24 آبان 1393, 14:8
مثل ما در این دنیا مثل درختی است که ریشه به زمین بند نموده ، هر چه نورس باشد، زودتر و سهل تر ریشه آن بیرون می آید و فی المثل اگر درخت احساس درد و سختی می کرد، هرچه ریشه آن کمتر و سست تر بود، درد و سختی کمتر بود. نونهالی را که تازه پنجه به زمین بند کرده ، با زور کمی ، تمام ریشه اش بی زحمت و فشار بیرون می آید، ولی چون سالها بر آن گذشت و ریشه های آن در اعماق زمین فرو رفت و ریشه های اصلی و فرعی آن در باطن ارض پنجه افکند و محکم شد، در بیرون آوردن آن محتاج به تیشه و تبر شوند تا ریشه های او را قطع کنند و در هم شکنند...
ریشه حب دنیا و نفس که - که به منزله ریشه اصلی است - و فروع آنها از حرص و طمع و حب زن و فرزند و مال و جاه و امثال آن تا در نفس ، نورس و نونهال است ، اگر انسان را بخواهند از آنها جدا کنند و ببرند، زحمتی ندارند، نه فشار عمال موت و ملائکة الله را لازم دارد و نه فشار بر روح و روان انسان واقع شود...
درخت هر چه بزرگ شود، چند متری بیشتر از زمین را فرا نگیرد و ریشه ندواند، ولی درخت حب دنیا به تمام پهنا در عالم طبیعت - در ظاهر و باطن - ریشه افکند... و لهذا از بن کندن این درخت را به سلامت ممکن نیست . انسان با این محبت در خطری عظیم است[1]
چون انسان این مطلب را دریافت و با عین انصاف و چشم بصیرت به اول و آخر امر خود نظر کرد، بر خود حتم و لازم شمارد که حتی الامکان این خار طریق (را) که اسم آن محبت و رغبت به دنیا و مال و منال آن است از سر راه سلوک خود بردارد. و این خطیئه مهلکه را که رأس همه خطیئه است [2] و ام هر مرض است از خانه قلب خود دور کند و این خانه راکه منزلگاه محبوب و محل تجلی مطلوب است از قذارت پاک و از جنود ابلیس و شرک شیطان تطهیر کند و دست غاصبانه دیو پلید را از خانه خدا کوتاه و بت ها را از طارق و رواق آن فرو ریزد تا صاحب خانه به منزل خود عنایت پیدا کند و از جلوه های خود آن را روشنی دهد[3].
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان