نویسنده: علیرضا شیرازی
یکی از روشهای دست یابی به تعالی و رشد کمالی، بهره گیری از استغفار است. انسان در هر مقام و منزلت معنوی که باشد خود را نیازمند بهره مندی از استغفار مییابد، زیرا هر چه در شناخت و معرفت بالاتر باشد، به همان اندازه بزرگی و عظمت و جلال الهی را میبیند و کوچکی کارها و اعمالش را مییابد. لذا خواهان پوشش الهی است تا کمبودها و کاستی هایش در برابر عظمت الهی پوشیده ماند.
با همه ارزش و اعتباری که برای استغفار به درگاه الهی برای خود بیان شده است، ولی کسانی هستند که فراتر از منیت ها و خودبینی ها مینگرند و افزون بر این که برای خود استغفار میکنند، دست تضرع و انابه به درگاه خداوند دراز کرده و از او میخواهند دیگران را نیز بیامرزد و آنان را نیز تحت پوشش قرار داده و از عذاب هایی که به سبب گناهان پدید میآید، آنان را حفظ و نگه دارد. این جاست که عظمت انسان و انسانیت تجلی کرده و ربوبیت عبودی انسان خودنمایی میکند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا دیدگاه قرآن را در این زمینه تشریح کند. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
استغفار، ابزار حفاظتی و صیانتی
انسان به سبب گناهان و خطاهای ریز و درشت و نیز آگاهانه و غیرآگاهانه، دچار گرفتاریها، عذابها و سختیهایی میشود که به طور طبیعی گریبان وی را میگیرد. بنابراین باید عمل یا اعمالی را انجام دهد تا وی را از پیامدهای طبیعی آن حفظ کند و یا دفع و رفع نماید. این جاست که استغفار از سوی خداوند به عنوان یکی از ابزارها، اسباب و وسایل حفاظتی و صیانتی مطرح شده است تا بشر با بهره گیری از آن بتواند در امان و امنیت قرار گیرد.
این که خداوند در آیاتی از قرآن از بشر خواسته استغفار کنند به معنای طلب آمرزش است که با بهره گیری از آن، انسان در پوششی قرار میگیرد که از پیامدها و آسیبهای گناه و خطا در امان میماند. بنابراین استغفار چیزی جز درخواست مصونیت از عذاب الهی با گفتار و رفتار نیست. (مفردات راغب اصفهانی، ذیل واژه غفر)
خداوند در آیاتی چون 58 بقره و 135 و 193 و 195 سوره آل عمران و 110 سوره نساء و مانند آن، استغفار را زمینه ساز آمرزش خداوند نسبت به گناهان برمی شمارد. به این معنا که استغفار موجب میشود تا رحمت الهی به سوی شخص جلب شود (بقره آیه 199 و نساء آیات 64 و 106) و محبت الهی به سوی وی آید (هود آیه 90) و از عذابهای عمومی (انفال آیه 33 و کهف آیه 55) و عذاب هاو گرفتاریهای خاص در امان ماند و دعاهای وی مورد اجابت قرار گیرد (ص آیات 35 و 39) و از امکانات خاص و خوب دنیایی نیز بهره مند گردد. (هود آیه 3) از این رو خداوند، یکی از کارکردهای استغفار را مددرسانی خداوند به اشخاص استغفارکننده از طریق فرزند و مال دانسته و به عنوان اسباب رونق کشاورزی و نزول برکت و باران مفید فراوان از آسمان مطرح میسازد. (نوح آیات 10 و 12) زیرا کسانی که در همه امور خویش به خداوند توجه دارند و از وی طلب آمرزش و استغفار میکنند، متوجه ولایت مطلق الهی هستند (بقره آیه 286 و اعراف آیه 155) و او را در هر چیز و هر کاری توانا، رحیم، رحمان، حکیم و شایسته توسل دانسته (اعراف آیات 151 و 155 و مومنون آیه 109 و 118 و نساء آیه 64 و آیات بسیار دیگر) و همواره متوجه ربوبیت الهی (آل عمران آیه 147 و 193و آیات دیگر) هستند.
استغفار برای دیگران، مقام ربوبیتی انسان
انسان همان گونه که مامور و مکلف است تا خود را از بندهای هواهای نفسانی و دشمنان بیرونی برهاند و از راه عبادت و شریعت، به تزکیه و خودسازی اقدام کند و همه ظرفیت ها و استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند؛ هم چنین مکلف است تا دستگیر دیگران باشد و آنان را به سوی کمال به دو شیوه هدایت طریقی و هدایت ایصالی سوق دهد. به این معنا که گاه لازم است تا در مقام امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد گاه دیگر در مقام استغفار و دعا بنشیند و از خداوند بخواهد تا دیگران را به سوی کمال برساند.
در این مقام است که نقش ربوبی و ولایت هر یک نسبت به دیگری بروز و ظهور میکند؛ زیرا هر کسی یک و یا چند اسم الهی را در خود فعلیت بخشیده و از توانایی هایی برخوردار است. در این حالت لازم است تا نسبت به دیگری که این اسمای الهی را در خود فعلیت نبخشیده توجه و عنایت خاص داشته باشد و او را به سوی فعلیت بخشی هدایت و کمک کند. این جاست که نقش ربوبیت و پروردگاری هر یک از انسان ها نسبت به دیگری به ویژه میان مومنان، خود را نشان میدهد. در این مقام است که انسان تعهد و مسئولیت خلافت الهی خود را بروز میدهد؛ زیرا هر یک از انسان ها از ولایت و خلافت عمومی برخوردارند، هرچند که خلافت مطلق و کامل، از آن انسان کامل (معصوم) است.
خداوند در آیه 41 سوره ابراهیم و نیز 28 سوره نوح از مردم میخواهد تا نسبت به خود و پدر و مادر خویش استغفار نمایند و آن را به عنوان یک امر پسندیده توصیه و سفارش میکند. درآیاتی چون 97 و 98 سوره یوسف نیز استغفار برای فرزندان به نمایش گذاشته میشود تا مردم دریابند که دامنه استغفار انسان فراتر از خود است و حتی از آیاتی چون 41 سوره ابراهیم این معنا به دست میآید که این استغفار میتواند تا همه مومنان ادامه یابد و از خویشان نیز بگذرد. (و هم چنین آل عمران آیات 15 و 16 و مومنون آیه 109 و زمر آیه 53)
البته گزارش قرآنی نشان میدهد که استغفار تنها از سوی انسان ها انجام نمی شود بلکه حتی فرشتگان الهی نیز برای مومنانی که اهل توبه و پیرو حق باشند، درخواست توبه میکنند. (غافر آیه 7)
در این میان ارزش استغفار پیامبر(ص) به عنوان مهم ترین عامل رشدی و صیانتی مطرح میشود (آل عمران آیه 159 و نور آیه 62 و محمد آیه 12)
البته در این آیات از استغفار آن حضرت برای خودش نیز به عنوان یک حکم وجوبی سخن به میان آمده است. از جمله در آیه 19 سوره محمد آمده که برای گناه خویش و مومنان و مومنات... استغفار کن. این حکم برای حضرت(ص) در حالی است که آن حضرت(ص) از هرگناه و خطایی درعصمت است و عصمت به وی اجازه هیچ گناه و خطایی نمی دهد. بلکه در مقام تطهیر محض الهی است و حتی ترک اولی نیز از آن حضرت و امامان معصوم صادر نمی شود. از آیات و روایات دیگر به دست میآید که مراد از آن، قرارگرفتن شخص پیامبر(ص) تحت اسم غافر میباشد که این گونه از هرگونه خطا و اشتباه و ترک اولی نیز در امان ماند و به سخن دیگر، بیانگر نوع عصمت ازطریق غفران الهی میباشد.
با توجه به آیات و روایات، نه تنها گناهکاران، بلکه مومنان و حتی ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) نیز مامور به استغفارند. خداوند در سوره غافر (آیه 55) و سوره محمد (آیه 19) به پیامبر(ص) فرمان استغفار از «ذنب» داده است. امیرالمومنین علی(ع) نیز برای خویش و مومنان استغفار میکند. (نهج البلاغه، خطبه 197)
در مجمع البیان گفته: از حذیفه بن یمان به سندی صحیح روایت شده که گفت: من مردی بودم که نسبت به اهل خود بد زبان بودم، به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: میترسم این زبانم مرا داخل آتش کند، فرمود: تو چرا از استغفار استفاده نمی کنی؟ من همه روزه حتما صدبار استغفار میکنم. و در الدرالمنثور است که: احمد، ابن ابی شبیه، مسلم، ابو داوود، نسائی، ابن حبان و ابن مردویه از اعز مزنی روایت کرده اند که گفت رسول خدا فرمود: به درستی که پرده امیال برقلبم کشیده میشود و من هر روز صدمرتبه استغفار میکنم. البته امامیه به اتفاق و اجماع، هرگونه گناه از کبائر و صغایر را، چه پس از بعثت و چه پیش از آن بر رسول اکرم(ص) ممکن نمی شمارد. (مفید، 106؛ علامه حلی، 376) همین حکم درباره امامان معصوم(ع) نیز جاری است و آنان از هرگونه گناه و خطا مصون هستند. برخی در توجیه این آیات گفته اند که مراد از امر به استغفار، استغفار آن حضرت نسبت به امت خویش و نه شخص آن حضرت بوده است (طوسی، 9/300) و یا آنکه استغفار رسول اکرم(ص) از باب تعبد بوده است. (طبرسی، 7/821؛ نیز بغوی، 5/47)
مراتب گناه
بنا به دیدگاه متاخران شیعه «ذنب» مراتب مختلفی دارد؛ بنابراین، ذنب نسبت داده شده به معصومین(ع) از نوع گناهان شرعی، قانونی و اخلاقی نیست، بلکه اینان با رسیدن به مقام قرب الهی توجه به امور طبیعی و دنیوی را نوعی غفلت از مبدا هستی وگونه ای گناه تلقی میکنند. دراین باره تعبیر مشهور «حسنات الابرار سیئات المقربین» به کار رفته است. از این رو، باید این دسته آیات و احادیث مربوط به استغفار معصومین و نیز حدیث نبوی «انه لیغان علی قلبی و انی لاستغفرالله فی الیوم مائه مره» (مسلم، 3/2075) را بر همین معنا حمل کرد (نک: شیخ بهایی، 190- 193؛ فیض، 1/225-226، 7/71-81؛ طباطبایی، 6/364-366، 370-371، 71/341)
گاه در قرآن کریم به پیامبر(ص) امر شده است که برای مرد و زن از مومنان استفغار کند (نور/ 26، ممتحنه 21). شیخ طوسی استغفار رسول اکرم(ص) برای مردمان را به معنی دعا و لطفی در حق آنان دانسته است که مغفرت و بخشایش خداوند را در پی خواهدداشت (7/466). از نظر قرآن کریم، مومن واقعی کسی است که از گناهان خود بی درنگ آمرزش طلبد و پیامبر(ص) را برای استغفار شفیع سازد (نک: آل عمران/ 3/135، نساء/ 4/46).
درباره استغفار ملائکه برای مردم، در آیه ای از سوره شوری (آیه5) تصریح شده است که آنان برای اهل زمین استغفار میکنند و در آیه ای دیگر (غافر/ 7) آمده است که حاملان عرش و فرشتگان پیرامون آن برای مومنان استغفار میکنند. برخی ها استغفار ملائکه برای مومنان را به سبب شفقت و مهربانی آنان بر بندگان خداوند دانسته اند. (نک: فخرالدین رازی، 82/33). در برخی تفاسیر، استغفار برای زمینیان، مختص به مومنان دانسته شده است (طبری، 52/6؛ طبرسی، 01/33). همچنین برپایه روایتی، ملائکه برای آن کس که خیرخواه دیگران و در پی برآوردن نیاز برادران ایمانی است، استغفار میکنند (کافی/ 2/9195
البته ناگفته نماند که هرچه معرفت و نورانیت انسان به خداوند و نیز قرب و منزلت وی افزایش یابد، انسان وجود ناقص خویش را در برابر وجود کمال مطلق الهی، گناه مییابد و نسبت به این که نمیتواند آن عظمت را چنان که باید و شاید درک کند و یا حق مقام الهی را ادا نماید از این نظر استغفار میکند. در برخی از منابع آمده است که: وجودک ذنب لایقاس معه ذنب؛ وجود ناقص تو خود گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست؛ زیرا هر چه باشد انسان موجودی محدود است و همین محدودیت نمیگذارد تا درک تمام و نهایی از خداوند داشته باشد و یا بخواهد با این وجود مادی خویش حق عبادت را چنان که باید و شاید ادا کند. به هر حال وجود انسان دارای محدودیت ها و ظرفیت هایی است که اجازه نمی دهد تا حق الهی را ادا کرده و نسبت به خداوند و جلال و عظمت وی واکنش نشان دهد.
پیامبر(ص) مامور میشود تا از مقام ربوبیت عبودی خود برای مومنان استغفار کند و در این راه حتی نسبت به کسانی که اهل اسراف بودند نیز توجه داشته باشد. با این همه آن حضرت از استغفار نسبت به گروهی چند منع شده است که از جمله میتوان به کافران و منافقان اشاره کرد. خداوند چنان نسبت به این دو گروه سخت گیر است که میفرماید استغفار هفتاد باره حضرت محمد(ص) نسبت به منافقان و کافران بی اثر خواهد بود. (توبه آیات 77 و 80 و منافقون آیات 1 تا 6)
به هر حال استغفار برای خود و دیگران، هم موجب رشد انسان میشود و زمینههای کمال و ظهور اسمای الهی و فعلیت آن را فراهم میآورد و هم انسان را از آثار گناه و خطا مصون میدارد. بی گمان دعای شخص در حق خویش مستجاب میشود زمانی که از دل برآید و دعای شخص نسبت به دیگری زودتر به اجابت میرسد، زیرا انسان نسبت به دیگری با صداقت بیش تری دعا میکند و در حقیقت، دعای دیگران در حق آدمی، دعا به زبانی است که بدان گناهی نکرده است چنان که در روایت آمده است. امام زمان حضرت مهدی(عج) فرموده اند: اذا استغفرت الله فالله یغفر لک؛ اگر از خداوند، طلب مغفرت کنی، خداوند نیز تو را خواهد آمرزید. (کافی، ج1، ص 521، ح31؛ کمال الدین، ج2، ص 490، ح 31؛ ارشاد، ج2، ص 361؛ اعلام الوری، ج2، ص 264:کشف الغمه، ج3، ص 251؛ بحارالانوار، ج15، ص 329، ح25 و مدینه العاجز، ج8، ص 58). مشهورترین و متداول ترین عبارت استغفار «استغفرالله [ربی] و اتوب الیه» است، اما هر نیایشی که در آن طلب مغفرت باشد، نیز استغفار شمرده میشود. در قرآن کریم از این نوع نیایشها که با عباراتی چون «ربنا فاغفرلنا...» یا «رب اغفرلی...» آغاز میشود، فراوان است. در روایات و ادعیه ماثور به موضوع استغفار به صورتهای گوناگون پرداخته شده است. از پیامبر اکرم(ص) دعایی با عنوان «سیدالاستغفار» در منابع شیعه و اهل سنت با اختلاف اندکی نقل شده است، بدین سان: «اللهم انت ربی لااله الاانت، خلقتنی و انا عبدک... فاغفرلی انه لایغفر الذنوب الاانت» (بخاری، همانجا؛ ابن بابویه، 140؛ برای نمونههای دیگر، نک؛ کفعمی، 63-64). دعاهایی نیز درباره استغفار در صحیفه سجادیه (دعاهای 73-83) از امام زین العابدین(ع) آمده است. با توجه به اهمیت استغفار در فرهنگ اسلامی، ذکر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» در نمازهای یومیه میان دو سجده و نیز پس از تسبیحات اربعه مستحب است و همچنین در قنوت نماز وتر ذکر استغفار 07 بار تکرار میگردد (برای تفصیل، نک: الموسوعه ...، 4/53 به بعد). در برخی از آثار امامیه، سخن از نماز استغفار با شرایط و آداب مخصوص آمده است (قمی، 348-484).