نويسنده: * بهروز مرادوند
انسان به طور طبيعي گرايش به خير دارد و کار نيک و پسنديده را مي ستايد و از نيکوکار سپاسگزار است. اين گونه اعمال نيک و پسنديده درزندگي انساني و به ويژه اصلاح و بهبود رفتار اجتماعي بسيار تأثيرگذار است. نويسنده در اين مطلب آثار و برکات اين رفتار پسنديده اجتماعي را تبيين کرده است.
***
واکنش های انسان در برابر نعمت و احسان
شکر که در فارسي سپاس مي گويند، حالت و رفتاري واکنشي در برابر کنش ديگري است. وقتي انسان بخشش نعمتي را از سوي کسي مي بيند، حالت نفساني در او پديد مي آيد و نسبت به شخص و کارش احساس خوشي داشته و محبت او به همان ميزان در جانش مي نشيند. پس از ايجاد چنين حالت خشنودي و خوشي و رضايت، رفتاري را در قالب هاي گوناگوني ارائه مي دهد که از آن به تشکر و سپاس ياد مي شود.
پس شکر را بايد واکنشي مثبت در برابر کنش مثبت ارزيابي کرد. اين واکنش رفتاري که پس از حالت نفساني پديد مي آيد، داراي اشکال و اقسامي است که از آن به اقسام سپاس تعبير مي شود.
برخي در تعريف سپاس، آن را شناخت احسان و نشر آن دانسته اند (لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ص 170، «شکر») و برخي ديگر شکر را تصور نعمتي و اظهار آن گفته اند (مفردات الفاظ قرآن کريم، ص 461* «شکر»)؛ زيرا زماني واکنش رفتاري شکر و سپاس رخ مي دهد که شخص، نعمت و احسان را بشناسد و فعل و کنش ديگري را امري ارزشي دانسته و به عنوان نعمت و احسان تلقي کند و بخواهد واکنشي چون نشر و اظهار آن داشته باشد. پس تصور نعمت و احسان در قالب شناخت نسبت به آن، از مولفه هاي اصلي واکنش رفتاري شکر و سپاس است به طوري که اگر کسي تصوري از نعمت بودن يا احسان بودن آن کنش طرف مقابل نداشته باشد و يا به اين شناخت دست نيابد که آن چيز نعمت است و آن کنش و فعل ديگري از مصاديق احسان و دادن نعمت و بخشيدن آن است، هرگز حالت محبت و عشق به طرف مقابل نسبت به آن عمل پديد نمي آيد تا بخواهد تشکري کند و اظهار نعمتي نمايد و واکنشي مثبت به عنوان سپاس و شکر داشته باشد.
شايد شما بارها خودتان ديده ايد که در مقابل احسان و نعمتي که به ديگري کرده ايد، شخص هيچ گونه واکنش مثبت حتي در چهره نداشته چه رسد که تشکر زباني داشته باشد. وقتي از او علت بي توجهي و بي محلي نسبت به احسان و نعمت را مي پرسيد مي گويد: مگر چه کاري کرديد؟ چه کار خوب و نيکي انجام داديد؟ چه خدمت و نعمت و احساني داشته ايد تا من از شما تشکر کنم؟!
اين نوع واکنش منفي يا بي تفاوتي نسبت به عمل احساني شما و بخشيدن و اعطاي نعمتي به طرف مقابل، نشان مي دهد که طرف مقابل تصوري از احسان و نعمت نسبت به عمل شما نداشته است. پس تا زماني که شناخت و تصوري از نعمت و احسان در شخص پديد نيايد، هرگز واکنش مثبتي نسبت به احسان و نعمت شما بروز نمي دهد. بنابراين، واکنش رفتاري سپاس زماني رخ مي دهد که شخص تصور و شناختي از احسان و نعمت بودن عمل شما داشته با شد تا بخواهد واکنش رفتاري نشان دهد.
اگر چنين اتفاقي افتاد آنگاه مي توان اميد داشت که شخص واکنش رفتاري مثبت در قالب اقسام شکر خواهد داشت وگرنه هرگز چنين اتفاقي رخ نمي دهد. پس يا بي تفاوت خواهد بود يا حتي ممکن است اعتراض کرده و واکنش منفي نشان دهد؛ زيرا فعل و رفتار شما را از مصاديق سلب نعمتي مي داند که در اختيارش بوده يا احتمال داده مي شد به او برسد ولي به سبب رفتار و فعل شما به او نرسيد و اگر شما هزار دليل و شاهد بياوريد که اين رفتار و فعل شما به خير و صلاح او بوده و شما به او نعمتي داده و احساني کرده ايد، او نخواهد پذيرفت و واکنش منفي خواهد داشت.
البته برخي از مردم با آنکه نعمت بودن و احسان فعل شما را مي دانند ولي به عللي چون زنگاردلي و تيره دلي و سنگدلي و تفاخر و تکبر و مانند آن حاضر به اظهار تشکر نيستند و اصلابه روي مبارکشان نمي آورند که شما احسان کرديد و نعمتي به او رسانديد.
اقسام شکر و سپاس
حال اگر کسي عملي را نعمت و احساني از طرف ديگري دانست و به چنين شناخت و تصوري دست يافت، در خود حالت احساسي و عاطفي مي يابد و بر آن مي شود تا آن نعمت را اظهار کرده و از فاعل آن تشکر نمايد.
محققان شکر را سه قسم دانسته اند: 1- شکر قلبي که همان تصور و يادآوري نعمت و پذيرش است. اين حالتي نفساني واکنش هايي را در چهره و رفتار انساني موجب مي شود، هرچند که ممکن است به زبان و يا عمل نمايان نشود؛ 2- شکر زباني که سپاسگزاري و ستايش بر نيکي احسان کننده و صاحب نعمت است؛ 3- شکر ساير اعضاي بدن که به کارگيري و صرف آن در جاي خود است. (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 461- 462، «شکر»؛ فرهنگ فارسي، ج 2، ص 2057)
معنای شکر و شاکر در صفت و نام خدا
خداوند خودش را در آيه 158 سوره بقره به نام شاکر ستوده و فرموده است: «و من تطوع خيرا فان الله شاکر عليم»؛ کسي که فرمان خدا را در انجام کارهاي نيک اطاعت کند، خداوند در برابر عمل او شکرگزار و از افعال وي آگاه است. در دعاي جوشن کبير نيز يکي از نام هاي خداوند شاکر دانسته شده است. همچنين خداوند خود را در قرآن به وصف شکر توصيف کرده است.
برخي بر اين اعتقادند که اگر خدا خود را به نام شاکر و وصف شکر ستوده و ياد کرده است، مقصود، انعام و احسان بر بندگان و دادن جزاي عبادات آنها (راغب اصفهاني،المفردات، ص 461-462، «شکر»، فرهنگ فارسي، ج 2، ص 2057) و يا به معناي رشد اعمال نيک آنان و اعطاي پاداش مضاعف به آنها است. (لسان العرب، ج 7، ص 170، «شکر»)
پس معناي شکر از سوي خداوند اين است که «خداوند بندگانش را در برابر انجام عبادات و کارهاي نيک، از روي لطف نعمت و احسان و نيکي مي کند.»(قرشي قاموس قرآن، ج 4، ص 62 تا 63)
شکر بندگان نسبت به خدا
اما شکر بندگان براي خدا، به معناي يادآوري نعمت هاي او و ثناگويي در مقابل آنها است. (قاموس قرآن، ج 4، ص 62-63) چنانکه پروردگار بزرگ فرموده است: «فکلوا مما رزقکم الله حلالاطيبا و اشکروا نعمت الله ان کنتم اياه تعبدون»؛ پس، از آنچه خدا روزيتان کرده است، حلال و پاکيزه بخوريد و شکر نعمت خدا را بجا آوريد اگر او را مي پرستيد! (نحل، آيه 114)
امام صادق(ع) در بيان شکر واقعي بندگان نسبت به خداوند مي فرمايد: «شکر نمودن از نعمت الهي عبارت است از اجتناب کردن از محرمات و از آنچه خداوند متعال نهي فرموده است، و تماميت شکرگزاري با اظهار کلمه - الحمدلله رب العالمين- است. (کافي، ج 2، ص 95)
شيطان و گمراه کردن انسانها از راه ناسپاسی
خداوند در آيه 17 سوره اعراف از زبان ابليس مي فرمايد: (شيطان در مقام تهديد به گمراه کردن انسان گفت): آنگاه از پيش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها (انسانها) مي تازم و لاتجد اکثر هم شاکرين، بيشترشان را شکرگزار نخواهي يافت. از اين آيه به خوبي روشن مي شود که انسان وقتي تابع شيطان شد و از دستورات او پيروي کرد و از راه راست منحرف شد، ديگر شکرگزار نعمتهاي خداوند نخواهد شد و اين بارزترين نشانه ودليل بر گمراه بودن شخص منحرف از راه راست است. به عبارت ديگر شکرگزاري، شاخص معيني براي شناخت بندگي خداوند و يا ابليس است و چنانچه بنده اي روح شکرگزاري و سپاس از خداوند و بندگانش نداشته باشد به طور حتم جزو فريب خوردگان شيطان به حساب مي آيد اما اگر روح و زبان شکر و سپاس بر او حاکم بود نشانگر آن است که در راه بندگي خداوند گام برمي دارد و از اغواهاي شيطاني به دور است.
آثار و برکات شکر
شکر و سپاس در هر شکلي از قلب تا زبان تا عمل و رفتار، کار پسنديده اي است. البته شکر واقعي نسبت به نعمت هاي الهي، استفاده درست از آن نعمت ها براي دست يابي به کمال است. به اين معنا که اگر نعمت الهي چون نعمت وجود، عافيت، سلامتي، پول و ثروت، قدرت و جواني و شادابي و مانند آنها را به درستي به کار بريم و براي ارتقاي خود و ديگران و تقرب به خدا مصرف کنيم، اين همان شکر واقعي نعمت است که در برابر آن کفران نعمت است. از اين رو قرآن ايمان و کفر را با شکر و کفران برابر دانسته است؛ زيرا مومن شناختي کامل و تصوري درست از هستي و خدا و خودش داشته و از نعمت ها به درستي در جاي خودش بهره مي گيرد در حالي کافر، خدا و خود را نمي شناسد و نعمت وجود و ديگر نعمت هاي الهي را در جايي غير از کمال يابي و خدايي شدن به کار مي برد و اين گونه کفران نعمت کرده و کفر خودرا نشان مي دهد. (انسان، آيه 3)
اگر کسي به طور کامل و و اقعي بر اساس موازين عدالت، شکر نعمت به جا آورد از آثار و برکات آن نيز بهره مند مي شود که بخشي از آنها در اينجا بيان مي شود:
- افزايش روزی: امير مومنان علي(ع) فرمود: شکر المنعم يزيد في الرزق؛ سپاسگزاري از انعام کننده روزي، روزي را زياد مي کند (بحار الانوار، ج 71، ص 44) از نظر آن حضرت اگر کسي شکرگزار نباشد به طور طبيعي افزايشي نيز نخواهد بود؛ چنانکه فرمود: اين گونه نيست که خداوند درب شکرگزاري را بر بنده اي بگشايد و درب زياد شدن نعمت را بر او ببندد؛ يعني هردو با هم باز شده يا بسته مي شوند. (بحارالانوار، ج 71، ص 54) امام باقر(ع) نيز فرمود: افزايش نعمت از طرف خداوند قطع نمي شود مگر به خاطر ناسپاسي بندگان. (بحارالانوار، ج 71، ص 56)
- افزايش وجودی انسان: در شعر فارسي اين ضرب المثل شده است که: شکر نعمت نعمتت افزون کند / کفر نعمت از کفت بيرون کند. اين مطلبي درست است؛ اما بر اساس آيات قرآن چيزي که با شکر نعمت اتفاق مي افتد چيزي فراتر از افزايش خود نعمت است؛ زيرا خداوند در آيه 7 سوره ابراهيم مي فرمايد: لئن شکرتم لازيدنکم؛ اگر سپاسگزار باشيد هر آينه بر شما مي افزايم. اين بدان معناست که شکر نعمت موجب مي شود تا خداوند ظرفيت وجودي انسان را افزايش دهد و شرح صدر و انشراح صدري در انسان پديد آيد که او را در مقام قرب الهي بالاتر قرار دهد و زمينه را براي بهره مندي بيش تر از نعمت هاي جديد يا همان نعمت پيشين در قالب بهتر و سود بيشتر فراهم مي آرود.
- شکر از خود: خداوند در آيه 40 سوره نمل مي فرمايد: و من شکر فانما يشکر لنفسه؛ و هرکسي شکر کند جز به خودش شکر نکرده است. در آيه 12 سوره لقمان نيز مي فرمايد: و من يشکر فانما يشکر لنفسه؛ و هر کسي شکر مي کند جز به خودش شکر نمي کند. پس شکر کردن، تشکر از ديگري حتي از خدا نيست، بلکه شکر، بازگشتش به خود انسان است و اين شاکر است که پيش و بيش از ديگران از شکرش بهره مي برد.
- محبوبيت نزد خدا: عمارالدهني مي گويد: از امام سجاد شنيدم که مي فرمود: خداوند هر قلب محزون و هر بنده سپاسگزار را دوست مي دارد. (بحارالانوار، ج 71، ص38)
- استمرار و تداوم نعمت و افزايش آن: اگر انسان شکر کند نعمت موجود حفظ و بي تغييرباقي خواهد ماند و حتي اين نعمت به سبب افزايش وجودي شخص نيز افزايش مي يابد، ولي اگر کفران نعمت کند، نعمت از دستش برود و يا تغيير کند و نعمت به نقمت تبديل شود. (ابراهيم، آيه 7؛ نحل، آيه 112؛ سباء، آيات 15 و 16) امام سجاد به بعضي از فرزندانش سفارش کرد و فرمود: فرزندم خدا را به خاطر نعمتي که از ديگران به تو مي رسد سپاسگزار باش و به کسي که از تو قدرداني کرد عطا کن، چرا که وقتي نعمتي سپاسگزاري شود از بين نخواهد رفت و وقتي که ناسپاسي شود دوام نخواهد يافت. (بحارالانوار، ج 71، ص 49) امام صادق(ع) فرمود: خداوند به گروهي نعمت داد و آنها سپاسگزاري نکردند، پس نعمت ها تبديل به بلاشده و گروهي را گرفتار کرد و آنها صبر کردند، پس گرفتاريهاي آنان تبديل به نعمت شد. (بحارالانوار، ج 71، ص 71)
- برخورداری از پاداش روزه دار: امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش مي فرمايد: پاداش طعام خور سپاسگزار، همانند پاداش روزه دار در راه خداست و پاداش انسان سالم سپاسگزار مثل پاداش گرفتار صبور است و اجر توانگر سپاسگزار همانند اجر انسان محروم قناعت پيشه است. (بحارالانوار، ج 71، ص 54) همچنين رسول خدا(ص) فرمود: پاداش کسي که غذا مي خورد و شکر بجا آورد، مانند روزه دار صبور است. (نهج الفصاحه، حديث 885)
- بهشت: ثواب شکرگزار بهشت است. رسول خدا(ص) فرمود: روز قيامت منادي ندا مي دهد، ستايش کنندگان برخيزند، پس عده اي بلند مي شوند، سپس پرچمي براي آنها نصب مي شود، آنگاه وارد بهشت مي شوند. گفته شد: ستايش کنندگان چه کساني هستند؟ فرمود: آنان که هميشه خدا را سپاسگزاري مي کنند. (محجه البيضاء، ج 7، ص 143)
البته در آيات و رويات آثار و برکات ديگري براي شکر و سپاس آمده است که در اينجا به همين ميزان بسنده مي شود.
اهميت رفتارهای تشکرآميز و نشانههای آن
گفته شد که انسان مي تواند در اقسام گوناگون، شکر نعمت را بجا آورد که شامل استفاده درست از نعمت، شکر قلبي، شکر زباني و شکر رفتاري و جوارحي است. از جمله رفتارها و نشانه هاي تشکر از نعمت و احسان مي توان به موارد زير اشاره کرد:
- بهترين ها در طريقه شکرگزاری: امام صادق(ع) فرمود: پايين ترين درجه شکر، ديدن همه نعمتها از جانب خدا، بدون اينکه دل به چيزي به غير خدا وابسته باشد و خشنودي به داده خداست و اينکه با نعمت خدا گناه نکني و بواسطه نعمت، امر و نهي خدا را مخالف نکني. (بحارالانوار، ج 71، ص 52)
- عبادت: عبادت و بندگي خالصانه نوعي تشکر و سپاس از خداوند است. امام باقر(ع) فرمود: شبي پيامبر پيش عايشه بود، عايشه گفت: اي رسول خدا، چرا خودت را «با عبادت» رنج مي دهي در حالي که خدا تو را آمرزيده است؟ پيامبر اکرم فرمود: اي عايشه آيا من بنده سپاسگزار نباشم؟ (بحارالانوار، ج 71، ص 38)
- عبادت شاکرانه: بهترين شکل عبادت از ميان عبادت بازرگانان و بردگان و عاشقان همان عبادت شاکرانه است که بنده به عنوان شکر بندگي مي کند. امام علي(ع) فرمود: ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار؛ گروهي خدا را بخاطر سپاس از نعمت هايش مي پرستند که اين عبادت آزادگان است. (ميزان الحکمه، ج 5، حديث 9583)
4- ذکرالحمدلله: از روش هاي تشکر و سپاس گفتن ذکر الحمدلله است. اميرمومنان علي(ع) فرمود: هنگامي که مسئله خوشحال کننده اي براي پيامبر پيش مي آمد مي فرمود: ستايش مخصوص خداوندي است که کارهاي خير با نعمتش تکميل مي شود و هنگامي که مسئله ناخوشايندي رخ مي داد، مي فرمود: در هر حال ستايش مخصوص خداوند است. (بحارالانوار، ج 71، ص 47) امام صادق(ع) نيز فرمود: شکر نعمت پرهيز از گناهان و شکر کامل اين است که شخص بگويد، الحمدلله رب العالمين. (بحارالانوار، ج 71، ص 40)
معمربن خلاد گويد: از امام هشتم شنيدم که فرمود: کسي که خدا را بر نعمتي که به او داده ستايش کند شکر او را بجا آورده است و ستايش خدا از آن نعمت، برتر است. (بحارالانوار، ج 71، ص31)
5- سخن از نعمت گفتن، يکی از روشهای شکرگزاری، سخن گفتن از نعمت است؛ چنانکه خداوند مي فرمايد: و اما بنعمه ربک بحدث؛ و از نعمت پروردگارت سخن بگوي. (ضحي، آيه 11) رسول خدا(ص) نيز فرمود: گفت وگو از نعمت هاي خداوند، شکر است و ترک آن ناسپاسي است و کسي که از نعمت کم سپاسگزاري نکند، از نعمت کم زياد هم سپاسگزاري نخواهد کرد و کسي که از مردم قدرداني نکند از خدا هم قدرداني نخواهد کرد. (نهج الفصاحه، حديث 1202)
- برخورد درست با نعمت: اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: با نعمت ها قبل از جدا شدن از شما رفتار نيکو داشته باشيد که آنها از بين مي روند و عليه صاحب نعمت ناسپاس که چطور با آنها رفتار کرده، گواهي مي هند. (بحارالانوار، ج 71، ص 51) از نظر امام جواد(ع) بايد نسبت به هر نعمتي شکرگزار بود و اگر درست با نعمت برخورد نشود گويي کار بدي، همچنان بخشيده نشده باقي بماند. ايشان فرموده است: نعمه لاتشکر کسيئه لاتغفر؛ نعمتي که سپاسگزاري نشود، همانند گناهي است که آمرزيده نشود.يعني همانطور که انسان در مورد گناه بازخواست مي شود، در مورد نعمتي که شکرگزاري نشود از او سوال خواهد شد. (بحارالانوار، ج 71، ص 53)
- نشانه شکر در مقام قدرت: از نشانه هاي شکرگزاري در مقام قدرت عفو و گذشت است. امام علي(ع) فرموده است: اذا قدرت علي عدوک فاجعل العفو عنه شکرا للقدرهًْچ عليه؛ آنگاه که بر دشمن تسلط يافتي بخشيدن او را سپاس اين نعمت قرار بده. (نهج البلاغه، حکمت 11)
- سپاس هر نفس و دم: امام صادق(ع) فرمود: في کل نفس من انفاسک شکر لازم لک بل الف و اکثر؛ در هر نفس لازم است خدا را شکر کني، نه يکبار بلکه هزار بار و بيشتر. (بحارالانوار، ج 71، ص 52)
- شکر زياد: براي حفظ و نگه داشت نعمت بايد شکر زياد کرد و کم نگذاشت. امام علي(ع) فرمود: هنگامي که قسمتي از نعمت به شما رسيد با کم شکري باقيمانده آن را فراري ندهيد. (بحارالانوار، ج 71، ص 53)
- ترک معصيت با نعمت: انسان نمي بايست نعمت را در گناه و معصيت به کار گيرد. ترک معصيت نسبت به نعمت خود بهترين نشانه شکرگزاري است. امام علي(ع) فرمود: کمترين چيزي که در مقابل نعمت دهنده بايد انجام داد اين است که با نعمت او گناه صورت نگيرد (ميزان الحکمه، ج 5، حديث 7887) آن حضرت همچنين فرمود: شکر هر نعمت، پرهيز از گناه و ترک آن چيزي است که خداوند آن را حرام کرده است. (بحارالانوار، ج 71، ص 42)
- ادای حقوق ديگران: از ديگر روش ها و نشانه هاي سپاسگزاري آن است که حقوق مالي و غيرمالي ديگران که از نعمت پديد مي آيد در کنار حمد خداوندي ادا کند. از امام صادق(ع) سوال شد: آيا شکر حدي دارد که وقتي بنده انجام داد سپاسگزاري محسوب شود؟ امام فرمود: آري، راوي گفت: آن حد چيست؟ امام فرمود: خدا را بر هر نعمتي که به او داده، چه در مال يا خانواده، ستايش کند و اگر به نعمت مالي، حقي تعلق گرفته، آن را ادا کند. (محجه البيضاء ج 7، ص 150)
روزنامه كيهان، شماره 21208 به تاريخ 24/8/94، صفحه 6 (معارف)