28 فروردین 1395, 11:16
قرآن تجلي گاه الهي است؛ چنانکه هستي اين گونه است. با اين تفاوت که قرآن، روشن تر از عالم هستي در آيت و نشانه بودن است. امام علي(ع) درباره هستي مي فرمايد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه؛ سپاس ويژه خدايي است که براي خلقش با خلقش تجلي کرده است». (شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج7، ص181) آن حضرت(ع) در خصوص جايگاه قرآن در تجلي و آيت بودن نيز فرمود: «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ اَنْ يَكُونُوا رَاَوْه؛ خداوند سبحان براي مردم در کتابش تجلي کرد بدون آنکه مردم او را ببينند.»( همان، ج9، ص103)
از اين رو، قرآن بر آن است تا خداوند را به مردم چنانکه هست نشان دهد؛ زيرا خداوند غيب مطلق است و شهادت مطلق نيست تا به وسيله ابزار حسي و معرفت تجربي معلوم انسان شود؛ اينجاست که بايد معرفت غيرحسي يعني معرفت عقلي و معرفت شهودي و حضوري و وحياني بيايد تا حقايق را معلوم انسان کند. قرآن بر آن است تا معرفت خاصي را به انسان ببخشد که همان معرفت وحياني است. البته کسي که در کلاس قرآن درست بياموزد به وسيله علم تقوايي، به علوم حضوري و لدني دست مي يابد و حقايق با چشم باطن مشهود مي شود. اين همان راه تزکيه است.
به هر حال، قرآن به عنوان جامع بر آن است تا ظاهر و باطن، ملک و ملکوت، علم و تقوا را با هم جمع کند. اين گونه است که همواره ميان حکمت و موعظه و جدالِ اَحسن جمع کرده است؛ چنانکه بين تبشير و انذار و ميان طرح سنّت الهي در سايه قصص گذشتگان جمع کرده است. اين گونه است که عامل غرور را تشريح و عامل نجات را تبيين کرده است. همچنين عامل انديشه را که عقل نظري است تقويت کرده، عامل انگيزه را که عقل عملي است با موعظه و مراقبتِ حسنه تاييد کرده است؛ و عقل نظري که متولّي انديشه است را با برهان کامل مي کند؛ و عقل عملي را که مسئول انگيزه است، با موعظه، مراقبت، نصيحت و اخلاق کامل مي گرداند؛ پس همواره ميان علم و عمل، عقل و قلب جمع مي کند و تنها به يک بعد از ابعاد وجودي انسان نمي پردازد؛ چرا که قرآن کتاب تعليم و تزکيه، و دانش و پرورش است.
روزنامه كيهان، شماره 21054 به تاريخ 20/2/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان