دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کرامات

No image
کرامات

کرامات

راد مردانى هستند که جهان با همه وسعتش براى آنان زندان تنگ و تاریکى است، بى شک، آنان را با سلسله جنبان هستى، سر و سّرى است که بیگانگان را از آن خبرى نیست و اگر شیطان صفتى بخواهد به خلوت آنان سرکشد، شهاب ثاقب خشم الاهى وى را مى راند و دست غیبت بر سینه نامحرمش مى کوبد .

آنان همان اولیاى خدایند و در زیر لواى او به سر مى برند. خداوند گوشه اى از سیماى آنان را مى نمایاند و کارى خارق العاده به دستشان آشکار مى کند و همین امر را کرامت مى گویند.

مرحوم آیت الله آقا میرزا استهباناتى از زمره همین رادمردان فرهیخته بود و کراماتى نیز از وى آشکار گردید، که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

1 ـ در یکى از شبها که در (نجف اشرف) از شدّت فقر و تنگدستى در کنج خانه نشسته و در فکر فرو رفته بود، ناگهان در خانه وى کوبیده شد. و شخصى او را خطاب کرد که: دست خود را فراگیر و سهم خویش را دریاب. آن بزرگوار دست خود را دراز کرد، سکه هایى سیمین دستش را پر نمود و از آن پس، نسیم گشایش بر جان رنج کشیده وى وزیدن گرفت.

2 ـ این دانشمند بزرگوار عازم زیارت حضرت ثامن الحجج(علیه السلام) بود، در بین راه از فرط خستگى به خواب رفت، وقتى بیدار شد متوجّه گردید از کاروان جا مانده است. در بیابانى غریب و تاریک حیران مانده بود، در این حال متوسل به حضرت امام رضا(علیه السلام) مى شود. اندکى نمى گذرد، ناگهان سوارى ناشناس آشکار مى گردد. او را در اندک زمانى به کاروان مى رساند و از نظرش غایب مى گردد.

3 ـ شب پیش از وفات مرجع عالى قدر، مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانى من (میرزا آقا) در عالم رؤیا دیدم: در صحن مطهّر امیرالمؤمنین(علیه السلام)ایستاده ام ناگهان پیکرى با شکوه از آسمان فرود آمد و بر زمین نشست. وجود مطهّر امیرالمؤمنین(علیه السلام) سر او را به دامن گرفت، در این حال متوجّه شدم که پیکر نورانى حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)است که مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: فرزندم، ابراهیم بر تو فرض است که از دوستان فقیر و نیازمند من دستگیرى نمایى! آن مرحوم عرض کرد: من که چیزى ندارم تا از آنان دستگیرى نمایم. حضرت در جواب فرمودند: من تو را در این امر مهم یارى خواهم کرد. و حقاً که آن حضرت به وعده خود وفا کرد.([32])

4 ـ یکى از شاگردان آن مرحوم که از او اجازه نامه اجتهاد دریافت نموده است، روزى بر سر مزار سیّد ابراهیم رفت و بعد از قرائت فاتحه و طلب مغفرت، به فکرش رسید که استاد محبوبش، در عالم ملکوت، در چه مقام و منزلتى قرار دارد. تا اینکه به قرآن تفأل زد در جواب این آیه مى آید: (و انّ من شیعته لإبراهیم اذا جاء ربُّهُ بقلب سلیم)([33])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

جدیدترین ها در این موضوع

No image

پرداخت قرض

No image

یک کرامت

No image

کرامت

No image

مواهب معنوى

Powered by TayaCMS