9 آذر 1389, 0:0
انقلاب اسلامي و جهاني سازي
طهورا مهدوی
یکی از بحثهای اساسی که همواره بسیاری از اندیشمندان بدان میپردازند و سینما گران آن را برای عموم به عرصه تصویر میکشند بحث جهانی سازی ، اعتقاد به منجی و تشکیل حکومت عادلانه نهایی بر روی زمین است. آن طور که از فحوای اندیشههای غربی و اقدامات چند ساله اخیر غرب بر میآید آن است که یکی از راهبردهای اساسی آمریکا در سیاست خارجی تشکیل حکومت جهانی به رهبری کاخ سفید است. این ایده بر آمده از همان فرهنگ اومانیستی غرب پس از پروتستانیسم دینی است که انسان را محور اصلی کاینات میداند. از همین روست که آمریکا به عنوان مهد تکنولوژی و قدرت بشری میبایست در صدد ایجاد حکومتی جهانی بر اساس انگارههای سکولاری اقدام نماید.
با این حال در این سوی مید ان ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایده جدیدی را در خصوص جهانی سازی به جهان معاصر عرضه کرده است در این اثنا فرهنگ انقلاب اسلامی خود را پایگاه اصلی تشکیل حکومت واحد جهانی به رهبری آخرین حجت خدا بر روی زمین میداند. البته بسیاری از صاحب نظران دخالت دادن چنین بحث هایی را در مسائل سیاسی اغراق آمیز و ناصواب میدانند اما شواهد و قراین حاکی از آن است که یکی از اصلیترین دلایل خصومت و عناد واشنگتن علیه ایران که مهد فرهنگ شیعی است به خاطر موضوع مهدویت است. در واقع اقدامات غرب در به راه انداختن گفتمان ایران هراسی و هجمه گسترده به مسلمانان و یکسان سازی دین اسلام با خشونت و جنگ در ذهن افکار عمومی جهان را میتوان نمونههای تام و تمامی از دخالت موضع منجیگری در سیاستهای آمریکا دانست. ضمن آنکه در برخی از موارد مقامات کاخ سفید رسما بر موضوع آخر الزمان تاکید ورزیدهاند. به عنوان مثال جرج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا پس از حادثه 11 سپتامبر رسما بر آغاز جنگ آرماگدون تاکید کرد. با این حال باید دانست جهانی شدن «Globalization» به سبک غرب رامجموعهای گسترده از فرایندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که در نهایت به یکپارچگی و دموکراتیزه شدن کلیه جوامع بر اساس اصول لیبرالیسم منتج میگردد. البته در روند جهانی شدن به سبک غرب شاید ساحتهای اقتصادی اساس و دروازههای ورود به عرصه جهانی شدن قلمداد گردند اما باید دانست که یکپارچگی فرهنگی و سیاسی از جمله تبعات حتمی و اهداف اصلی روند جهانی سازی است.
با این حال باید گفت ایران اسلامی از ابتدا داعیهدار آماده سازی جهانی برای ظهور آخرین منجی بوده است. گفتمان «انقلاب اسلامی» پس از طرح در عرصه جهانی، به وضوح «امپراتوری جهانی سازی»(امپریالیسم جهانی) را به تمام معنای آن به چالش کشید و به سرعت به «دیگری» جهان غرب (به معنای فکری و فرهنگی آن و نه صرفا غرب جغرافیایی) تبدیل شد. انقلاب اسلامی بویژه زمانی که «رسالت جهانی» خود را روشن میسازد و امام راحل( رضوان الله تعالی علیه) اعلام میدارند:« این واقعیت و حقیقت را بارها اعلام نمودهایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم» در نگاه غرب و غرب گرایان از یک جا به جایی ساده قدرت سیاسی در گوشهای از دنیا فراتر میرود. در واقع انقلاب اسلامی و گفتمان آنکه پیامآور «نوع دیگری از زیستن» است و در انگارههای فلسفی و فکری خود نیز هیچ قرابتی با الگوی Globalization ندارد و روزنه تازهای است برای آماده سازی جهانی برای تحقق آرمان جهان مهدوی. لذا طی سه دهه اخیر غرب با تمامی وجود سعی داشته است تا در برابر این قدرت نوظهور ایستادگی کند. درست از همان بدایت کار در سال 1357 غرب به سرکردگی کاخ سفید اقدامات خود را برای سرنگونی نظام اسلامی آغاز کرد. 8 سال جنگ تحمیلی نمودی تام و تمام از کینهتوزی غربیها نسبت به نظام و ماهیت ایدئولوگ انقلاب اسلامی است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان