9 اسفند 1389, 0:0
انقلابي براي احياي دين و عظمت اسلام
جامعه ایران به دلایل گوناگون یکی از پویاترین جوامع کنونی جهان را تشکیل می دهد و همین امر سبب شده است که فرایند ایجاد هویتهای جمعی در آن گسترش، عمق و شدت زیادی به خود بگیرد و این روند به صورت روزافزونی افزایش یابد. دلایل اصلی که می توانند این فرایند را در کشور ما توجیه کنند و تقریباً همواره به انقلاب اسلامی و روند تحولی سی ساله آن مربوط می شوند عمدتاً عبارتند از: افزایش شدید حضور اجتماعی زنان، گسترش عظیم نظام آموزش عالی در کشور و بالارفتن شدید نرخ شهرنشینی و فرهنگ شهری در جامعه ما.
هر یک از این عوامل به تنهایی برای ایجاد تحولاتی بزرگ در یک جامعه کافی می بود اما ما هر سه عامل را با یکدیگر و در کنار عوامل دگرگونی فرهنگی بی شمار دیگر تجربه کرده ایم. از همین رو نباید تعجب کرد در جامعه ای زندگی می کنیم که از لحاظ سبکهای زندگی، رویکردهای فرهنگی، سلایق و افکار و عقاید و... به شدت تفاوت یافته و متنوع است. این تفاوتها عموماً بر اساس فرایندهای شناخته شده جامعه شناختی و انسان شناختی به ایجاد هویتهای جمعی منجر می شوند که ما در این یادداشت به گونه ای از آن یعنی هویتهای جماعتی-فرهنگی اشاره می کنیم.
به طور کلی هر نوع از هویت یابی شیوه ای است که به یک فرد یا یک گروه اجتماعی امکان می دهد خود را در جامعه خویش تعریف و شرایط بقا و تداوم خود در آن جامعه را مهیا کند. بنابراین هویت به معنی تصویر و تصور یک فرد یا یک گروه از خود و تصویر یا تصور دیگران از آن فرد یا گروه است که از خلال مولفههای بسیار زیادی نظیر رفتارها، اندیشه ها، مناسک، ظواهر، حرکات، زبان و غیره خود را نشان داده و به تثبیت می رسانند. برخی از هویتها جنبه پایدارتر دارند برخی عمر چندانی نداشته و صرفاً به صورت مقطعی به وجود می آیند و در این میان هویتهای جماعتی- فرهنگی هویت هایی عموماً پایدار هستند که تعدادی از افراد را درون نوعی همبستگی با یکدیگر قرار می دهند به گونهای که امتیازات را میان خود تقسیم کرده و در برابر یورشها و خطرات بیرونی واکنشهای تدافعی از خود بروز دهند.
باید توجه داشت که در فرایند عمومی مدرنیته و جهانی شدن در دنیای امروز افزایش شمار و تنوع هویتی امری بسیار رایج محسوب میشود. با این همه پیچیدگی جهان امروز و لزوم سازمان یافتگی جوامع برای امکان دوام آنها نیاز به انسجام حداقلی نیز دارد به عبارت دیگر نمی توان انتظار داشت هیچ جامعهای بتواند بیش از حد معینی در تنوع یافتن پیش رفته و افراد آن هیچ نوع وجه مشترکی با یکدیگر نداشته باشند. از این رو ما همواره با دو روند هم زمان و متناقض سر و کار داریم از یک سو روند هویت یابیهای جدید یعنی ایجاد تنوع بیشتر در سلایق افراد و شکل گرفتن گروههای جماعتی جدید و از طرف دیگر فشار و نیاز جامعه به ایجاد یکدستی و یکپارچگی برای شکل دادن به مخرج مشترکهای یکسان با هدف امکان پذیر کردن سازمان دهی و هدایت و ایجاد هماهنگی میان اعضای یک جامعه به زیستن با هم. این دو روند را ما از یک سو واگرایی و از سوی دیگر هم گرایی مینامیم.
جامعه ما به دلیل قرار گرفتن در فرایند یک انقلاب بزرگ اجتماعی از یک طرف و داشتن بن مایههای ذاتی تنوع (نظیر زبان ها، قومیت ها، اقلیمهای متفاوت و...) از طرف دیگر، دارای توان و ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد فرایندهای واگرایی است. اما همین جامعه از منابعی غنی و دست ناخورده یا کمتر بهره برداری شده برای ایجاد هم گرایی نیز برخوردار است. همه چیز بدان برمی گردد که اولاً این رابطه دوگانه و بسیار پیچیده را در پیچیدگی خاص آن درک کنیم و تلاش نداشته باشیم آن را از طریق ایدئولوژی یا با ابزارهای مکانیکی تقلیل دهیم و ثانیاً پس از درک آن مرحله سخت تری که همان مدیریت و هماهنگ ساختن این روندها با هدف بهبود زندگی اجتماعی است را آغاز کنیم.
به نظر ما جامعه ایرانی دارای چنین امکانی هست. تاریخ گذشته ما نشان میدهد که تمدن ایرانی توانسته است فرایندهای بسیار سخت واگرایانه را پشت سر گذارد و خود را در هویتهایی در عین حال متنوع و هماهنگ با یکدیگر در قالبهای بزرگ تر تعریف کند. امروز نیز این امر ممکن است به شرط آن که برای این کار به دنبال مدل بیرونی نباشیم. در حقیقت نه تاریخ گذشته اروپا و امریکا و نه بسیاری از مدلهای دیگر کشورهای در حال توسعه به تنهایی نمی توانند به ما الگویی مناسب برای ایجاد الگویی ایرانی برای مدیریت کردن فرایندهای پیچیده واگرایی و هم گرایی عرضه کنند. ما بیش از هر چیز نیاز به ابتکار و اندیشمندی در این زمینه داریم، بدون آن که هیچ تجربهای را در کشورهای دیگر نادیده انگاریم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان