29 شهریور 1386, 0:0
كلمات كليدي :تفکر، مـجـاهـده بـا نـفـس، شیطان، نفس اماره
نویسنده :حضرت امام خمینی(ره)
بـدان کـه اول شـرط مـجـاهـده بـا نـفـس و حـرکت به جانب حق تعالى تفکر است . و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده اند. و آن نیز در مقام خود صحیح است .
و تـفـکـر در ایـن مـقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى ـ ولو کم هم بـاشـد ـ فـکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحـتـى را از بـراى او فـراهـم کـرده ، و بـدن سـالم و قـواى صـحـیحه ، که هر یک داراى منافعى است که عقل هر کس را حیران میکند. به او عنایت کرده ، و این همه بسط بساط نعمت و رحـمـت کـرده ، و از طـرفـى هـم ایـن هـمـه انـبـیـا فـرسـتـاده ، و کـتـابـهـا نـازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده ، آیا وظیفه ما با این مولاى مالک الملوک چیست ؟ آیـا تـمـام این بساط فقط براى همین حیات حیوانى و اداره کردن شهوت است که با تمام حـیـوانـات شـریـک هـستیم ، یا مقصود دیگرى در کار است ؟ آیا انبیاء کرام و اولیاء معظم و حـکـمـاى بـزرگ و عـلمـاى هـر مـلت کـه مـردم را دعـوت بـه قـانـون عقل و شرع میکردند و آنها را از شهوات حیوانى و از این دنیاى فانى پرهیز مىدادند با آنـهـا دشـمـن داشـتـنـد و دارنـد، یـا راه صـلاح مـا بـیـچـاره هـاى فـرو رفـتـه در شهوات را مثل ما نمىدانستند؟
اگـر انـسـان عـاقل لحظه اى فکر کند مىفهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است ، و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگترى است ، و این حیات حیوانى مقصود بالذات نیست . و انـسـان عـاقـل بـایـد در فـکـر خـودش بـاشـد، و بـه حال بیچارگى خودش رحم کند و با خود خطاب کند: اى نفس شقى که سالهاى دراز در پى شـهـوات عـمـر خـود را صـرف کـردى و چـیزى جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدرى به حـال خـود رحم کنى ، از مالک الملوک حیا کنى ، و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى ، که آن مـوجـب حیات همیشگى و سعادت دائمى است ، و سعادت همیشگى را مفروش به شهوات چند روزه فـانى ، که آن هم به دست نمىآید حتى با زحمتهاى طاقت فرسا. قدرى فکر کن در حـال اهـل دنیا از سابقین تا این زمان که مى بینى . ملاحظه کن زحمتهاى آنها و رنجهاى آنها در مقابل راحتى آنها چقدر زیادتر و بالاتر است ، در صورتى که براى هر کس هم راحتى و خوشى پیدا نمى شود. آن انسانى که در صورت انسان و از جنود شیطان است و از طرف او مـبـعـوث اسـت و تـو را دعـوت بـه شـهوات مى کند و مى گوید زندگانى مادى را باید تـامـیـن کـرد، قـدرى در حـال خود او تأمل کن ، و قدرى او را استنطاق کن ببین آیا خودش از وضعیت راضى است ؟ یا آنکه خودش مبتلا است مىخواهد بیچاره دیگرى را هم مبتلا کند؟
و در هـر حـال از خـداى خـود با عجز و زارى تمنا کن که تو را آشنا کند و وظایف خودت که باید منظور شود ما بین تو و او. و امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس امـاره اسـت ، راه دیـگـرى بـراى تـو بـنـمـایـانـد و مـوفـق شـوى بـه منزل دیگر از مجاهده .
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان