15 اردیبهشت 1397, 12:46
حقیقت وجود آدمی در سه بعد تعقل و اندیشه، اخلاق و ایمان و عمل و کردار نهفته است و اگر این سه بعد در یک جا جمع شود، انسان کامل و مومنی که مورد نظر دین و مکتب های اخلاقی است به وجود میآید. انسان باید در زندگی اجتماعی و اعتقادی خود از الگوهای اخلاقی مناسب و فضایل اخلاقی و ایمان کافی برخوردار باشد و از سوی دیگر در مسائل و امورات زندگی با تعقل و تفکر روبه رو شود و در این میان به اعتقادات دینی و فضایل اخلاقی که به آنها ایمان آورده است عمل نماید.
انبیای الهی نیز در این سه بخش به ارائه رهنمودها و تعالیم نجات بخش خود پرداخته اند و سعی کرده اند تا راهکارها و آموزش های لازم در این زمینه را به افراد ارائه نمایند تا تعادل و اعتدال میان این سه بعد ایجاد شده و زندگی مورد نظر ایجاد گردد.
بعد اول انسان به ابعاد فکری و تفکر فرد مربوط میشود و بخش اعتقادات و اصول عقاید و جهان بینی میباشد. انبیای الهی آمدند تا در این بخش پاسخگوی اساسی و فطری انسان باشند و به سئوالات و پرسش های اعتقادی او نظیر اینکه خداوند کیست، انسان کیست و هستی چگونه به وجود آمده است پاسخی قانع کننده و منطقی بدهند. بعد فکری انسان بیشتر با فلسفه خلقت جهان آفرینش و انسان سر و کار دارد و در جستجوی یافتن پاسخی سنجیده به سئوالات اعتقادی و فکری اوست. انسان بدون تفکر و تعقل در امورات جهان با دیگر مخلوقات و موجودات جهان هستی تفاوتی ندارد. در واقع اندیشه انسان به ذات و باطن او معنا میدهد.
بعد دوم: انبیای عظام در قالب رهنمودهای اخلاقی، مفسر و مبین جهت گیری های صحیح انسان اند. آنان با توجه به واقعیت انسان و جهان با عنایت به استعدادهای نهفته در انسان، به تعلیم و توجیه او پرداختند. در واقع از آن جهان بینی این اخلاق و روش ها و باید و نباید های اخلاقی استخراج میگردد. اخلاق و رفتار فرد ناشی از دیدگاه و چارچوب اعتقادی اوست، دیدگاه و جهان بینی فرد الگوهای اخلاقی و اعتقادات او را مشخص میسازد، اینکه باید به چه مسائلی متعهد باشد و از چه مسائلی دوری نماید.
و بعد سوم همان احکام علمی است که از آن تعبیر به فروع دین شده است و فقه مبین و توضیح گر آن میباشد. نامگذاری این بخش به فروع دین از آن جهت است که این احکام زاییده و نتیجه اصول اعتقادی است نه آنکه دلیل کم اهمیتی آن باشد. انسان با عمل به اصول و احکام دینی کردار و عمل شایسته ای در وجود خود ایجاد مینماید که به تمام ابعاد زندگی اش معنا میدهد و او را در مسیر زندگی هدایت میکند.
نقش و تاثیر عقاید و اخلاق دینی در زندگی و اجتماع انسان ها در حوزه ها و ابعاد گوناگونی دیده میشود به نحوی که علوم مختلفی این مسئله را بررسی نموده اند. علومی چون فلسفه، عرفان، کلام و اخلاق از سرچشمه عقاید و اخلاق تغذیه میشوند و احکام عملی نیز دایره گسترده ای از علوم انسانی را در بردارد. در حقیقت فقه همان بخش احکام و ایدئولوژیکی دین است که برنامه زندگی انسان را در جهت سعادت دنیوی و اخروی مشخص میسازد.
در واقع دین در این سه بخش صاحب دعوی بوده و انبیای عظام هم بر اساس ماموریت الهی خود همواره بر کارآمدی دین تاکید نموده اند. اگر در این سه بعد از زندگی انسان به اصول و معیارهای حاکم عمل شود، در بسیاری از مسائل زندگی انسان گره گشایی شده و نیازها و خواسته های متنوع انسان اقناع گشته و زندگی در مسیر درستی و راستی جریان مییابد. رسیدن به این هدف مورد نظر عمل به اصول و احکام بیان گشته در دین است و تنها اصول دینی است که میتواند تعادل و میانه روی در این سه بعد به وجود آورد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان