محسنین را دوست دارد. حضرت فرمود: که تو را در راه خدا آزاد کردم ودوبرابر حقوق هم برایت معین کردم. این کارها شق القمر است. کسی اهانت بکند این گونه رفتارکند. می گویند مروان از کسانی بود که خیلی آقا را اذیت کرد. ولی در تشییع جنازه آقا شرکت کرد. گفتند: تو که خیلی آقا را اذیت کردی؟ گفت: من در تشییع کسی شرکت کردم که حلم و بردباری او از کوه ها بزرگتر بود. این قدر حضرت را اذیت و آزار می داد ولی حضرت نفرین نمی کرد. مظهر حلم و سخاوت و بردباری بود. یکی از کارهای حضرت این بود که مهمان خانه داشتند سالی دوازده ماه نهارو شام داشتند.
بعضی از آقایان در قم هم مهمان خانه دارند واقعا این اطعام خودش یک توفیقی است. بنابرروایتی اطعام برابر با سی تا بنده آزاد کردن است. الآن هم عرب ها دارند سفر پهن می کنند هر کس میآمد مدینه، راه گم کرده ای، خلاصه هر کسی می آمد . در روایت داریم که آدمی مدینه آمده بود. خیلی آدم فقیری بود. گفت: جایی نیست کهبروم پولی ندارم؟ خانه امام حسن علیه السلام را معرفی کردند. آمد رسید به سفره آماده و با اشتها خورد. امام حسن علیه السلام هم تماشا می کردند. یک مقدار هم در جیبش می ریخت. حضرت تبسم کرد و فرمودند: که چرا این کار را می کنی؟ گفت: آقا شما نمی دانید که من چه گشنگی هایی کشیدم خانه زن و بچه هام که نیستند. خدا هشت تا دختر به من داده که یکی از یکی زشت تراست، برای آن ها هم می برم. یک مرد حسابی هم نمیآید این ها را بگیرد خرج مارا کم بکند. حضرت فرمودند: که من به تو کمک می کنم. که به آن ها هم برسی. حالا نمی خواهد در جیبت بریزی. آقا سفره دار عجیبی بودند. کریم اهل بیت بودند. خدا به ما توفیق بدهد اطعام ومهمانی کردن را بدهد. حدیث داریم اگر کسی صدای پای مهمان را شنید و دردلش هم خوشحال بشود. روایت می فرماید: تا هفت طبقه آسمان گناه داشته باشد خدا می آمرزد. ما یک جایی مهمان بودیم صاحب خانه آدم شوخی بود گفت: مهمان گر چه عزیز است ولی هم چون نفس است اگر آید و بیرون نرود آدم راخفه می کند. می گفت: مهمانی آمده بود ده روزمهمان بود ول نمی کرد برود. مثل این که قصد رفتن نداشت زن و بچه خسته شدند. گفتیم حیله ای بکشیم بلد نبودم رفتم به همسایه گفتم: آقا ما همچین مشکلی داریم؟ همسایه گفت: من بهت یادت می دهم. گفت: من یک تفنگ دارم می روم رو دیوار یک تیر ول می کنم. تو هم پهلوی مهمانت بنشین مهمانت یک دفعه تکان می خورد می گوید چه شده؟ بگو راستش چند وقت قبل یک مهمان همسایه مان را کشتیم به گمانم می خواهد قصاص کند. فهمیده که خانه مان مهمان است.
این آمد کنار مهمان نشست همسایه یک تیر ول کرد. مهمان گفت:آ چه شده؟ گفت: هیچی شما راحت باش. ما چند وقت قبل یک تیری اشتباهی ول کردیم مهمان همسایه مان را کشتیم به گمانم به فکر افتاده جبران کند. این فوری ساکش را بست. صاحب خانه گفت: نه آقا باش، اگر از ما یک مهمان بکشد ما ده تا مهمانش را می کشیم. مهمان گفت: اگر ده تا بکشی من زنده نمی شوم التماس دعاو فرارکرد. یک ذره ای از سخاوت امام حسن علیه السلام ، از حلم آقا، اخلاق آقا داشته باشید. با خانوادتان خوش اخلاق و مهربان باشید«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[8]
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] . الكافي/شیخ کافی/2/506/باب التسبيح و التهليل و التكبير .....ص:505
[2] . البقرة : 201
[3] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في العباده....ص:303
[4] . الكافي/شیخ عباس قمی/2/345/باب الهجرة ..... ص : 344
[5] . وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/10/313/ 18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في العباده...ص:303
[6] . أمالي الصدوق/شیخ صدوق/130/ المجلس السابع و العشرون ....ص:130
[7] . آل عمران : 134
[8] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله الاعظو....ص:230