اگر بخواهید همواره در آرامش به سر ببرید، واکنشهای شما باید به گونه ای باشد که رفتارهای دیگران چه دوست و چه دشمن نتواند روحیه شما را مدیریت کند و متحول سازد. البته هر کسی به طور طبیعی نسبت به کنشهای تند و شدید، واکنش هایی را بروز میدهد که برخی همانند واکنشهای بدنی طبیعی است.یعنی همان گونه که بدن انسان کنشها و واکنشهای غریزی دارد، نفس انسان نیز نسبت به کنشهای بیرونی واکنشهای طبیعی دارد.
اگر بخواهید این واکنشهای طبیعی را مدیریت کنید، زهی خیال باطل است. مگر آن که از نظر روحی به چنان جایگاهی برسید که عقل شما مدیریت نفس شما را به عهده گیرد و از آن جایی که بسیاری از انسانها هرگز چنین مرحله و مرتبهای را درک نمیکنند، سخن گفتن از آن نیز سخت است.
البته با همه تلاشها حتی کسانی که درمرتبه برترینها قرارمی گیرند، نسبت به واکنشهای طبیعی کمی ناتوان هستند واین حکمتی است که درکنشها و واکنشهای طبیعی درحوزههای بدنی و غیر بدنی وجود دارد و به عنوان یک نعمت میبایست با آن برخورد کرد.
قرآن برای دست یابی به آرامش درزندگی، راهکارهایی را ارائه داده که از جمله آنها میتوان به ذکر تسبیح، سجده، گذشت همراه با روی خوش اشاره کرد.
خلق عظیم پیامبر(ص)
بی گمان پیامبر گرامی (ص) در مقام تبلیغ رسالت خویش بیشترین فشارها و آزارها را متحمل شده است. همین مساله موجب شد تا در بیان تحمل خویش بفرماید: ما اذوی نبی کما اوذیت؛ هیچ پیامبری چون من آزار ندید.
خداوند به آن حضرت(ص) چنان سعه صدر و فراخی سینه داده بود که در اوج تحمل بود، به گونهای که همه فشارها را تحمل میکرد و دوست و دشمن بدان اقرار داشتند. قرآن در گزارشی آورده است که دشمنان، او را به «اذن» معرفی میکردند و منافقان با این عبارت او را به استهزا میگرفتند. همین عظمت روحی و انشراح صدرش بود که ایشان را تا مقام «خلق عظیم» بالا برد.
با نگاهی به تعبیر قرآن درباره بیشتر مردم میتوان دریافت که خوی عظیم پیامبر(ص) به چه معناست؛ زیرا تنها در یک جمله برخی از اخلاق پست و زشت انسانی را این گونه بیان میکند: سوگند به جانت! این مردم دنیا همیشه مست حیرت و غفلت خویش هستند. (حجر، آیه 72)
همین سکرت و مستی است که هر رفتار زشتی را موجب میشود؛ چرا که غفلت از فلسفه خلقت و آفرینش جز به معنای فروپاشی بنیاد اصول اخلاقی نیست و هر گاه اخلاق، بنیادی نداشته باشد، هر رفتاری از انسان متوقع است. پیامبر(ص) با دو دسته انسانها مواجه بود. گروهی که در غفلت از فلسفه آفرینش گرفتار مستی حیرت هستند و به هر چیز دنیا از زشتیها میگرایند و پای بند هیچ اصل اخلاقی نیستند. از جمله مصداقی که قرآن بیان میکند، هم جنس گرایی است.
گروه دوم مومنانی هستند که گرفتار دوگانگی رفتارند و هر آن چیزی را که دوست میدارند از دین بر میگیرند و هر چه به مزاج و میلشان نباشد، رها میکنند و قرآن را سبک و سنگین میکنند تا هرچه به نفع باشد بگیرند و به زیان را رها سازند.(حجر، آیه 91)
صفح پیامبر(ص)
پیامبر(ص) نسبت به کنشهای زشت کافران و افکارهای باطل ایشان ماموریت داشت تا با صفح جمیل رفتار نماید. «صفح» مانند «عفو» به معنای گذشت است، با این تفاوت که در «عفو» به روش و کیفیت توجهی نیست و تنها مطلوب همان محتواست، چنان که شخص از قاتل فرزندش میگذرد و عفو میکند و قصاص برداشته میشود. در این جا دیگر خوشرویی و لبخند معنایی ندارد. اما در صفح انسان میگذرد و عفو میکند در حالی که خوشرویی دارد.
پیامبر(ص) نسبت به این دسته مردم این گونه رفتار میکرد و ماموریت داشت (حجر، آیه 85) نسبت به استهزا و آزارها چه از سوی مومنان سست ایمان و چه کسانی که کفار هستند، واکنش مبتنی بر اخلاق داشته باشد. این در حالی است که پیامبر(ص) تحت فشار سنگین دوستان ناآگاه و سست ایمان و دشمنان کینه توز بود و به طور طبیعی این فشار موجب دلتنگی سخت آن حضرت میشد (حجر، 97) او با این که دارای انشراح صدر بود، ولی این فشار سنگین از سوی دوست و دشمن او را به دلتنگی و ضیق صدر دچار میکرد. لذا خداوند راهکار دیگری پیشنهاد میکند تا از فشار طبیعی و واکنشهای تند و دلتنگ آور سخت درامان نگه دارد. این همان چیزی است که در دو آیه پس از آیه 97 مطرح میشود.
تسبیح خداوند و سجده، دو راهکار رسیدن به آرامش
خداوند در آیات 98 و 99 سوره حجر میفرماید که انسان برای دست یابی به آرامش و واکنشهای مناسب، تسبیح و سجده را به عنوان عمل مناسب به کار گیرد. تسبیح انسان را به ذات بی مانند و پاک الهی متصل میکند و از هر گونه نقصی مبرا میسازد. از آن جایی که خشم و حرکات هیجانی و تند عاطفی در حکم نقص به شمار میآید کسی که به این منبع بی نقص متصل میشود رنگ خدایی میگیرد و از نقص پاک میگردد.
سجده نماد اطاعت مطلق است. کسی که سجده میکند و پیشانی بر خاک میمالد در مقام نهایت تذلل و خاکساری است. در این حالت خود را در برابر هستی مطلق الهی هیچ میشمارد و برای خود جایگاه و ارزشی قایل نمی شود. بنابراین هرگونه رفتار دیگران را در حکم هیچ برای هیچ میشمارد. بر این اساس، نقصی را در استهزا و فشارهای بیرونی اهانت و مانند آن نمی بیند تا کنترل و مدیریت خود را از کف بدهد.
در ادامه خداوند بندگی و اطاعت مطلق در برابر خداوند را به عنوان کلیدی ترین راهکار مطرح میسازد؛ زیرا در این زمان دریچه ای به سوی حقیقت هستی و ملکوت آن باز میشود و شخص خود را نمی بیند و تنها ربوبیت الهی را میبیند که هیچ چیزی در هستی بیرون از دایره حکومت و اقتدار و مشیت او نیست. بنابراین، در مقام مرگ اختیاری قرار گرفته و خود را فانی و باقی به بقای الله مییابد. بنابراین، هیچ فشاری را فشار نمی یابد؛ زیرا بیرون از دایره اراده و مشیت او نیست.
این راهکاری است که خداوند برای پیامبرش(ص) بیان میکند تا بتواند در برابر واکنشهای نابهنجار اخلاقی، رفتاری اخلاقی داشته باشد و بتواند با صفح جمیل و گذشت همراه با خوشرویی و تبسم و سرور از آن همه فشار بیرون آید و به مقام آرامش برسد. این گونه است که حتی دشمنان نیز در برابر خلق عظیم و خوشرویی آن حضرت دست به سینه بودند و در برابر آن همه عظمت و کرامت اخلاقی عقب نشینی میکردند. باشد این گونه باشیم و در برابر دوستان نادان و سست ایمان و دشمنان کینه توز، تاب تحمل خود را از دست ندهیم و همواره با خوشرویی و گذشت «مروا کراما» را به نمایش گذاریم.