كلمات كليدي : كشش تقاضا، تقاضاي باكشش و بي كشش، حساسيت، کشش قوسی
نویسنده : احسان شریعتی نجفآبادی
کشش تقاضا، معیار سنجش واکنش تقاضا، برای کالایی مشخص، در برابر تغییرات قیمت است؛ به عبارت دیگر در مقابل چند درصد تغییر در قیمت فلان کالا، چه مقدار تغییر در مقدار فروش آن کالا ایجاد میگردد. در کشش قیمتی، مفهوم نسبی دلالت بر این دارد که کشش مطلق مد نظر نیست؛ بلکه حساسیت نسبی مقدار مورد تقاضا، نسبت به تغییر در قیمت کالا را بیان میکند.[1]
کشش تقاضا که اختصار کشش تقاضا در برابر قیمت میباشد، عموماً با حرف یونانی η(اتا، Ecta) نشان داده میشود؛ که به صورت فرمول زیر خلاصه میگردد: %(تغییر در قیمت) / %(تغییر در مقدار تقاضا) :nd
کشش عموماً بر حسب درصد بیان میشود. هر قدر درصد تغییر در مقدار تقاضا در مقایسه با درصد تغییر در قیمت بالاتر باشد، خارج قسمت این کسر نیز بزرگتر خواهد بود که بیانگر واکنش تقاضا در برابر تغییرات قیمت است.[2]
هرگاه Y، اندازه پدیده A و X، اندازه پدیده B باشد، کشش(حساسیت) مطلقA نسبت به B، تغییرات Y تقسیم بر تغییراتX است
و کشش نسبیA نسبت به B، رابطه
خواهد بود(∆ یعنی تغییرات).
[3]
دامنه کشش تقاضا[4]
کشش تقاضا، بر حسب تغییر در مقدار تقاضا و تغییر در قیمت در سه دسته زیر دستهبندی میگردد.
الف) درصد تغییر در مقدار تقاضا بزرگتر از درصد تغییر در قیمت است. در این حالت واکنش نسبت به قیمت بزرگتر از یک است که اصطلاحاً تقاضای "با کشش" نامیده میشود؛
ب) درصد تغییر در مقدار تقاضا مساوی با درصد تغییر در قیمت است. در این حالت که واکنش تقاضا برابر 1 است، تقاضا با "کشش واحد" نامیده میشود؛
ج) درصد تغییر در مقدار تقاضا کوچکتر از درصد تغییر در قیمت است. در این حالت تقاضا "بیکشش" خوانده میشود.[5]
این وضعیت یعنی بیان واکنش تقاضا مبحث بسیار مهمی برای اقتصاددانان در مباحث مالیات و غیره محسوب میشود. یعنی اگر تقاضا با کشش واحد باشد بیانگر این است که یک درصد کاهش در قیمت، مقدار تقاضا را 1% افزایش میدهد. اگر تقاضا با کشش باشد به معنی این است که 1درصد تغییر در قیمت(مثلاً کاهش)، مقداری زیادتر از 1% مقدار فروش را افزایش میدهد و تقاضای بیکشش بیانگر این است که یک درصد کاهش قیمت سبب افزایش کمتر از یک درصد در فروش است.
لازم به ذکر است که در فرمول کشش تقاضا، یک منفی وجود دارد که به جهت سهولت آن را نمیآورند. علامت منفی بیانگر واکنش معکوس تقاضا نسبت به قیمت است؛ یعنی کاهش تقاضا افزایش قیمت را در پی دارد.
حالتهای خاص کشش
در حالتهای تقاضای با کشش و بیکشش، وقتی تقاضا کاملاً بیکشش باشد، به آن تقاضای دارای کشش صفر گویند و اگر تقاضا کاملاً با کشش باشد اصطلاحاً به آن تقاضای با کشش بینهایت میگویند.
این دو حالت بیانگر وضعیت منحنی تقاضاست که حالت اول تقاضا با کشش صفر(شکل الف) و حالت دوم تقاضا با کشش بینهایت را نشان میدهد(شکل ب). اگر منحنی تقاضا به صورت هذلولی باشد کشش تقاضا برابر یک است(شکل ج).
منحنی تقاضا به حالت ب نزدیکتر باشد، بیانگر تقاضای نسبتاً باکشش است(شکل د) و اگر به حالت الف نزدیکتر باشد نشانگر تقاضای نستباً بیکشش است(شکل هـ).
عموماً برای بدست آوردن تغییرات قیمت و مقدار به علت تفاوت(p2-p1) با (p1-p2) از کشش تقاضای قوسی استفاده میشود.
که با ساده سازی به فرمول مقابل میرسیم:
لازم به ذکر است که با توجه به اینکه در جایجای منحنی تقاضای خطی، نسبت تغییر میکند، در نقاط مختلف منحنی تقاضا، کشش نیز متفاوت خواهد بود.[6]
عوامل موثر در کشش تقاضا:
به علت اینکه برای کالاهای متفاوت، کششهای متفاوتی وجود دارد، عوامل موثر بر کشش تقاضا را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف) وجود کالای جانشین برای کالای مورد نظر؛ اثر جانشینی تغییر قیمت در کالاهایی که فاقد جانشین نزدیک هستند اندک است ماندن واکسن ضد هاری لذا تقاضا برای آن کاملا بی کشش است. اما اثر جانشینی برای برخی کالای دیگر مثل نمک کاملا بالا است به دلیلاین که اثر جانشینی میان مارک های نمک زیاد است . بنابراین با افزایش قیمت یک مارک خاص از نمک تقاضا برای دیگر مارک های نمک بالا می رود. در حالت کلی قدر مطلق کشش قیمیت با دسترسی بیشتر به جانشینی های مطلوب افزایش خواهد یافت. [7]
ب) تعریف و دقت در تعریف کالا؛ هر چه کالا به صورت جزئیتر تعریف شود، کشش بیشتری خواهد داشت؛ مثلا بنز فول آپشن سفید مدل فلان پر کششتر از اتومبیل به مفهوم عام آن است.[8]
ج) زمان: هرچه زمان بلندتر باشد کشش نیز بیشتر خواهد بود؛ مثلا واکنش تقاضا نسبت به کاهش قیمت در طول یک ماه کمتر است تا در طول یکسال.[9]
د) سهم بودجه هر چه سهم هزینه ای کالا در مخارج کل بیشتر باشد، اثر درامدی آن بیشتر خواهد بود. کالایی مانند نمک و یا نایلون، که اغلب سهم آن از کل بودجه فرد پایین است اثردرامدی ناچیزی دارد و برعکس کالایی مانند مسکن و تحصیلات عالی اثر درامدی بیشتری خواهد داشت لذا هر چه سهم هزینه ای یک کالا در مخارج کل کمتر باشد کشش قیمتی تقاضا پایین تر خواهد بود. [10]