14 تیر 1397, 0:0
بسیاری از مردم به جای اینکه به دنبال رفع عیوب خود باشند، مدام در پی جستجوی عیوب دیگران هستند. این گونه افراد رفتار دیگران را زیر ذره بین قرار میدهند تا به محض مشاهده کوچکترین لغزش و یا اشتباهی، شروع به عیبجویی نمایند. این حالت از خودخواهی انسان سرچشمه میگیرد؛ یعنی چون انسان حب ذات دارد، نمیخواهد باور کند که دارای عیوب بسیاری است. با آنکه همه انسانها بر نقص ها و ضعف های خود آگاهند، اما برخی از آنان به دلیل داشتن حس خودپرستی و خودخواهی، چنین وانمود میکنند که هیچ گونه عیب و ایرادی ندارند. این افراد برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خود، خودشان را با افرادی که دارای عیوب بدتری هستند، مقایسه میکنند تا از این طریق هم خود را بهتر از دیگران جلوه دهند و هم دلشان را به این خوش کنند که آن قدرها هم آدم بدی نیستند! ما اگر میخواهیم این انگیزه شیطانی را از خود دور کنیم، باید به جای عیبجویی از دیگران، درصدد یافتن عیوب خود و رفع آنها باشیم. اگر انسان واقعاً برای رهایی از این دام شیطان عزم خود را جزم نماید، اصلافرصت پرداختن به عیوب دیگران را پیدا نمی کند. ربیت دینی اقتضا میکند که انسان ابتدا عیوب خودش را بشناسد و آنها را رفع کند، سپس به سراغ نقص ها و ضعف های دیگران برود. تقویت روحیه انتقادپذیری از دیگر راه های برطرف کردن عیوب ظاهری و باطنی است. ما نه تنها باید از خودمان انتقاد کنیم، بلکه باید این اجازه را به دیگران بدهیم تا عیوبی را که از چشمان ما مخفی است به ما گوشزد کنند. بسیاری از بزرگان اخلاق این گونه بودند؛ یعنی حتی نزد استادان خود میرفتند و از آنها میخواستند که عیبشان را بگویند تا درصدد رفع آنها برآیند. اما متاسفانه بسیاری از مردم نه تنها این گونه نیستند، بلکه حتی میخواهند عیوبی را هم که به آنها واقف اند، مخفی و انکار کنند. از این رو، به دنبال عیوب دیگران میروند تا از آنها عیبجویی کنند. یکی دیگر از آفات دقت و کنجکاوی در رفتار دیگران، این است که وقتی انسان نقصی را در دیگران میبیند، احساس تکبر و عجب به او دست میدهد، خصوصاً اگر آن نقص، از عیوب ظاهری باشد و وی نیز نمونه آن را در وجود خود نداشته باشد. این افراد غافل، ممکن است با مشاهده عیوب دیگران، آنان را مورد استهزا و تمسخر قرار دهند و یا اگر خیلی مودب باشند، در دلشان به آنان بخندند و با خود بگویند ما خیلی از دیگران بهتریم که این عیب ها را نداریم! مردم به طور کلی دو دسته اند: یا دارای نقص و عیبی میباشند و یا در عافیت و سلامت به سر میبرند. این عیوب، هم شامل نقص های جسمانی میشود و هم عیوب غیرجسمانی. در هر حال، وقتی انسان با کسی که دارای نقص است مواجه میشود، باید به جای تحقیر وی، خدا را شکر کند که او را از این عیب و نقص حفظ کرده است. اگر به کسی که در اندام هایش نقصی هست، برخورد کردیم، باید خدا را شکر کنیم که سالم هستیم. در امور علمی، اخلاقی و دینی نیز این نکته مصداق دارد؛ اگر با کسی که از نظر قدرت فهم و استدلال ضعیف است و یا صفت اخلاقی ناپسندی دارد و یا به گناهی آلوده است و به طور کلی از نعمتهایی که ما از آن برخورداریم بی بهره است، مواجه شدیم، باید اولا، خدا را شکر کنیم که آن گونه نیستیم و ثانیا، برای او دعا کنیم که خدا آن نعمت را به او نیز ارزانی دارد: «انما الناس رجلان مبتلی و معافی فارحموا المبتلی و احمدوا الله علی العافیه». ممکن است کسی که از یک جنبه «مبتلا» و دارای عیب و نقص میباشد و دیگری در همین مورد بخصوص، در سلامت و «عافیت» به سر میبرد، از جنبه دیگر در سلامت و «عافیت » باشد و فرد دوم در همان مورد، «مبتلا» و دارای عیب و نقص. مثلاکسی که از لکنت زبان رنج میبرد و دیگری مشکلی در این خصوص ندارد، ممکن است از هوش و استعداد بالایی برخوردار باشد که فرد دوم از آن بی بهره است. نتیجه اینکه، یکی از عوامل توجه به نعمت های خدادادی، مواجه شدن با کسانی است که از این نعمت ها محروماند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان