كلمات كليدي : حضرت مريم، صعود به آسمان، پرستش مريم، پيوس دوازدهم، يوحناي دمشقي
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
توجه به جایگاه حضرت مریم در الهیات مسیحی، بسیار حائز اهمیت است. این اهمیت تا بدانجاست که در الهیات، شاخهای تحت عنوان مریولوجی (Mariology) وجود دارد که به بررسی و مطالعهی جایگاه الهیاتی حضرت مریم میپردازد.[1]
البته در قرون اولیه مسیحی، توجه چندانی به مقام و جایگاه حضرت مریم نمیشد. ریشههای این کمتوجهی را در خود کتاب مقدس میتوان یافت زیرا در مجموعهی عهد جدید، مطالب بسیار اندکی در مورد آن حضرت وجود دارد. صرف نظر از مطالب بسیار جزئی انجیلها در مورد حضرت مریم، در دیگر کتب مربوط به قرون اولیه و حتی در آثار آباء کلیسا، مطلب قابل ذکری را در این باره نمیتوان یافت.[2]
توجه به مقام حضرت مریم، تا حدودی در اواخر دورهی آباء و عمدتا در قرون وسطی شکل گرفت. در الهیات قرون وسطی، توجهی جدی به مقام و شأن حضرت مریم گردید و آن حضرت دارای جایگاهی والا دانسته شد؛ مقامی که بر تمامی فرشتگان الهی و مقدسان، تفوق داشت و حتی باور عمومی بر آن بود که فرشتگان و قدیسان، همگی در زمرهی خدمتگذاران آن حضرت هستند.[3]
شاید بتوان اولین مباحثات الهیاتی در حوزهی مریمشناسی را در قرن پنجم میلادی یافت.
در این دوره، این بحث به شکل جدی مطرح گردید که آیا مریم را میتوان "مادر خدا" نامید؟ پس از نزاعهای فراوان، نهایتا این عقیده که مریم، مادر خداست مورد پذیرش قرار گرفت و دیدگاه مخالفان، مردود دانسته شد.[4]
توجه روز افزون به حضرت مریم
توجه به جایگاه حضرت مریم و اعتقاد به مقام شامخ آن حضرت، به مرور زمان تا آنجا پیش رفت که برخی از گروههای مسیحی به پرستش آن حضرت روی آوردند و افراطهای برخی دیگر، منجر به متهمشدنشان به مریمپرستی گردید.
به عنوان نمونه، برخی از مسیحیان جزیرةالعرب به تثلیثی مرکب از پدر، پسر و مادر (حضرت مریم) روی آوردند.[5] همچنین برخی از شهرهای اروپایی نیز متهم به مریمپرستی گردیدند.[6]
شکلگیری اعتقاد به صعود جسمانی حضرت مریم به آسمان
بر اساس گزارشات تاریخی موجود، اعتقاد به صعود جسمانی مریم برای اولین بار توسط شخصی به نام "گریگوری اهل تورس"[7] (متوفای 594) مطرح گردید. این عقیده به سرعت در بسیاری از جوامع مسیحی مورد پذیرش قرار گرفت تا حدی که در قرن ششم میلادی، جشنهای زیادی به یادبود صعود حضرت مریم برگزار میگردید.[8]
این عقیده ابتدا در میان مسیحیان شرقی رواج یافت (عقیدهای که تا به امروز در میان مسیحیان ارتدوکس وجود دارد) و سپس به مغربزمین سرایت کرد و در آنجا نیز با مقبولیت عمومی مواجه گردید.[9]
رسمیتیافتن عقیده به صعود مریم در کلیسای کاتولیک
اگرچه در میان مسیحیان کاتولیک (همانند اقران ارتدوکس آنها) این عقیده بسیار شایع بود اما هرگز از سوی هیچ نهاد معتبری به رسمیت شناخته نشده بود چرا که این عقیده نه در کتاب مقدس و نه در کتب آباء کلیسا ریشهای نداشت.
البته پیشزمینههایی از این عقیده را در کلمات برخی از رهبران کلیسایی میتوان یافت. به عنوان نمونه، یوحنای دمشقی در قرن هشتم میلادی، اظهار داشته بود:
«لازم است که بدن مریم مقدس که در طول زندگیش همچنان باکره و محفوظ باقی مانده بود، پس از مرگ نیز از فساد محفوظ مانده باشد».[10]
روشن است که این عقیده، میتوانست لوازمی را نیز به همراه داشته باشد که یکی از این لوازم، باور به صعود جسمانی مریم برای سالمماندن جسمش بود.
به هر حال در قرن بیستم، بسیاری از مسیحیان کاتولیک مایل بودند تا این عقیده به شکل رسمی و از سوی رهبری کلیسای کاتولیک تأیید گردد.
نامههای فراوانی طی دهها سال به مقر روحانی کلیسای کاتولیک ارسال شد. در این نامهها که از سوی اقشار مختلف مردم اعم از اعضای مجمع سران روحانی، عالمان دینی و نیز مردم عادی ارسال شده بود، از پاپ خواسته شده بود تا نظر خویش را دربارهی این عقیده به شکلی روشن بیان کند.
به دنبال این تقاضاها، پاپ "پیوس دوازدهم" که مایل نبود عقیدهای را ابراز کند که بعدها مشکلساز شود، در سال 1946 از تمامی اسقفهای کاتولیک خواست تا نظر خویش را در مورد این مسأله ابراز دارند. نتیجهی این نظرسنجی، ابراز موافقت اسقفها بود و قریب به اتفاق آنها این عقیده را پذیرفته، نسبت به بیان آن ابراز خشنودی کردند.[11]
پاپ پس از کسب اطمینان از موافقت روحانیان برجسته کاتولیک، در روز اول نوامبر سال 1950 با حضور در ایوان میدان سنت پیتر، این عقیدهی جدید را به مجموعهی عقاید رسمی کلیسای کاتولیک افزود و اظهار داشت:
«مادر معصوم خدا، مریم همیشه باکره، پس از آنکه دوران حیاتش را سپری کرد با جسم و روح خویش به جلال آسمانی خویش منتقل گردید».[12]
پاپ در توجیه این عقیده و تبیین دلایل پذیرش این عقیده، اظهار داشت:
«از آنجا که عیسی مسیح، قادر بوده حضرت مریم را چنان مکرم بدارد که وی را از فساد قبر محفوظ نگاه دارد، ما باید ایمان داشته باشیم که وی عملا چنین کرده است.... مادر شوکتمند خدا... در نهایت به عنوان تاجی که مکمل امتیازهای او بود برای اینکه از فساد قبر در امان ماند، همچون پسر خود که قبل از وی چنین شد، برای غلبه بر مرگ باید با بدن و جان خود، به جلال الهی ملکوتی برافراشته میشد تا در آنجا بر دست راست پسر خود، پادشاه نامیرای همهی اعصار، همچون ملکه حکمروایی کند».[13]
این اظهار نظر جدید پاپ، سه روز بعد در قالب بیانیهای رسمی با عنوان "Munificentissimus dues" به معنی "خداوند بسیار سخاوتمند" منتشر گردید.
این عقیدهی دینی جدید، اولین عقیدهای بود که پس از مصوبهی شورای اول واتیکان که در آن، "خطاناپذیری پاپ در مقام ابراز عقاید دینی" تصویب گردیده بود، از سوی یک پاپ اظهار شده بود و در حقیقت، اولین عقیدهای بود که پیشاپیش، اعتبار و خطاناپذیری آن تأیید و تثبیت شده بود.[14]
از این زمان به بعد بود که عقیده به صعود جسمانی حضرت مریم، به عنوان یک عقیدهی الزامی و الهامی در آمد و کسانی که به خویشتن جرأت مخالفت با آن را داده بودند محکوم به این حکم پاپ شده بودند که: «کاملا از دیانت و ایمان کاتولیکی دور شدهاند».
البته روشن است که این عقیده بر روابط کلیسای کاتولیک با کلیساهای پروتستان تأثیر منفی داشت و شکاف میان این دو دسته را عمیقتر کرد.[15]
برگزاری جشن صعود مریم به آسمان
این جشن در دو شاخهی مسیحیت کاتولیک و ارتدوکس رواج دارد. این جشن در هر دو کلیسا در روز پانزدهم آگوست برگزار میشود.
البته چنانکه پیشتر اشاره شد، این جشن در میان مسیحیان پروتستان جایگاهی ندارد زیرا این آموزه به دلیل آنکه در کتاب مقدس وجود ندارد، از سوی آنها مردود شناخته شده است.[16]