اصول كليدي روابط اجتماعي
محمد مظفری
عقل انسانی به عنوان مدیر، احکامی را صادر میکند که از آن به مستقلات عقلی یاد میشود. بنیاد بسیاری از فضایل و رفتارهای اخلاقی بر احکام عقلانی است؛ هرچند که در این میان خرد جمعی یا همان سیره عقلایی نیز احکامی را صادر و به عنوان دومین مبنای اخلاقیات عمل میکند.
شریعت و آموزههای وحیانی، سومین پایه این مبانی اخلاقی را تشکیل میدهد. این گونه است که روابط انسانی در سه چارچوبه عقل و عقلاء و وحی سامان مییابد.
سه اصل کلیدی عدالت، احسان و امانت در روابط اجتماعی
عقل و عقلاء و وحی در روابط اجتماعی انسان بر سه اصل مهم تاکید دارند؛ چرا که این سه گانه ها بهترین شرایط و فضای مناسب کمال یابی انسان را فراهم میآورند.
بیگمان از مهمترین احکام عقل که از آن به مستقلات عقلی نیز یاد میشود، مساله قباحت و زشتی ظلم و نیکویی عدالت است. بر این اساس، از مواضع اخلاقی مهم انسانی، گرایش به عدالت و گریز از ظلم بلکه عدالت خواهی و ستم ستیزی است.
جامعه اگر بر عدالت حرکت کند و انسانها بر اجرای عدالت پافشاری کنند و آن را در حق خود و دیگری به تمام و کمال انجام دهند و در مقابل ستم بایستند، در آن صورت حق در همه زندگی بشر جاری میشود و امنیت و آرامش و آسایش در جامعه مستقر میگردد.
خداوند براین اساس، به تایید حکم عقل و فطرت پرداخته و این مسئله را امضا نموده است. از این رو یکی از احکام امضایی در شریعت وحیانی اسلام، عدالت است، به گونه ای که هر حکم و قانونی بر خلاف عدالت، باطل و نامشروع دانسته شده است.
همچنین خداوند از مومنان خواسته تا بی توجه به رنگ و مذهب و اعتقاد و نژاد و تنها به صرف انسان بودن، عدالت را اجرا کنند و حتی برای اجرای عدالت و تعمیم و گسترش آن به کمک مظلومان و ستمدیدگان بشتابند و به جنگ ستمگران بروند.
خداوند در این باره میفرماید: «چیست شما را که در راه خدا و ضعیف شدگان جامعه، از مردان، زنان و کودکان کارزار نمی کنید؟! آنان که میگویند: پروردگارا! ما را از این قریه (جامعه) بیرون بر و رها ساز که اهلش ستمکار است و قرار ده برای ما از جانب خودت سرپرست و یاوری و قرار ده از نزد خودت یاری کننده ای»، (نساء، آیه75).
دومین سه گانه در روابط اجتماعی، احسان است؛ چرا که انسان موجودی عاطفی است و تنها از طریق عقل و حقوق نمی توان روابط اجتماعی انسانی را تنظیم کرد. از این رو تکیه بر اصول عاطفی چون احسان بسیار مهم است؛ زیرا انسان با احسان در قالبهای گوناگون نیکوکاری از قبیل گذشت و عفو و ایثار و محبت و مودت و مانند آن میتواند جامعه انسانی را به تمام و کمال تحقق بخشد، لذا بر احسان به عنوان کلید موفقیت در روابط اجتماعی انسانی تاکید شده است.
به عنوان نمونه احسان به والدین جدا از دین و مذهب و مانند آن لازم و ضروری دانسته شده است و از انسانها خواسته شده تا به والدین در کنار عبودیت الهی بنگرند و همان جایگاه بلند و والایی را که برای خداوند و بندگی او درنظر میگیرند، برای والدین درنظر بگیرند؛ چرا که تحکیم روابط خانوادگی بویژه با والدین به معنای تحکیم روابط سالم انسانی در جامعه است؛ زیرا شکل گیری جامعه و روابط سالم در جامعه از خانه شروع میشود. (سوره بقره آیه83 و نیز نساء آیه36 و اسراء، آیه23)
سومین سه گانه را امانت تشکیل میدهد؛ زیرا بنیاد روابطی که به آسایش جامعه و انسان ختم میشود، امانت داری است. از این رو به حکم عقل و عقلاء، شریعت اسلام بر امانت داری تاکید کرده است. بنابراین در این سومین سه گانه نیز همانند دو اصل دیگر، لازم است که بی توجه به اعتقاد و نژاد و رنگ و دیگر عوامل و تنها به صرف انسان بودن و انسانیت، اصل امانت را مراعات کرد.
در این راستا خداوند در آیه58 سوره نساء میفرماید: ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها، خداوند فرمان میدهد تا امانات را به اهلش بازگردانید.
از امام زین العابدین(ع)، روایت شده که فرمود: «فوالذی بعث محمداً بالحق نبیاً لو ان قاتل الحسین بن علی-علیه السلام- ائتمننی علی السیف الذی قتله به لادیته الیه؛ «به خدا قسم اگر قاتل امام حسین(ع) شمشیرش را که با آن امام را کشته به من امانت بسپارد تحقیقا به او پس خواهم داد». (امالی صدوق، ص319)
امام صادق(ع) و دیگران نیز بر این نکته تاکید دارند که در بازگرداندن امانت نمی بایست به نیکوکار یا فاجر بودن امانت گذار توجه کرد، بلکه هر کسی که امانتی نهاده میبایست به او بازگرداند و در امانت خیانت نکرد. (کافی، ج2، ص104)
امام باقر(ع) نیز میفرماید: «لاتنظروا الی کثره صلواتهم و صومهم و کثره الحج و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه؛ به نمازهای زیاد و حج و روزه شخص ننگرید بلکه به راستگویی و امانت داری او توجه کنید.» (امالی صدوق، ص379).
بنابراین، نمیتوان سخن از روابط سالم انسانی در جوامع بشری گفت و خود را انسان یا مسلمان دانست، درحالی که به سه گانه مهم و اساسی در این باره یعنی عدالت و احسان و امانت بی توجه بود.