27 بهمن 1395, 7:39
رفتار عادلانه با فرزندان بسیار پر اهمیت است. در صورت رعایت نکردن این امر میان فرزندان، انواع کینهها و عقده ها در آنان نسبت به یکدیگر پدید می آید. با زیاد بودن تعداد فرزندان، وظیفه پدر و مادر درباره این مساله حساس تر و سنگین تر است. پدر و مادر باید رفتار عادلانه ای با کودکان داشته باشند و در نقش یک قاضی عادل و عاقل با آنها برخورد کنند. هیچ کدام را بر دیگری ترجیح ندهند و در رفتار و گفتار، محبت و خشم، تنبیه و تشویق، یکسان عمل کنند.فردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: پدر و مادری دارم که با آن ها رابطه خوبی دارم، ولی آن ها مرا با حرف و طرز برخوردشان می آزارند. پاسخ آنان را نمی دهم، ولی می خواهم آنان را ترک کنم و مدتی نزدشان نروم. حضرت فرمود: در این صورت خداوند تو را رها خواهد کرد. مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: به کسی که تو را محروم ساخت، ببخشای. با کسی که با تو قطع رابطه کرد، پیوند برقرار کن. از کسی که به تو ستم کرد، درگذر. اگر چنین کنی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود(علامه مجلسى، بحار الأنوار، موسسه الوفاء بیروت ، 1404).
یكى از مباحث مهم تربیتى، عدالت ورزى والدین در اظهار محبّت به فرزندان و واگذارى امكانات مادّى به آنهاست. این مسأله از دو نگاه ، قابل بحث و بررسى است: فقهى ـ حقوقى و تربیتى.
آنچه در این جا مورد نظر است، عدالتورزى نسبت به فرزندان از نگاه دوم است
عدالت ورزى نسبت به فرزندان، مى تواند آثار تربیتى مهمّى را بدین شرح به دنبال داشته باشد:
تواضع حالتى درونى است كه نمىگذارد انسان خود را از ديگران برتر ببيند. تواضع و فروتنى در برابر ديگران موجب خشنودى خداوند است و در دنيا بزرگى و عزت مىآورد. كسى كه خويشتن را كوچك نمىشمارد و احساس ضعف و كمبود در برابر ديگران ندارد مىتواند براى خدا در برابر بندگان او فروتنى كند و كسى كه معيار نيكى و بزرگى هر كسى را نزديكى به خداوند مىداند، در برابر هر مومن فروتن مىشود و اين فروتنى را مايه رفعت مقام خويش در نزد خداوند مىشمارد. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: ما تواضع احد لله الا رفعهالله؛ هيچ كس براى خدا فروتنى نكرد جز آنكه خداوند او را بلند مرتبه داشت. خداوند بندگان خويش را به سبب فروتنى ستود و آنگاه فرمود: و عبادالرحمان الذين يمشون على الارض هوناً؛ و بندگان خداى رحمان آنانند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند. و نيز خداوند پيامبر بزرگوارش را به اين خلق نيكو امر فرمود: و احفض جناحك لمن اتبعك من المومنين؛ و براى مومنانى كه تو را پيروى كردند بال خود فرو گستر (فروتنى كن). اميرالمومنين (ع) در توصيف متقين فرمودند: مشيهم التواضع. روش متقين فروتنى است و نيز تواضع را از اخلاق انبياء شمردند. تواضع اگر ناشى از ايمان و براى بزرگداشت مومنان باشد براى رسيدن به هدف غايى انسان سودمند است.
توسل به معناي واگذاري و دست روي دست گذاشتن نيست، چنان که در مساله توکل نيز اين معنا صدق نميکند، زيرا توکل و توسل به معناي تاثيرگذاري خدا بر هستي و توحيد افعالي است و تلاش و جهاد از سوي بشر به معناي آن است که تلاش فرد در طول اراده الهي است؛ زيرا خداوند دنيا را مکان تأثير اسباب قرار داده و بدين جهت به دارالاسباب شهرت يافته است. در روايات معتبر است که خداوند پرهيز دارد که امور جز در مسير اسباب به سرانجام برسد. بنابراين در آياتي که سخن از توسل است، سخن از تلاش و جهاد از سوي بنده و به کارگيري تقواست. در قرآن پس از تأکيد بر توسلجويي آمده است: اگر ميخواهيد رستگار شويد و به هدف برسيد از وسيله استفاده کرده و در راه او تلاش و جهاد کنيد (مائده آيه 35). براي توسل آثار بسياري بيان مي شود ولي به عنوان برخي از مصاديق قرآني توسل ميتوان به آثاري چون آمرزش گناهان - که خود عاملي مهم در جذب برکات و رهايي از مشکلات و سختيها و تنگناهاست- اشاره کرد (بقره آيه 37). اين که بر آمرزش گناهان تأکيد ميشود از آن روست که در نگرش قرآني عامل بسياري از مشکلات و سختيهاي دنيوي و بيماريها، گناهاني است که انسان مرتکب ميشود. همين مسأله باعث ميشود که برکات آسماني و زميني به دست فرد يا جامعه نرسد. قرآن ميگويد که با تقواپيشگي مي توان از همه برکات زمين و آسمان بهرهمند شد. اگر بخواهيد درهاي آسمان باز شود تقوا پيشه کنيد. بنابراين دوري از گناهان و تقوا امري مهم در رهايي از مشکلات بشمار مي رود. براي رهایي از گناه مي بايست در توبه را گشود که توسل عامل مهم در گشودن در توبه به سوي فرد و جامعه است. از اينجاست که در رحمت الهي نيز باز ميشود و توسل به عنوان عاملي در اين راستا معنا مي يابد (نساء آيه64 و نيز ممتحنه آيه 12).
گاه عزممان را جزم کردهایم که تکرار گناه نداشته باشیم و بارها از خداوند سبحان خواسته ایم که در این مهم یاورمان باشد. گاه خواستهایم که توفیق توبه نصیبمان کند و با بار سنگین گناه و معصیت اجل سراغمان نیاید و فرصتمان تمام نشود. بسیار گفته ایم که: أُطلبُ العَفوَ، إِذا العَفوُ نَعتٌ لِکَرَمِکَ[1] که ای باری تعالی، ای بلند مرتبه؛ بخشش نمایش کرم توست و ما هیچ از متاع ناچیر دنیا نمی خواهیم جز غفران و بخشایش تو. که خودت بارها در مصحف شریف گفته ای که: انَّ اللهَ غفورٌ رحیمٌ، انَّ اللهَ عفوٌ غفورٌ، انَّ اللهَ هو توّابٌ الرحیمٌ و ... و ما بر این باوریم؛ و قطعاً آنجا که جهل سراغمان میآید و عمل قبیحی مرتکب میشویم از سر عداوت و لجاجت با امر تو نیست؛ بلکه ما ضعیفیم. در قرآن کریم خداوند میفرماید: (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلىَ اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بجِهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئكَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیهْمْ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا.) (جز این نیست كه توبه از آن كسانى است كه به نادانى مرتكب كارى زشت مىشوند و زود توبه مىكنند. خدا توبه اینان را مىپذیرد و خدا دانا و حكیم است.)[2] میتوان گفت که یکی از شرایط توبه این است که آدمی از روی جهالت و نادانی مرتکب گناهی شود، جهالت نه به این معنا که نمی داند آن فعل گناه است؛ بلکه بدین مفهوم که از سر عداوت و لجاجت با امر پروردگار انجام نداده باشد. آدمی باید به محض متوجه شدن توبه کند و آن را به تعویق نیندازد و در ادامه به اصلاح بپردازد. (... أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءَ ا بجِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم.)(... زیرا هر كس از شما كه از روى نادانى كارى بد كند، آن گاه توبه كند و نیكوكار شود، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.)[3] (وَ إِنىّ لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُ اهْتَدَى.)(هر كس كه توبه كند و ایمان آورد و كار شایسته كند و به راه هدایت بیفتد، مىآمرزمش.)[4] یعنی با یاد قلبی خداوند و نه ذکر لسانی استغفار کند، تصمیم قطعی بگیرد که دیگر مرتکب آن نشود و اصرار بر انجام آن نداشته باشد؛ حتماً وعده خداوند شامل حال او میشود؛ (وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.)(و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند یا به خود ستمى كنند، خدا را یاد مىكنند و براى گناهان خویش آمرزش مىخواهند و كیست جز خدا كه گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مىكردند پاى نفشرند.)[5] آدمی باید بداند اگر از روی علم و عناد با حکم پروردگار عمل قبیح و معصیتی انجام دهد و یا اینکه هنگام فرا رسیدن اجل و مرگ توبه کند؛ در آن صورت طبق آیات قرآن آن توبه پذیرفتنی نیست. (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ حَتىَّ إِذَا حَضرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنىّ تُبْتُ الْانَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا.)(توبه كسانى كه كارهاى زشت مىكنند و چون مرگشان فرا مىرسد مىگویند كه اكنون توبه كردیم، و نیز آنان كه كافر بمیرند، پذیرفته نخواهد شد. براى اینان عذابى دردآور مهیا كردهایم.)[6] چنین فردی از شیاطین الانس است، به نوعی استکبار نسبت به مقام باری تعالی دارد و در واقع از هتک حرمت الهی باکی ندارد. این فرد مصداق آیه (مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَوَئه)[7] است. نکته دیگر در مورد توبه و بازگشت به سوی خداوند سبحان و طلب بخشش کردن این است که انسان توحید در غفران داشته باشد؛ بدین معنا که معتقد باشد هیچ غافر دیگری غیر از خدا وجود ندارد. خداوند باری تعالی نیز مزد و اجر توبه کنندگان را پذیرفتن توبه آنها و در ادامه بهشت برین قرار داده است تا آدمیان را تشویق کند تا در پی انجام هر گناهی بازگردند و طلب بخشش بجویند. (وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ، أُوْلَئكَ جَزَاءُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تجَرِى مِن تحَتِهَا الْأَنهْارُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِینَ.)( و آن كسان كه چون مرتكب كارى زشت شوند یا به خود ستمى كنند، خدا را یاد مىكنند و براى گناهان خویش آمرزش مىخواهند و كیست جز خدا كه گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتى گناه آگاهند در آنچه مىكردند پاى نفشرند. پاداش اینان آمرزش پروردگارشان است و نیز بهشت هایى كه در آن نهرها جارى است. در آنجا جاویدانند و چه نیكو است پاداش نیكوكاران.)[8]پس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که راه بازگشت به سوی خداوند عزوجل همواره باز است و انسان میتواند بعد از انجام گناه و معصیت که به خاطر غفلت، جهالت، نسیان، هوای نفس که نوعی جهالت است؛ توبه کند و عزم بر ترک آن داشته باشد و امیدوار باشد که رحمت خداوند شامل حال او خواهد شد. زیرا؛ (فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم.)(هر كس پس از كردار ناپسندش توبه كند و به صلاح آید، خدا توبه او را مىپذیرد، كه او آمرزنده و مهربان است.)[9] و هیچ گاه از رحمت الهی و اینکه توبه اش مورد قبول واقع شده است یا خیر؛ ناامید نشود؛ (قَالَ وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون.)(گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش نومید مىشود؟)[10] طبق فرموده حضرت امیرالمومنین:كَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ, وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ، أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِی فَالِاسْتِغْفَارُ.[11] بر روى زمین دو پناهگاه از عذاب خداى موجود بود: یكى از آن دو از میان ما رفت، اما آن دیگرى باقى است. پس آن را از دست مدهید و در آن آویزید. پناهگاهى كه از میان ما رفت رسول خداى (صلی الله و علیه وآله) بود، و پناهگاه باقى طلب آمرزش از خداى آمرزگار است. یاد ما آدمیان باشد که توبه عدد و محدودیت ندارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان