دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکومت مطلوب از دیدگاه شهید بهشتی

No image
حکومت مطلوب از دیدگاه شهید بهشتی

كلمات كليدي : محمد حسيني بهشتي، ضرورت حكومت، انواع حكومت، حكومت مطلوب، حكومت در عصر غيبت امام معصوم(عج)، شاخصه هاي حكومت مطلوب

نویسنده:منیره شریعت جو

  گذری کوتاه بر تاریخچه جوامع مختلف در طول قرن ها حاکی از وجود حکومت هر چند به گونه ساده و ابتدایی می باشد. بررسی انواع حکومت ها، حکومت مطلوب و ملاک های مد نظر مسأله ای است که صاحب نظران زیادی به ارائه بحث درباره آن پرداخته و می پردازند. نوشته حاضر به ارائه برخی از اصولی ترین نظریات شهید بهشتی در این زمینه می پردازد.

 

الف) ضرورت حکومت و انواع آن

 انسان ها همیشه به حالت اجتماعی زندگی کرده و همواره فرد یا دسته ای که اجرا کننده مقررات و حافظ نظامات اجتماعی که مستلزم حکومت بر آن ها باشد، بوده اند. کوتاهی دوران هرج و مرج نیز نشان  دهنده آن است که جامعه آن را نپسندیده و حکومت مستبد را به آن ترجیح می دهند.[1]

  نخستین مطالعات منظم درباره حکومت متعلق به دانشمندان یونان باستان است، که شامل سه مورد نخستین می باشد.

1) حکومت فرد: سقراط آن  را به دو نوع حکومت سلطان عادل و سلطان مستبد (اتوکراسی، منارکی یا دیکتاتوری فردی) تقسیم می نماید.

2) حکومت طبقه خاص: شامل اریستوکراسی (طبقه ممتاز مانند فلاسفه)؛ تیموکراسی (اشراف) و الیگارشی یا پلوتوکراسی (سرمایه داران صاحب نفوذ) است.

3) حکومت عامه یا دموکراسی: در این نوع حکومت، مناصب اختصاص به فرد یا طبقه خاص نداشته و دارای اصولی است. اصل اول، تعیین هیأت حاکمه با اراده مردم و پیروی آنان از خواسته های عمومی است. اصل دوم مساوات عمومی و اصل سوم شامل تأمین مصالح عمومی ضمانت شده است. برخی میان شکل حکومت و طرز اداره اجتماع تفاوت گذاشته اند. از نظر آن ها جمهوری و سلطنتی دو شکل حکومت می باشد که ممکن است با دموکراسی یا دیکتاتوری که دو نوع طرز اداره است، توأم باشد که البته بعضی أشکال در تأمین هدف و اصو ل دموکراسی از بقیه کامل ترند.

4) تئوکراسی یا حکومت الهی: حکومتی است که از جانب خدا به یک شخص یا گروه خاصی که به  عنوان خلیفة الله بر مردم حکومت می نمایند، واگذار شده است. حکومت انبیا و اوصیا از این زمره اند.[2]

 

ب) حکومت مطلوب

  از دیدگاه شهید بهشتی اساس حکومت مطلوب مراعات مصالح مادی و معنوی، برای همه نسل ها و زمان ها است. از انواع حکومت های مذکور تنها حاکمیت دینی مدعی داشتن این ویژگی ها است که برخلاف سایر حکومت ها که روابط مردم و حکومت مد نظر است، روابط خدا و بندگان مطرح می باشد.

  تأمین مصالح و ضمانت آن، برگزیده بودن حکومت، دخالت اراده مردم در نصب و عزل حکومت و تعیین برنامه از اموری است که خداوند تعیین می نماید. ضامن بودن خدا نیز به این معنی است که از جانب خود، حکومتی بر مردم فرستاده است؛ هر چند هنگام تعیین حکومت، اراده مردم دخیل نبوده اما پس از آن که به اراده خداوند تعیین گردید، بدین معنی نیست که حکومتی مخالف اراده مردم به آنان تحمیل گردد. کسی که از جانب خدا به حکومت منصوب گشته است، مصالح عمومی (مصلحت مادی، معنوی، اخلاقی و دینی کل جامعه بشری در طول زمان ها) را به بهترین وجه ممکن تأمین می نماید.[3]

  هدف از بعثت پیامبران آماده سازی جامعه برای حکومت الهی است.[4]از دیدگاه شهید بهشتی گویاترین نامی که برای نظام سیاسی اسلام[5] می توان انتخاب نمود، «نظام امت و امامت» است که به علت عدم آشنایی توده مردم در زمان انقلاب ایران عناوین «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی» برای آن انتخاب شد. در این نظام ناس با امت تفاوت دارد. برپایه اعتقاد به اسلام گروهی با نام امت به وجود می آیند که به لحاظ مبانی عقیدتی و عمل به اسلام نیاز به امامت دارند که از جانب خداوند به پیامبران و سپس امامان معصوم منصوص واگذار شده است.[6] در این نظام صلاح کل مردم جهان مد نظر بوده و امت، حامل این مسؤولیت می باشد.[7] در عصر غیبت و عدم دسترسی مردم به حکومت علم و عدل توسط امام معصوم، شؤون غیر اختصاصی امامت به کسانی که شرایط آن را داشته باشند، منتقل می شود. این شرایط، اکتسابی و در دسترس همه است.[8]

 

ج) شاخصه های حکومت مطلوب

1) تعیین پیامبران و امامان از جانب خداوند هر چند تعیینی است، اما تحمیلی نمی باشد و ایمان مردم اطاعت از آنان را به دنبال می آورد. درعصر غیبت نیز امامت نه تعیینی است و نه تحمیلی، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و یا انتخابی است. در رأس طرح اسلام برای «مدیریت جامعه» اصول عقیدتی و عملی اسلام بر اساس کتاب و سنت وجود دارد که پیامبر، امام و نایب امام باید مطابق آن عمل نمایند.[9]

2) در اسلام امتیاز طبقاتی وجود نداشته و ملاک به دست آوردن مشاغل و مناصب، شایستگی شخصی، معلومات، صفات و ملکات لازم برای تصدی آن است نه عامل خانوادگی و ارثی. برخی از اهل تسنن خلافت را مخصوص قریش، برخی بنی هاشم و تعدادی از فرق شیعه مخصوص خاندان علی(ع) می دانند. طبق عقیده شیعه دوازده امامی، امامت حق انحصاری خانواده نمی باشد، بلکه حق اختصاصی دوازده نفر معین از خاندان امام علی(ع) آن هم به علت انحصار در موهبت الهی یعنی علم مرتبط به وحی، تقوا و عصمت آن ها است و نظیر انحصار مقام نبوت در افراد معین با صفات و مشخصات معین است، بدون آن که جنبه امتیاز طبقاتی داشته باشد.[10]

3) در اسلام شکل خاصی برای مدیریت جامعه ارائه نشده است و در زمان، مکان و شرایط مختلف می تواند با رعایت اصول مذکور شکل خاصی پیدا کند. البته نظام پادشاهی به علت آن که تعیین و تحمیل در آن وجود دارد، قابل قبول نیست.[11] آنچه در اسلام وجود دارد یک سلسله تکالیف واجب یا مستحب عمومی است که برخی عینی و اغلب کفایی است. وجوب کفایی یا مسؤولیت مشترک اجتماعی و تأمین نیازمندی های مادی و معنوی جامعه مسلمین بر همه واجب است و تمام کسانی که می توانسته اند به تأمین آن اقدام کنند و نکرده اند، مسؤولند و مورد مؤاخذه قرار می گیرند. از آن جا که یک نفر نمی تواند در تأمین همه نیازمندی ها به طور مستقیم تلاش کند، هر دسته باید به کاری که بهتر از عهده اش بر می آید، بپردازد.[12]

4) از دیدگاه شهید بهشتی آنچه در فرهنگ اصیل اسلامی وجود دارد، واژه عالم می باشد نه روحانیت. عالمی که متعهد، آگاه و فقیه اسلام شناس باشد. هنگامی هم که گفته می شود جامعه ما و اسلام بدون روحانیت نمی شود، یعنی بدون علمای اسلامی که دارای بهره فراوان از علم و اسلام شناسی و فضیلت و تقوا و تجسم عملی اسلام باشند، است.

  وظیفه مراجع تقلید دارای صلاحیت این است که مسائل را با بیانی متناسب با نیاز عصر (بدون تغییر محتوای آن) و مباحث ایدئولو ژیک را تحقیق و استنباط کرده و در اختیار تشکیلات قرار دهند.[13] بالاترین شخصیت حکومتی نائب امام است که در زمان غیبت جانشین امام معصوم بوده و با مرجع تقلید تفاوت دارد. نائب امام علاوه بر مرجعیت، سمت رهبری جامعه را نیز دارا است.[14] فقیه به صرف مرجع بودن نمی تواند زمامداری را در دست گیرد. آگاهی به مسائل اسلامی از شرایط لازم و مورد حمایت مردم بودن شرط کافی می باشد. در صورتی که اکثر مسلمانان فردی را با آرای خود انتخاب نمودند، از او انتظار دارند که خود را ملتزم و متعهد به مقررات، تعالیم اسلامی و اجرای آن بداند.[15] تأکید بر نقش فقیه در حاکمیت جمهوری اسلامی به علت کارشناس بودن وی در مسائل اسلامی است.[16] امامت امت  که بر عهده رهبر یا اعضای شورای رهبری (فقیه عادل، باتقوا، متعهد، مدیر، شجاع و توانا ) است، در برابر قوانین با سایر افراد یکسان بوده و در صورت ناتوانی از انجام وظایف از مقام خود عزل می شوند.[17]

5) قسط و عدل در جنبه های مختلف جامعه تنها با عمل به کتاب و سنت قابل اجرا است. علاوه بر قانونی که توسط پیامبر آورده شده و عدالت پیاده می گردد، امام معصوم نیز تجسم عینی قسط در جامعه می باشد. البته عدل منحصر در شخص امام معصوم نیست؛ بلکه وی در رأس تجسم عدالت می باشد. چرا که حتی در امام جماعت نیز عدالت جزء شرایط لازم می باشد. در همین راستا نایب امام و جانشین امام معصوم و مرجع تقلید و به همین ترتیب سلسله مراتب مسؤولان نیز حتما باید عادل باشند.

  امامت عدل چیزی است که باید در جامعه پیاده گردد و با امام عادل تفاوت دارد؛ البته هویت نظام اسلامی با داشتن امامت عدل تحقق پیدا می کند، بدین معنا که بدون قسط معنوی و اخلاقی، قسط اقتصادی و سیاسی در جامعه ایجاد نمی گردد. برای اجرای قوانین داشتن تخصص و تعهد، هر دو، لازم است. مسؤولیت ها به معنای تکلیف بوده و هر شخص باید نهایت تلاش خود را انجام داده تا طبق موازین اصیل اسلامی آن را به نحو احسن انجام دهد.[18]

6) انسان در چارچوب قوانین الهی آزاد بوده و با اندیشه تحلیل گر خود ابتدا به وحی خدا، نبوت انبیا، کتاب و سنت پیامبران آگاهی پیدا کرده، سپس در مرحله تنظیم قانون زندگی، وحی به عنوان زیربنای همه محاسبات و بررسی های عقلی به عنوان تکیه گاه انسان به شمار می رود.[19] در این نوع حکومت، امامت و امت نسبت به هم تعهد و مسؤولیت متقابل دارند.[20] رهبری و هدایت این تعاون اجتماعی و تنظیم برنامه تقسیم کار از وظایف حکومت است. امت نیز مسؤول مراقبت از نحوه اجرا توسط حکومت می باشد. در صورت تسامح بر همه لازم است کوشش کنند با استفاده از روش هایی که در قوانین اسلامی مقرر شده حکومت را به انجام آن وا داشته و در غیر این صورت، تلاش بر روی کار آوردن حکومتی نمایند که بر انجام وظایف خود قادر باشد.[21]

مقاله

نویسنده منیره شریعت جو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS