3 مهر 1396, 15:10
زنون حکیم ، مردى را بر ساحل دریا، اندوهگین دید که بر دنیا غم مى خورد. حکیم ، او را گفت : بر دنیا غم مخور! اگر در نهایت توانگرى ، در کشتى بودى و کشتیت در دریا شکسته بود، و در حال غرق بودى ، آیا نهایت آرزوى تو، آن نبود، که نجات یابى و همه ثروت را از دست بدهى ؟ گفت : اگر بر دنیا فرمانروایى داشتى و همه پیرامونیانت قصد کشتن ترا داشتند، آیا آرزوى تو نجات یافتن از دست آنان نبود؟ حتى به بهاى از دست رفتن هر آن چه دارى ؟ گفت : بلى ! گفت : تو اکنون همان توانگرى و اینک همان پادشاه ! مرد به سخن او آرام شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان