23 فروردین 1397, 15:7
از منظر علمی، میان هیجان و قضاوتهای اخلاقی نسبت به اعمال افراد، رابطه وجود دارد پژوهشهای صورت گرفته در علوم شناختی و عصبی ـ زیستی نشان دهنده رابطه میان هیجان و قضاوت اخلاقی است. مطابق برخی شواهد به دست آمده هیجانها منشاء قضاوتهای اخلاقی به حساب میآیند. چنین ادعایی هر چند طرفدارانی دارد ولی منتقدانی نیز داشته که شواهد مطرح شده را ناکافی میدانند. نکته قابل تامل در چنین چالش هایی توجه به مفهوم هیجان اخلاقی است، مفهومی که تعابیر، تفاسیر و تبیینهای مختلفی پیرامون آن صورت گرفته است.
نکته قابل تامل پیرامون مفهوم هیجان اخلاقی این است که هم مفهوم هیجان (emotion) و هم اخلاق (moral) از جمله اصطلاحات بحث انگیز به شمار میآیند که کمتر توافقی روی آنها صورت گرفته است. با وجود این، به طور کلی شادکامی، تنفر، ترس، تحقیر، گناه و... در قلمرو هیجانات قرار میگیرند و از سوی دیگر توافق عام وجود دارد که آسیب زدن به دیگران و نقض مسائل مربوط به عدالت در حوزه اخلاق (morality) قرار دارد. به اعتقاد برخی، هیجان هایی مثل خشم، تنفر، تعالی و شادکامی در زمره هیجانهای اخلاقی به شمار میآیند ولی برخی دیگر بر این اعتقادند که هیجانهای اشاره شده هم در موقعیتهای اخلاقی و هم در موقعیتهای غیراخلاقی قابل تجربه هستند. برای مثال هیجانی مثل تنفر میتواند در موقعیتهای زیر تجربه شود: موقعیت نخست: فرد از گوشت فاسد احساس تنفر میکند. موقعیت دوم: فرد از کردار زشت دوستش احساس تنفر میکند.
در هر دو موقعیت فرد احساس تنفر میکند. به همین دلیل این سوال کلیدی قابل طرح است که چه هنگامی هیجانات، اخلاقی محسوب میشوند؟ طرح چنین سوالی حکایت از این امر دارد که ممکن است هیجانی در موقعیتی اخلاقی و در موقعیتی غیراخلاقی باشد. با توجه به ادعای بیان شده گروهی بر این اعتقادند که هیجان هایی مثل افسوس یا شرم، گاهی و نه همیشه هیجانهای اخلاقی به شمار میآیند. برای مثال فرد میتواند احساس تاسف کند وقتی به کشوری خاص مسافرت میکند، ولی انتظارات خودش را در آنجا نمی یابد. از سوی دیگر فرد میتواند از اشتباهی که در قبال دوستش انجام داده احساس تاسف بکند. در ادامه مقاله به بررسی تحلیلی مفهوم هیجان اخلاقی میپردازیم.
واژه هیجان اشاره به احساساتی میکند که فرد میتواند با درون نگری در وجود خود بدان پی ببرد یا با برون نگری به دیگران نسبت دهد. هیجانها جدای از خوشایند یا ناخوشایند بودنشان در یک ویژگی، مشترک هستند. این هیجانها تنها در مغز باقی نمی مانند بلکه با تغییرات فیزیولوژیکی و بدنی همراه هستند: در فرهنگ غرب بیش از هزار واژه مختلف برای توصیف هیجانهای مختلف در واژه نامه مطرح شده است و این در حالی است که تنها یک دهم آنها عملامورد استفاده قرار میگیرند. مارشال ریو در کتاب خود تحت عنوان انگیزش و هیجان بیان میکند که مشکل اصلی تعریف هیجان از آنجا شروع شد که از فرد خواسته میشود آن را تعریف کند و گرنه پیش از آن فرد میداند که هیجان چیست. در مجموع میتوان هیجانها را به عنوان پدیدههای احساسی، انگیختگی، هدفمند و بیانگر کم دوام دانست که به فرد کمک میکنند در مواجه با چالشهای مهم زندگی مسیر سازگاری را طی کند.
در مطالعه هیجانها 2 سنت اصلی مطرح شده است: سنت فلسفی که به ماهیت هیجانها میپردازد و سنت زیستی که از تغییرات عینی همراه با هیجان سخن میگوید. فارغ از این که از منظر کدام سنت به بررسی هیجان بپردازیم میتوان این نکته را بیان کرد که هیجانها یکی از بهترین مصادیق علتهای تخیلی به حساب میآیند که افراد تمایل دارند رفتارهایشان را به آنها نسبت دهند. درباره مفهوم هیجان اخلاقی تعابیر و تعاریف مختلفی به کار رفته است که میتوان با بررسی آنها چنین نتیجه گرفت که هیجانهای اخلاقی به عنوان احساسات مرتبط با منافع و سعادت دیگران به جای منافع و سعادت خود شخص در نظر گرفته میشود.
در تاریخ فلسفه پیرامون ارتباط هیجانها با علم اخلاق 3 موضعگیری مطرح شده است: موضع نخست: نخستین موضعگیری مربوط به رواقیون (stoics) است که مدعی هستند هیجانها دارای ارزش اخلاقی نیستند. موضع دوم: برخی از فیلسوفان معتقدند که تنها برخی از هیجانها مثل دلسوزی (compassion) یا همدردی(sympathy) به طور خاص اخلاقی هستند که منجر به نوعی آگاهی اخلاقی و رفتار اخلاقی میشوند. در چنین رویکردی هیجانها از آن جهت اخلاقی در نظر گرفته میشوند که موجب برانگیختن رفتاری درباره دیگران میشوند.
موضع سوم: دیدگاهی است که هیجانهای اخلاقی را در ارتباط با علم اخلاق بررسی میکند به جای آن که به عنوان یک طبقه برتر از هیجانها در نظر بگیرد.
با بررسی آثار منتشر شده پیرامون هیجانهای اخلاقی توسط فیلسوفان اخلاق به فهرستی از هیجانها شامل گناه، شرم، افسوس و خشم برمی خوریم که از آنها تحت عنوان هیجانهای اخلاقی یاد شده است. برخی بر این اعتقادند که چنین برداشتی چندان قابل قبول نیست. ازجمله انتقادهای وارده به چنین فهرستی این است که این احساسها میتوانند اخلاقی باشند ولی همواره اخلاقی تلقی کردن آنها درست نیست.
داشتن تصورات غلط در مورد مفهوم هیجان اخلاقی سوءبرداشتهای غلط را نیز به دنبال داشته است. برای دوری از چنین تصورات غلطی باید به این نکته توجه کرد که شرط اخلاقی در نظر گرفتن یک هیجان، توجه به منشا آن است بدین معنا که وجود یک هیجان اخلاقی بر مبنای نگرش شخص دیگری است. در واقع ما هنگامی میتوانیم سخن از هیجانات اخلاقی به زبان آوریم که به چیزی درباره ارزیابیها و نگرشهای دیگران باور داشته باشیم. چنین برداشتی از هیجانهای اخلاقی به طور ضمنی بر یک فرآیند شناختی (cognitive process) دلالت میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان