26 فروردین 1397, 12:45
گاهی انسان حس میکند نسیمی به روحش میوزد. در روایات هم آمده که: «ان لبرکم فی ایام دهرکم تفحات الا فتعرضوا لها؛ گاهی خدا نسیمهایی برای شما میوزاند؛ خودتان را در معرض آن نسیمها قرار دهید!» گاهی انسان احساس میکند که دوست دارد عبادت کند، نماز بخواند و به یاد خدا باشد. گاهی هم برعکس، از عبادت اشمئزاز پیدا میکند. تفسیر این موضوع در فرهنگ اسلامی و به خصوص فرهنگ شیعی ما این است که آن نسیمها نسیمهای رحمتی است که به واسطه ملائکه رحمت میوزد، و حالت اشمئزاز از خوبیها، وساوس شیطانی است که از انفاس رذیله و پلید شیاطین پخش میشود. اگر در این جمله دقت کنیم که فرمود: «فما من شیء الاو انتم له السبب، هیچ خیری از ما سر نمی زند مگر این که سبب آن شمایید.» معلوم میشود که همه خوبیها از برکت توجهات صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه است. او این انوار پاک را در عالم پخش میکند؛ ولی همه ظرفیت دریافت آن را ندارند. هر وقت دل پاکی داشته باشیم آن نور را میگیریم؛ آنگاه انگیزه کار خیر پیدا میکنیم. در زیارت جامعه میخوانیم که: و جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا؛ همین که میگوییم: اللهم صل علی محمد و آل محمد، و همین که در دلمان نسبت به اهل بیت علیهم السلام احساس محبت میکنیم باعث میشود که آفرینش ما به وسیله این ولایت پاک شود. آن کسی که این ولایت را ندارد این پاکیزگی وجود را ندارد. گویا نفس ما آلوده و پلید است و با ارتباط با اهل بیت علیهم السلام آن آلودگیها برطرف و پاک میشود (طهاره لانفسنا و تزکیه لنا) و این باعث رشد و بالندگی ما میشود و نهایتاً کفاره گناهان ما قرار میگیرد (و کفاره لذنوبنا). وقتی میلیاردها انسان در اثر محبت به اهل بیت علیهم السلام تا روز قیامت از آلودگیها پاک میشوند و این محبت، کفاره گناهانشان قرارمی گیرد، خود آن بزرگواران باید چه عظمتی داشته باشند که صلوات بر آنها این قدر اثر دارد. «و بلغ الله بکم اشرف محل المکرمین و اعلی منازل المقربین و ارفع درجات المرسلین حیث لایلحقه لاحق و یا یفوقه فائق و لایطمع فی ادراکه طامع؛ خدا شما را در مرتبه و درجه ای قرار داده است که از همه انبیا و مرسلین بالاترید. از همه ملائکه مقربین بالاترید. جایی که هیچ کس از آن جا بالاتر نمی تواند برود. نه تنها بالاتر نمی تواند برود، بلکه طمعی هم به رسیدن به آن جا ندارد!»
سوال این بود که آن نور با آن عظمت، با وجود جسمانی چه نسبتی دارد؟ اولاً باید بدانیم که اطاعت، عبادت، رشد و کمال، و متقابلاً عصیان، سقوط، عذاب و... همه مربوط به این عالمی است که ما در آن زندگی میکنیم. تحولات، تغییرات، تکاملات و حرکات، همه از آن این جاست. اگر میگوییم پیغمبر اکرم بر اثر عبادت تکامل پیدا کرد و در سن چهل سالگی استعداد رسالت پیدا کرد اینها مربوط به این عالم است. در عالم نور- به حسب فرضیه ای که قبلا عرض کردم- اصلاً تقدم و تاخر زمانی نیست که بگوییم: «آن نور اول خلق شد. پس بعد چه طور نطفه و جنین شد؟» آن نور وجودی است که بر همه این وجودها احاطه دارد. آن چه در این عالم واقع میشود یک شعاعی از اوست. نمود آن نور در این عالم که عالم حرکات و تحولات است، این خواص را دارد. همه مراتبی که در اثر عبادت و غیرعبادت پیدا میشود، برای این وجود مادی و این جهانی است. آن وجودی که در عالم نور است تکلیفی مثل تکلیف ما ندارد. آن وجود آیینه نور خداست. اگر گفتیم آن وجود، نور، علم و احاطه دارد، معنایش این نیست که این بدن مادی و وجود جسمانی این جهانی او هم همین طور است. این وجودش در ظاهر مثل دیگر وجودات این جهانی است. مثل بقیه ابتدا به صورت نطفهای است. بعد جنینی تشکیل میشود و متولد میشود، رشد میکند و بالاخره از دنیا میرود. کل این مراحل پرتویی از آن وجود نورانی است؛ به همین دلیل است که ما موظف ایم بر پیغمبر اکرم صلوات بفرستیم. این صلوات دعاست؛ دعا میکنیم که خدا رحمت خاصش را بر پیغمبر نازل کند. آیا پیغمبر آن رحمت را دارد یا ندارد؟ اگر منظور وجود جسمانی حضرتش باشد، هنوز آن رحمتی که ما طلب میکنیم به او نرسیده است و در اثر دعای ما میرسد. این مطلب یک لایه پنهان هم دارد و آن این که دعا کردن ما توفیقی است که خدای متعال به ما میدهد و خداوند آن توفیق را به برکت آن انوار مقدس به ما عطا میکند. اما به حسب عوامل این عالم، دعای ما در حق رسول الله مستجاب میشود. این که صلوات بهترین ذکر است به خاطر این است که از طرف هر کسی که باشد قطعاً مستجاب میشود و یکی از برکاتش هم این است که موجب تزکیه و کفاره ذنوب ما میشود.
در تشهد مستحب است که بگوییم: و تقبل شفاعته وارفع درجته. ما از خدا میخواهیم که درجه پیغمبر را عالی تر کند. اگر ایشان به همه خیرات رسیده است، چرا از خدا میخواهیم که درجه اش بالاتر برود؟ در این صورت دعا لغو است. منظور این دعا، درجاتی است که در این عالم حاصل میشود. ما حقیقت صلوات را نمی دانیم؛ اما همین اندازه میدانیم که هدیه ای است که خدا به پیغمبر میدهد، و این برای ما شرف و افتخار است. اگر درک کنیم، بالاترین توفیقی که نصیب ما میشود توفیق فرستادن صلوات است. اگر نماز ما هم به برکت صلوات در تشهد پذیرفته میشود تعجب نکنید؛ چرا که در زیارت جامعه میخوانیم: جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا. ممکن است سوال شود که: چگونه اینها این قدر عظمت دارند؟ جواب این است که: آیا خدا باید موجودی را که از هر جهت اشرف از همه مخلوقات باشد خلق کند یا نکند؟ اگر بخواهد خلق کند، نتیجهاش این عظمت خواهد بود، و اگر نخواهد خلق کند، مگر بخیل است که این کار را نکند؟ وقتی چنین توانایی داشته باشد، چه انگیزهای میتواند داشته باشد و چه وجه عقلایی دارد که این کار را نکند؟ حال که میتواند چنین مخلوقی خلق کند، اگر خلق کند کار خوبی کرده است.
... و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذا الخلائق بالغیب مکنونه ، و بستر الاهاویل مصونه ، و بنهایه العدم مقرونه ، علما من الله تعالی بمآیل الامور، و احاطه بحوادث الدهور، و معرفه بمواقع المقدور، ابتعثه الله تعالی اتماما لامره، و عزیمه علی امضاء حکمه و انفاذا لمقادیر حتمه؛ ترجمه تحت اللفظی این چند جمله این است که خدای متعال پیغمبر اکرم را برگزید پیش از آن که او را مبعوث به رسالت کند، در آن هنگام که خلایق در غیب عالم پوشیده بودند و پردههای حیرت انگیز آنها را دربر گرفته بود و مقرون به نهایت عدم بودند؛ چون خداوند سرانجام کارها را میدانست و بر حوادث روزگار احاطه داشت و به جایگاه مقدرات آگاه بود، در این عالم او را مبعوث کرد؛ به خاطر این که کارش را به پایان برساند، و به خاطر این که تصمیم داشت حکمش را اجرا کند، و برای این که آن مقدرات حتمی را نافذ و اجرا کند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این عبارات به دو مرحله اشاره میفرمایند؛ یک مرحله، مرحلهای است که هنوز مخلوقات خلق نشده بودند و هنوز انسانی در کار نبود. در چنین موقعیتی خدای متعال پیغمبر اکرم را برگزید و معین کرد که باید او خاتم انبیاء باشد. مرحله دیگر در این عالم بود. بعد از این که آسمانها، کهکشانها، منظومه شمسی و زمین پدید آمد و زمین مستعد شد که موجود زندهای در آن به وجود آید، هزاران سال گذشت تا خدای متعال پیغمبر اکرم را مبعوث به رسالت کرد. در این مرحله میفرماید خدا او را مبعوث کرد تا آنچه را که تقدیر فرموده بود به مرحله عمل درآورد. امشب که شبی از شبهای قدر است بی مناسبت نیست که توضیح دهیم آن تقدیرات در کجا بود، برای چه بود و چگونه خداوند تقدیرات را به مرحله امضا میرساند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان