كلمات كليدي : رساله به غلاطيان، غلاطيه، پولس، عهد جديد، كتاب مقدس، شريعت
نویسنده : هادی جهانگشای
رساله پولس به غلاطیان، نهمین کتاب، از سری کتب عهد جدید است. این نامه در 6 باب به اتمام میرسد.
منطقه غلاطیه
نام جغرافیایی این منطقه از گل (Gaul) گرفته شده؛ چرا که ساکنین آن سلتیها (Celts) یا گلها بودند و یا از کلاتی، یعنی فرنگی گرفته شده است. موقعیت اولیه آن در مرکز آسیای صغیر واقع بود.[1] این منطقه در جنوب شرقی بطانیه و پفلغونی و در مغرب پنطس و نیز در شمال غربی کپّدکی در شمال شرقی لیکاونیّه و فریجیه واقع است.[2]
بعد از تغییرات سیاسی متعدد بالاخره در سال 25 ق.م. این ناحیه به تصرف روم درآمد. روم به این منطقه شهرهای ،Lycaonia ،Iswaurio و پیسیدیه (Pisidia) را اضافه نمود و آنکارا (Ancyra) را به عنوان مرکز حکومتی خود در نظر گرفت و تمامی این محدوده را تبدیل به یکی از ایالتهای خود نمود و آن را استان غلاطیه خواندند.[3] برخی نوشتهاند معدودی از طوایف ترکی تالتبوتی و تکتاسغی در سال 280 قبل از میلاد مسیح مهاجرت کرده و با اهالی مذکور مخلوط شده مجموعاً آنها را گلوگرسی یعنی فرانسوی یونان گفتند.[4]
نویسنده و تاریخ نگارش
این کتاب نیز از جمله رسالاتی است که کلیسا در انتساب آنها به پولس، جزم دارد و دانشمندان کتاب مقدس نیز در انتساب آنها به پولس تردید کمتری کردهاند.[5]
در کتاب دایرةالمعارف کتاب مقدس آمده است: «اولین آیه این کتاب پولس را به عنوان نویسنده رساله به غالاطیان معرفی میکند به غیر تعداد کمی از محققین قرن نوزدهم هیچکس به طور جدی نویسندگی پولس را زیر سؤال نبرده است».[6] به هر حال این نامه به غلاطیان نوشته شده است.
تاریخ نگارش رساله غلاطیان به مقصد رساله بستگی دارد، دو دیدگاه وجود دارد:
1. فرضیه غلاطیه شمالی؛ طبق این فرضیه، به کلیساهایی که در شمال مرکز آسیای صغیر واقع بودند فرستاده شده. این دیدگاه معتقد است که پولس از ین منطقه، در دومین سفر بشارتیاش دیدن کرده است. براساس این نظریه، رساله غلاطیان بین سالهای 53 و 57 میلادی از افسس یا مقدونیه نوشته شده است.
2. فرضیه غلاطیه جنوبی: به کلیساهایی در مناطق جنوبی استان رومی غلاطیه که پولس در اولین سفر بشارتیاش تاسیس کرده بود، نوشته شده است. برخی میگویند این رساله از انطاکیه سوریه درسال 48 – 49 میلادی پس از سفر اول پولس و قبل از تشکیل شورای اورشلیم نوشته شده و دیگران میگویند این رساله در انطاکیه سوریه یا در قرنتس بین سالهای 51 و 53 میلادی نوشته شده است.[7]
مسترهاکس مینویسد که پولس این رساله را قرنتس در سال 57 و 58 نوشته اما نه به کمک محرّر(نویسنده)؛ چنانکه عادت داشت؛ بلکه با دست خود نوشته است.[8]
هدف پولس از رساله
در مورد علت و هدف پولس از این نامه نوشتهاند که مسیحیان یهودی نژاد (Judaizers) معتقد بودند که بعضی از مراسمات عهد عتیق هنوز در کلیسای عهد جدید، معتبر و به قوت خود باقی هستند چنانکه در عهد جدید هم آمده است: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم ... پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود».[9] به دنبال مبارزه پولس در غلاطیه آنان پافشاری کردند که غیر یهودیانی که به مسیحیت روی آوردهاند، بعضی از قوانین عهد عتقیق، مخصوصاً ختنه شدن را رعایت کنند. مسیحیان یهودینژاد معتقد بودند که پولس یک رسول معتبر و اصیل نیست و براساس تمایل اشتباه خود به منظور مناسب کردن بهتر بیام، برای غیر یهودیان، از شرائط و مقتضیات مشروع و حقایق بنیادی، دور شده است.[10]
محتوا
این نامه نیز مثل نامههای دیگر پولس، با ادعایی از جانب او آغاز میگردد؛ که این کتاب الهامی است از طرف خداوند. به ادعای وی در حقیقت خداوند با آنها تکلم مینماید؛ نه انسان. در آیه دوم، پولس آموزه فدا را مطرح میکند، تا اینکه سلام و تحیت وی با سرعت تبدیل به هشدار میشود؛ که شما اهل غلاطیه روی به انجیلی دیگر آوردهاید، که من به آن بشارت ندادهام. پولس میگوید «مطالبی که من میگفتم از طرف خداوند و الهامات وی بود چرا که ... سرگذشت مرا در دین یهود شنیدهاید که بر کلیسا(جامعه مسیحیت) بینهایت جفا مینمودم و آن را ویران میساختم ... و در تقالید اجدادم به غایت غیور میبودم؛ اما چون خدا مرا از شکم مادرم برگزید ... رضایت به این داد ... تا در میان امتها به او بشارت دهم».[11] بعد از این ادعاها، پولس به بیان سفرهای بشارتیاش میپردازد و میگوید که این سفرها مهر تائید بر مسیحی بودن من میباشد.
در باب دوم میگوید پیام من از طرف رسولان مورد قبول واقع گردید. وی در ادامه شروع به سرزنش پطرس میکند و در مورد علت این کار مینویسد: به این علت که وقتی به انطاکیه رسید، ابتدا با مسیحیان غیر یهودی بر سر یک سفره مینشست اما وقتی عدهای از جانب یعقوب آمدند خود را کنار کشید و دیگر با غیر یهودیان خوراک نخورد.[12]
در باب سوم پولس یکی از آموزههای خودش را ترویج میدهد که ایمان یا عمل کردن به شریعت، موجب سعادتمندی انسان میگردد؟ وی در این باب مینویسد: «ای غلاطیان بیفهم ... فقط این را میخواهم از شما بفهمم که روح را از اعمال شریعت یافتهاید یا از خبر ایمان؟»[13] به نظر پولس انسان با ایمان، از شریعت آزاد میشود. در باب پنجم پولس مینویسد که هر کس به شریعت عمل کرد، دیگر مسیح(ع) برای او سودی نخواهد داشت؛ البته در رساله یعقوب چیز دیگری را غیر از آن میخوانیم.
در باب آخر مردم را به محبت و مهربانی به همدیگر دعوت میکند. پولس در آخر این باب باز هم نفرت خود را از عمل به شریعت تکرار میکند و میگوید: عمل به شریعت نوعی ریاکاری و فخرفروشی است.