2 مهر 1397, 0:0
افلاطون در سال 428 پیش از میلاد در آئگنیای آتن به دنیا آمد و در سال 347 دیده از جهان گشود. نام اصلی وی آریستوکلس میباشد. افلاطون در خانوادهای اشرافی بزرگ شد. پدرش، آریستون و مادرش پریکتیونه بود. بعد از مدتی مادرش با یکی از رهبران و بزرگان آتن ازدواج کرد و افلاطون در خانه پدرخوانده خود بزرگ شد. پرورش یافتن در چنین خانوادهای که هم خود سیاستمدار بودند و هم با سیاستمداران ارتباط داشتند افلاطون را آرزومند رسیدن به رهبری سیاسی کرد و او در جوانی برای تصدی مقامات سیاسی آتن آماده شد. اما بعد از پیروزیهای اولیه در جنگ پلوپونز، آتن شکست خورد و راه رسیدن به این آرزو را برای افلاطون بست و مسیر زندگی وی را عوض نمود. در این مدت شورشها و طغیان هایی از طرف مردم نیز انجام میشد، رهبران جدیدی بر سر کار آمدند ولی دیری نپایید که مسند سیاست را به کسان دیگر دادند، قوانین جدید تصویب میشد ولی سنت شکنیها ادامه داشت. در چنین اوضاعی، زندگی اجتماعی سرشار از شور و شر بود، همه ضوابط و روابط اجتماعی سستی گرفته بود. افلاطون دوران کودکی و جوانی خود را در چنین محیطی گذراند.
آکادمی افلاطون نخستین مکتب و مدرس بزرگ فلسفی بود و در آن افلاطون برای تربیت سیاستمداران یک مرکز آموزشی را اداره کرد. این آکادمی به واسطه افلاطون و شاگردان او بر نظام سیاسی آتن و دیگر شهر دولتهای یونان تاثیر گذاشت. افلاطون در آکادمی نوشت و آموخت و عمر به سر آورد. گفتارهای آموزشی افلاطون از دست رفته و با آنها بی تردید بخش بزرگی از کل سهم او در تاریخ فلسفه از دست رفته است. اما نوشتههای او همچنان باقی مانده که بتوان مبانی تفکر و اندیشه او را مشخص و ارزیابی کرد.
اگر بخواهیم به اصل و ریشه فلسفه و نظریات افلاطون برسیم، باید به معروف ترین کتاب او یعنی «کتاب جمهوریت» مراجعه کنیم. اندیشه اساسی او در این رساله ایجاد یک سلطنت آسمانی بر روی زمین بوده است، که در جای خود قابل بحث و نقد فراوان است. اما مسئله اساسی در نوشتهها و آثار افلاطون که از زبان سقراط بیان گشته، تاثیر پذیری وی از استاد خود و بیان نظریات او بوده است و این مسئله نشان میدهد که وی برای روش زندگی و اخلاقیات استادش احترام و ارزش وافری قائل بوده است که سعی کرده یاد او را در نوشته هایش زنده نگه دارد.
برخی از اندیشهها و نظریات افلاطون در آثار اندیشمندان فلسفه اسلامی مطرح شده است و در رسالههای فیلسوفان مسلمان، به رویکردهای فلسفی، سیاسی و اخلاقی افلاطون توجه خاصی گردیده است. مسلمانان از آغاز تلاشهای علمی و فکری خود به نوشتههای افلاطون و مخصوصاً رسالات سیاسی او توجه خاص داشتند. حنین بن اسحاق پزشک و مترجم معروف زمان خلیفه متوکل (قرن سوم هجری) جمهوریت و قوانین او را به عربی برگرداند. رساله جمهوریت با ترجمه به زبان عربی از لحاظ اصول سیاسی نقد و تحلیل گردید و اندیشه سیاسی آن با دیگر رویکردهای سیاسی مورد سنجش قرار گرفت.
دیدگاه افلاطون بخصوص اخلاقیات و مسائل اخلاقی که در فلسفه افلاطون بیان شده و آنجا افلاطون از فضایل اخلاقی و فضیلتهای اجتماعی که لازمه جامعه و اندیشه یک انسان حقیقی است، سخن رانده است، در آثار فیلسوفان اسلام مورد تایید قرار گرفته است. این اخلاقیات و فضیلت انسانی عموماً در مدینه فاضله مطرح شده است. از همه مهمتر، تاثیر آشکار افلاطون بر عقاید سیاسی فارابی است. بسیاری از اصطلاحات سیاسی کتاب آرای اهل مدینه فاضله و فصول المدنی از افلاطون گرفته شده است و فارابی خود در رسالهای به عنوان «در فلسفه افلاطون» خلاصهای از «رساله سیاستمدار» افلاطون را به دست داده است. اندیشههای دینی افلاطون باعث گشته تا بخشی از فلسفه وی رنگی اعتقادی و معنوی به خود بگیرد. افلاطون در کتاب قوانین خود از زرتشت و آیین او یاد کرده و خود به پیروی از او برآن بوده است که در جهان، دو روح کلی نیکی و بدی با هم در ستیزند. افلاطون با بیان برخی رویکردهای اخلاقی در کتاب و نوشتههای خود، سعی نموده تا با بیدار سازی افکار جامعه آنها را در مسیر مبارزه با بدی قرار گیرند. این بخش از اندیشه افلاطون در ستایش خوبی و نیکی نیز در فلسفه و نظریات اندیشمندان مسلمان مطرح شده است. ابن سینا و ابن رشد نیز عقاید سیاسی خود را از افلاطون اثر پذیرفته اند. ابن سینا در کتاب فی اثبات النبوه مینویسد که پیامبران به مدد فن سیاست، امور مادی مردم را سامان میدهند و به یاری فلسفه، زندگی معنویشان را کمال میبخشند و این درست، همان خصایصی است که افلاطون از شهریار فیلسوف چشم دارد.
افلاطون بسیاری از فلسفه خود را به اندیشههای سقراط و معرفی شخصیت او اختصاص داده است، لذا جهت شناخت دیدگاه و نظریات سقراط ناگزیر از مطالعه کتب و نوشتههای افلاطون هستیم، چرا که او سعی نموده تا نقش فلسفی و اجتماعی استاد خود را در جامعه یونان بیان سازد، در کتابهای فیلسوفان جهان اسلام، آنجا که دیدگاه و اندیشههای سقراط مطرح شده است، از طریق کتب و آثار افلاطون صورت گرفته است. از عنوان بسیاری از رسالات ابویوسف یعقوب بن اسحق کندی نخستین فیلسوف عرب، مانند «گزارشی از فضیلت سقراط» و «در آنچه میان سقراط و حرانیان گذشت» پیداست که از نوشتههای سیاسی یونانی شاید متعلق به افلاطون اقتباس نموده است. به احمد بن یوسف ابن الدایه (متوفی به سال 340 هجری) نیز رسالهای به عنوان «کتاب السیاسه لافلاطون» منسوب است.
کتاب جمهوریت افلاطون توسط بسیاری از فیلسوفان مسلمان نقد و تحلیل شده است، این کتاب که مهم ترین اثر افلاطون است، در فلسفه اسلامی مورد توجه بسیار بوده است. ابن رشد بر جمهوریت افلاطون تفسیری نوشته که در آن ضمناً کوشیده است تا اندیشههای دینی را با نظریات افلاطون سازش دهد. نظریات اقتصادی و سیاسی افلاطون نیز در فلسفه دینی اندیشمندان جهان اسلام جایگاه خاصی دارد. ابن سینا در کتاب اقسام العلوم دانشها را بر سه نوع میداند: اخلاقیات، بدان سان که ارسطو در رساله اخلاقیات آموخته است و اقتصادیات و سیاسیات به آن صورت که افلاطون و ارسطو شرح کردهاند. بنابراین اندیشه سیاسی، فلسفی، اقتصادی و اخلاقی افلاطون همواره در فلسفه اسلامی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است و در آثار و نوشتههای فیلسوفان مسلمان، افلاطون جایگاه خاص و متمایزی دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان