نویسنده: علی جواهردهی
بررسی اهمیت جهاد علمی و فرهنگی به عنوان محور اصلی رسالت پیامبران
جهادکبیر، جهاد فرهنگی است. خداوند در آیاتی از قرآن، ماموریت و رسالت پیامبران از جمله پیامبر گرامی اسلام(ص) را جهاد کبیر دانسته است که جهادی بزرگ در راستای تحقق اهداف آفرینش انسان است.
جهاد فرهنگی، تلاشی انسانی برای انسان است؛ زیرا ارائه بینش و نگرش راستین به بشر جهت حرکت در بهترین هاست. انسان با فرهنگ انسانی میتواند سعادت و خوشبختی را تجربه کند. همه انواع و اقسام جهادهای دیگر از مالی و جانی، مقدمهای برای ایجاد بستر مناسب جهت جهاد فرهنگی است؛ زیرا این امکان را به همگان میدهد تا انسانی بودن را بشناسد و آن را تجربه کنند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی در صدد تبیین این رسالت و ماموریت پیامبران از جمله حضرت محمد(ص) برآمده است.
جهادهای اصغر و صغیر سخت افزاری
هر چند که خداوند برای پیامبر(ص) ماموریتهای چندی را در آیات قرآنی بیان کرده، ولی شکی نیست که از نظر اهمیت باید آنها را در مراتب و درجات مختلفی قرار داد. بنابراین برخی از ماموریتها خود مقدمه واجب دیگر و ماموریت بالاتری است. از این رو میتوان در یک دسته بندی کلی ماموریتها و رسالتهای پیامبر(ص) را در سه بخش ماموریتهای ابتدایی و مقدمی، ماموریتهای متوسط و میانی و ماموریتهای غایی و نهایی قرار داد.
به عنوان نمونه اگر ما هدف اصلی و ماموریت نهایی را متاله و ربانی شدن انسانها قرار دهیم تا در مقام خلافت خداوند، متخلق به اخلاق و صفات و اسمای الهی شوند و در مقام مظهریت الهی و ربوبی قرارگیرند، تحقق این مهم مشروط به ایجاد مقدماتی است که به سبب وجوب خدایی شدن بشر، آن مقدمات نیز واجب میشود.
این مقدمات را میتوان در دو دسته مقدمات شخصی و فردی و مقدمات جمعی و اجتماعی تقسیم کرد. چنان که انسان در مقام خلافت الهی نیز میبایست همچنان در دو نقش درونی و بیرونی ظاهر شود. به این معنا که انسان در مقام خلافت هم باید خود را به اتمام کمالات برساند؛ زیرا سیر وجودی و حرکت جوهری کمالی او حد یقف و پایانی ندارد، چون خداوند بی پایان است؟ از این رو خداوند نهایت سیر انسان را لقاءالله میداند که منتهای سیر میباشد و چون رسیدن به آن قله به معنای آغاز راه حرکت در ذات خداوند و حق مطلق است، هرگز پایانی برای سیر وجودی انسان متصور نیست. (انشقاق، آیه6، نجم، آیه42) پس ورود به بهشت صفات و ذات و مانند آن به معنای پایان سیر وجودی انسان نیست که برخی تصور کردهاند و میپرسند پس از ورود به بهشت و پیمودن مراتب هشتگانه جهان آخرت و رسیدن به مقام فنای در رضوان الله اکبر (توبه، آیه74) آیا سیر وجودی هم برای انسان باقی میماند که باید بپیماید؟ در پاسخ باید گفت آری، ولی در توهم و تخیل آدمی نمی گنجد و میبایست این مراتب هشتگانه آخرت را در بهشت اخروی پیمود تا مراحل بعدی و عوالم دیگر خدایی برای او روشن و آشکار شود و سیر خود را ادامه دهد که بینهایت است.
این یک جنبه از ماموریت انسان در سیر وجودی است. اما برای انسان یک جنبه دیگری است که بی آن نمیتواند سیر وجودی خود را به اکمال و اتمام برساند؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه الهی همانگونه که باید متخلق و متصف به صفات و اسمای الهی شود و خدایی گردد میبایست در مقام مظهریت در ربوبیت الهی، گام دیگری را بردارد. پس لازم است نسبت به دیگر موجودات و انسانها مسئولیت پروردگاری و مظهریت در ربوبیت خود را به انجام برساند. اینجاست که هر چه از تخلق به اخلاق بهره میبرد و سیر وجودی خویش را کامل میکند به همان میزان مسئولیت او نسبت به دیگران افزایش مییابد. این دیگران شامل انسانهای دیگر و همه موجودات عرصه کائنات یعنی ماسوی الله است. از این رو ساده ترین ماموریت پروردگاری بشر در مقام مظهریت در ربوبیت و خلافت الهی، آبادانی زمین است تا زمین به کمال بایسته و شایسته خود ازطریق ربوبیت انسان برسد. (هود، آیه 61)
اما برای اینکه انسان به این مقام خلافت برسد، لازم است تا مقدماتی را فراهم آورد. البته از آن جایی که در فطرت انسانی مقدمات به صورت یک نرم افزار از پیش طراحی و نصب شده وجود دارد، انسان میبایست تنها آن را روشن کرده و به کار اندازد و در مسیر درست و راست به کار گیرد و سرگرم لعب و لهو و بازی با آن نشود. از این رو، لازم است تا با بهره گیری از عقل و فطرت خود، با نرم افزار وجود خویش آشنا شود و آن را به درستی به کارگیرد. اما از آن جایی که شیطنتی در درون به نام هواهای نفسانی و بیرون به عنوان ابلیس و شیاطین وجود دارند تا اجازه ندهند که انسان با نرم افزار وجودی خویش آشنا یا به درستی آن را به کارگیرد، خداوند افزون برپیامبر درونی فطرت و قلب و عقل سلیم، پیامبران بیرونی را ارسال میکند تا علاوه بر الهامات درونی، با وحی بیرونی انسان را در مسیر درست قرار دهند تا بتواند نرم افزار کمال بخش خود را به کار اندازد و به درستی از آن بهره گیرد و سیر وجودی کمالی خویش را بپیماید.
بنابراین، ماموریت پیامبران در وهله نخست تعلیم و آموزش حقیقت نرم افزاری وجودی انسان و شیوه به کارگیری درست آن در مسیر مقصد نهایی یعنی خدایی و ربانی شدن است.
گام دیگر در تکمیل این ماموریت، تزکیه است. (آل عمران، آیه 146، بقره آیه151، جمعه آیه2)
تزکیه در اینجا به معنای پاکسازی است؛ زیرا پیامبران به عنوان خلفای الهی، درمقام ربوبیت قرار داشته و تنها به آموزش و ارائه طریق بسنده نمی کنند، بلکه هدایت ایشان همواره دوجنبه ارائه و ایصال الی المطلوب را با خود دارد. از این رو تزکیه به معنای پاکسازی را نیز انجام میدهند و به عنوان وسایل رشدی و کمال رسانی مورد استفاده قرار میدهند.
درهمین مسیر کمک رسانی به انسان، پیامبران، جهادهای متنوعی را تعریف میکنند تا زمینه مناسبی برای بشر فراهم آید تا بتواند تعلیم و آموزش ببیند و شناخت راست و درستی نسبت به هستی و اهداف خلقت و آفرینش پیدا کند و راه بهره برداری و چگونگی استفاده از نرم افزارهای وجودی خود را بیابد و با جهاد شخصی، خودسازی و تزکیه کند
جهاد مالی و جانی برای این است که بستر ظلمهای بیرونی و درونی از میان برداشته شود و فضای مناسبی برای حضور عادلانه عقل و قلب سلیم فراهم گردد و انسان بتواند در یک فضای اعتدالی، انتخاب راه کند. از این رو خداوند جهادهای مالی و جانی و حتی جنگها را برای فراهم آوری بستر مناسب رشدی برای جوامع بشری میداند و میگوید که اگر این جنگ و جهادها نبود همه گفتمانهای انسانی و اخلاقی از میان میرفت و چیزی از کلیسا و کنیسه و مسجد نمی ماند. (بقره، آیه 251؛ حج، آیه 40)
خداوند از جمله ماموریتهای پیامبران و پیروان مومن ایشان پس از جهادهای مالی و جانی، جهاد فرهنگی میداند و از آن به «جهاد کبیر» تعبیر میکند. جهاد کبیر در حقیقت جهاد فرهنگی گفتمان سازی مطلوب اخلاقی و انسانی است. به این معنا که لازم است تا با ایجاد بصیرت و تغییر فضای فاسد و ناسالم بینشی و نگرشی، بینشها و نگرشهای درست و راستین ارایه شود و مردم با حقایق هستی و فلسفه وجودی خود و آفرینش آشنا شوند.
جهاد کبیر فرهنگی بستر جهاد اکبر خودسازی
هدف از جهاد کبیر که در برابر جهادهای صغیر و اصغر جانی و مالی قرار میگیرد، تغییر بینشها و نگرشهای مردم است. در حقیقت جهاد مالی که جهاد اصغر است، فراهم آوری امکانات مالی و سخت افزاری برای جهاد صغیر جانی است که آن نیز نوعی امکانات سخت افزاری و فیزیکی برای جهاد دیگری است که خداوند از آن به جهاد کبیر تعبیر کرده است؛ زیرا با حذف موانع از طریق دو جهاد اصغر و صغیر، شرایط برای جایگزین سازی عدالت به جای ظلم در همه ابعاد فراهم میآید. این گونه است که در فضای مناسب میتوان مردم را به تحکیم بینشها و نگرشهای درست و یا تغییر بینشها و نگرشهای غلط و جایگزین سازی آن با بینشها و نگرشهای درست، دعوت کرد.
بنابراین، جهاد کبیر که جهاد فرهنگی است، اجازه میدهد تا انسان با گفتمان واقعی و راستین خلقت و آفرینش آشنا شود و بستری مناسب برای جهاد اکبر به شکل خودسازی و تزکیه نفس فراهم آید. این تزکیه که در جهاد اکبر از آن یاد میشود، به معنای خودسازی و پاکسازی نفس از بینشها و نگرشهای غلط و نادرست و تخلیه از زشتی و تحلیه با خوبیها و زیبایی هاست. در حقیقت جهاد درونی بخشی از نفس علیه بخش دیگر و مانع زدایی است؛ زیرا نفس به سبب دو وجهی بودن هر چند که در اعتدال و استوا ساخته و پرداخته شده است، ولی گرایش به دو جنبه و وجه مادی و الهی دارد. اگر جنبه مادی به شکل مطلق غلبه کند، انسان از حالت اعتدال بیرون رفته و جنبه الهی و وجه خدایی آن دفن میشود و زنگار و پرده بر آن کشیده میشود. اما اگر جنبه الهی و وجه خدایی چیره شود، به حکم عدالت و اعتدال ذاتی فطرت و عقل، اجازه نمی دهد که جنبه مادی چیره شود و ضمن پذیرایی مناسب از جنبه مادی و بهره گیری از آن برای رشد و کمال، جنبه روحانی و الهی را فعلیت میبخشد و به کمال مطلق میرساند.
اصولا جنبه وجه الهی مبتنی بر عدالت است و محور آن به سمت اعتدال میباشد و هرگز جنبه مادی را نادیده نمیگیرد و به آن ظلم و ستم روا نمیدارد. از این رو انسانهای خدایی شده، انسانهای متعادلی هستند که با رهبانیت و افراط گرایی به جنبه مادی، ظلم روا نمی دارند و میخورند و میپوشند و میآشامند و ازدواج میکنند و از طیبات و حلالهای مادی دنیوی به خوبی استفاده میکنند.
اما اگر هواهای نفسانی و جنبه مادی غلبه کند و چیره شود، آن گاه است که نفس، بی عدالتی و ظلم و فجور روا میدارد و راه اسراف و تبذیر در فکر و عمل را درپیش میگیرد و اجازه نمی دهد تا جنبه الهی نیز فعال شود بلکه آن را دفن میکند. (شمس، آیات 7 تا 10 و آیات دیگر قرآن) بنابراین، جهاد اصغر مقدمه ای برای جهاد صغیر و آن نیز بستری برای جهاد کبیر یعنی جهاد فرهنگی است و جهاد فرهنگی نیز بستری برای جهاد اکبر تزکیه و خودسازی است.
و باید توجه داشت که جهادهای چهارگانه اصغر و صغیر و کبیر و اکبر یعنی جهاد مالی و جانی و فرهنگی و خودسازی، وظیفه و ماموریت پیامبران و مومنان است.
البته به یک معنا میتوان گفت که جهاد چهارم شخصی است و یک وظیفه عمومی و اجتماعی نیست؛ چرا که خودسازی یعنی تلاش شخص برای تزکیه نفس خویش است و ارتباط با دیگران پیدا نمیکند تا او را تزکیه کنند و بسازند؛ هر چند که دیگران با سه جهاد دیگر زمینه را برای او فراهم میآورند ولی کار اصلی همواره در دست خود شخص است که باید تزکیه نفس کند.
جهاد فرهنگی، جنگ نرم و جهاد در عرصه بینشها و نگرشها
چنان که گفته شد، جهاد کبیر که جهاد فرهنگی است و خداوند در آیه 52 سوره فرقان به آن اشاره دارد، جهادی است که در راستای تحکیم فطرت و یا تغییر بینشها و نگرشهای انسانی انجام میشود. بنابراین، یک جهاد نرم افزاری است و میبایست آن را در محدوده جنگ نرم تعریف و تبیین کرد.
اگر هدف از جهاد اصغر مالی، فراهم آوری ابزارهای جنگ و جهاد سخت است؛ و یا هدف در جهاد صغیر جانی، حذف موانع فیزیکی و ظالمانه است؛ در جهاد کبیر، آنچه محوریت دارد، حذف موانع نرم افزاری یعنی بینشها و نگرشهای غلط و نادرستی است که جامعه بر شخص تحمیل کرده است.
در جهاد کبیر، تلاش میشود که فکرها تغییر کرده و اذهان و اندیشهها مدیریت شود و در نهایت با تسلط بر قلوب، آنان از بردگی نفس و شیطان به بندگی خدا دعوت شوند و در مسیر خدایی شدن قرار گیرند.
اگر در جهاد صغیر قدرت بدنی و جسمی و تعداد و نفرات و امکانات تاثیرگذار است؛ در جهاد کبیر فرهنگی، آنچه مهم و موثر است حضور نخبگان علمی و فرهنگی است تا با بیان حقایق و حل شبهات، بینشهای مردم را تغییر داده و گرایش قلبی ایشان را به سمت حقیقت دگرگون سازند.
از این رو خداوند، در ذیل آیه 52 سوره فرقان به پیامبر(ص) فرمان میدهد که با کافران، جهاد کبیر داشته باشد. در این آیه ابزار این جهاد کبیر، یک ابزار نرم معرفی شده است؛ زیرا چنان که علامه طبرسی میفرماید ضمیر در «به» به قرآن برمی گردد. پس آیه دلالت دارد که جهاد کبیر در نزد خداوند جهاد متکلمان در حل شبهات اهل باطل و دشمنان دین است (مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 7 و 8، ص 273)
بنابراین، خداوند در این آیه در تبیین جهاد کبیر آن را جهاد فرهنگی و جهاد نرم افزاری در محدوده جنگ نرم تعریف میکند؛ زیرا از پیامبر(ص) میخواهد تا با قرآن به جنگ کافران و دشمنان برود. این بدان معناست که در جهاد نرم میبایست روی اذهان و قلوب کار کرد و آنها را تحت سلطه درآورد. به عبارت دیگر مراد از این جهاد تغییر بینشی و نگرشی و گرایشی افراد است. پس میبایست با حل شبهات و ارایه فکر راستین و درست، بینش و شناخت درستی را به افراد انتقال داد و با تحت تاثیر قرار دادن عواطف و احساسات، گرایش قلوب آنان را دگرگون ساخت.
خداوند در آیاتی از جمله 87 و 88 سوره توبه، جهاد پیامبر(ص) را نشات گرفته از درک صحیح و بینش عمیق آن حضرت نسبت به ارزشها و حقایق میداند. بنابراین، همواره هدف از هر جهادی چه مادی و جانی، دست یابی به فضای مناسب گفتمانی برای ارایه بینش و نگرش صحیح و در راستای جهاد اکبر خودسازی و تزکیه نفس است.
بنابراین جهادهای مالی و جانی که جنگ سخت است، تنها در صورتی معنا و مفهوم مییابد که مانع زدایی انجام شود و بتوان شرایط را برای جنگ نرم فرهنگی فراهم آورد. پیامبر(ص) در همه جهادهای چهارگانه پیشتاز بوده (فرقان، آیه 52؛ توبه، آیه 88) و لذا پیروان ایشان نیز میبایست در همه عرصههای گوناگون جهادی پیشگام باشند.
از آنچه بیان شد به خوبی روشن میشود که جهاد کبیر یا همان جهاد فرهنگی و علمی، از مهم ترین ماموریت پیامبران و مومنان و پیروان ایشان است و میبایست در عرصه گفتمان سازی و تغییر بینش ها، نگرشها و گرایشها از همه امکانات بهره گیریم و در این جنگ نرم تردیدی روا نداشته و در بذل علمی و جهاد فرهنگی کوتاهی نورزیم.