جنگ احد
یک سال بعد از جنگ بدر، دشمنان اسلام با تجهیزاتی سه برابر جنگ بدر، به
قصد انتقام به سوی مدینه حرکت کردند. پیامبر (ص) با یاران مشورت کرد و در
نتیجه قرار شد در کناره کوه احد، صفآرائی کنند. در آغاز جنگ، مسلمانان - با
عده کم، ولی با نیروی ایمان زیاد - پیروز شدند، ولی بخاطر آن که محافظان درهای
که در پشت بود، سنگر را به طمع غنیمتهای جنگی ترک کردند، شکستی بر لشکریان
اسلام وارد شد و عدهای از جمله حمزه عموی دلاور پیامبر (ص) کشته شدند، ولی بر اثر
فداکاریهای علی (ع) که زخم بسیار برداشته بود و دیگر دلاوران و شیوه تازهای که
پیامبر (ص) در جنگ احد به کار بست، دیگربار مسلمانان گرد آمدند و به تعقیب
دشمن زبون شده پرداختند و سرانجام این جنگ به پیروزی انجامید
قرشیان پس از شکست سختی که از مسلمین در جنگ بدر (سال دوم هجری) خوردند؛ تصمیم گرفتند با تمام قوا و تجهیزات خود به مسلمانان حمله کنند . صفوان بن امیه به ابوسفیان پیشنهاد کرد تمام اموال تجارتی را که پیش از جنگ بدر به مکه آمده بود ، صرف خرید اسلحه و تجهیزات جنگی کنند و این پیشنهاد پذیرفته شد از سوی دیگر برای تهیة افراد و سربازان جنگی از تمام قبایل اطراف مکه مانند بنی کنانه و مردم تهامه نیز کمک گرفتند . بدین ترتیب روزی که لشکر قریش از مکه حرکت کرد سه هزار مرد شمشیرزن که دویست اسب و سه هزار شتر و هفتصد مرد زره پوش با خود داشتند . در نقل دیگر با سه هزار سوار و دو هزار پیاده نظام حرکت کردند .
عباس بن عبدالمطب عموی پیغمبر که در مکه به سر می برد و در سلک بت پرستان زندگی می کرد ، حضرت را از تصمیم آنها را مطلع ساخت .
برای مقابلة با آنها و تدبیرِ کار، پیغمبر ( ص ) دستور داد مردم مدینه در مسجد اجتماع کنند و آرا و پیشنهادهای خود را بیان کنند . خود آن حضرت و جمعی از بزرگان و سالمندان و از آن جمله عبدالله اُبی طرفدارِ ماندن در شهر و قلعه داری بودند و معتقد بودند که جنگ در داخل برج و باروی شهر و در پیش روی زن و فرزند شکست ناپذیر است و مردان و سربازان در چنین موقعیتی تا پای جان و با تمام نیرو و توان می جنگند ، اما گروهی از جوانان پرشور که در جنگ بدر حاضر نبودند و می خواستند غیبت خود را در آن روز تلافی کنند و برخی دیگر از آنها که منظرة بدر را دیده بودند و خیال می کردند هیچ نیرویی بر آنها چیره نخواهد شد و از طرفی ماندن در خانه و حصار را برای خود نوعی سرشکستگی و زبونی و خواری محسوب می کردند، به خارج شدن از شهر و جنگ در میدان باز اصرار و پافشاری داشتند .
هنگامی که پیغمبر ( ص ) از شهر خارج شد هزار نفر مرد جنگجو همراه آن حضرت بود ، ولی مقداری که راه رفتند عبدالله بن اُبی با سیصد تن از همراهان خودبه بهانه اینکه با نظر او مخالفت شده از بین راه برگشتند و پیغمبر خدا با هفتصد نفر به سوی احد پیش رفتند .
« احد » نام مکانی است که در یک فرسنگی مدینه قرار داشت و رشته کوهی، آن قسمت از بیابان را با بیابانهای دیگر از هم جدا می سازد. لشکریان قریش قبل از آمدن مسلمانان در آنجا موضع گرفته و آمادة جنگ انتقامی خود شده بودند، هنگامی که رسول خدا ( ص ) بدانجا رسید لشکریان خود را طوری ترتیب داد که کوه احد را پشت سر خود و دشمن را پیش رو قرار دادند و هر دو لشکر آمادة جنگ گردیدند .
در کوه احد درّه و شکافی قرار داشت که دشمن می توانست از آنجا خود را به مسلمانان رسانده و از آن سو حمله کنند . پیغمبر ( ص ) عبدالله بن جبیر را با پنجاه نفر تیرانداز در آنجا گماشت و بدانها دستور داد از آن دره نگهبانی کنند و مراقب باشند از آنجا حمله نکند ، و چون می دانست نگهبانی آن دره برای پیروزی لشکریان بسیار مؤثر است سفارش وتأکید زیادی به آنها کرد .
ابوسفیان متوجّه اهمیت آن تنگه شد . خالدبن ولید را با دویست نفر شمشیر زن مأمور کرد تا در کمین آن پنجاه نفر باشند و بدو دستور دارد وقتی دیدید دو لشکر به هم ریختند ، اگر توانستید از این تنگه سرازیر شده و شمشیر در آنها بگذارید .
حمزه بن عبدالمطلب عموی پیغمبر چون شیری غران به راست و چپ لشکر دشمن حمله می افکند و هر که سر راهش می آمد او را از پای درمی آورد . علی بن ابی طالب نیز از یک سو و سایر مسلمانان جانباز و فداکار از مهاجر و انصار نیز سر غیرت آمده و بسختی مشرکین را شکست دادند و هزیمت آنان به سوی مکه شروع شد. سربازان مسلمان پس از اینکه مقداری آنها را تعقیب کردند مغرورانه به سوی میدان جنگ بازگشته و با خیالی آسوده به جمع آوری غنایم پرداختند و با سابقه ای که از جنگ بدر و آن پیروزی بیرون از انتظار داشتند اطمینان یافتند که اینجا هم دیگر شکست نخواهند خورد و مشرکین از راهی که رفته اند باز نخواهند گشت .
وقتی تیراندازان از بالای دره مشاهده کردند که مسلمانان به جمع آوری غنایم مشغول شده و مشرکین هزیمت کردند ، یکی یکی به منظور به دست آوردن غنیمت و برای آنکه از یکدیگر عقب نمانند به سوی دره سرازیر شدند و هر چه عبدالله بن جبیر فریاد زد : نروید و از دستور رسول خدا ( ص ) سرپیچی نکنید ! کسی به حرف او گوش نداد . خالدبن ولید که با دویست نفر از جنگجویان قریش در کمین تیراندازان بود و تا آن وقت نتوانسته بود از آن تنگه و شکاف عبور کند و از پشت سر خود را به مسلمانان برساند و در هر بار که می خواست منظور خود را عملی سازد با رگبار تیرهای آنان مواجه می شد ، وقتی متوجه شد ده نفر تیرانداز بیشتر نمانده با همراهان خود بدانها حمله کرد و آنان را کشته و شمشیر در میان مسلمانانی که با خیالی آسوده برای جمع آوری غنایم خم شده بودند گذاردند و آنان را غافلگیر ساختند .
تدریجاً صحنة جنگ به سود قرشیان عوض شد و مسلمانان گروه گروه رو به هزیمت و فرار نهادند . چیزی که به این هزیمت و پریشانی جنگجویان مسلمان کمک کرد فریادی بود که به گوش آنها رسید که کسی می گوید : - « محمد کشته شد ! »
در گیرودار حملة مشرکین سنگی به سوی رسول خدا ( ص ) پرتاب شد و آن سنگ دندان آن حضرت را شکست و قسمتی از لب و صورت را نیز شکافت و دیگر آنکه همچنان که آن حضرت مشغول دفاع و حمله بود یک بار در گودالی که مشرکین سر راه مسلمانان حفر کرده بودند افتاد که علی ( ع ) و طلحه آن حضرت را از جا بلند کردند . برخی که صورت خون آلود و مجروح و نیز افتادن آن حضرت را بر زمین دیده بودند یقین به صحت این خبر و درستی آن شایعه کردند و آنچه را دیده بودند به دیگران نیز می گفتند .
حمزه که همچون شیری غران در برابر دشمنان اسلام به یمین و یسار حمله می کرد و قریش را متفرق می ساخت و مرد و مرکب را بر زمین می افکند باحربه ای که « وحشی » از کمین به تهیگاه او پرتاب کرد از پای درآمد و به شهادت رسید. وحشی از بردگان مکه و قریش بود که در جنگ احد حاضر گشته و هند همسر ابوسفیان به او گفته بود : اگر بتوانی یکی از سه نفر یعنی محمد ، علی ، و حمزه را به قتل برسانی آنچه بخواهی به تو می دهم .
وحشی پس از قتل حمزه شکم آن جناب را درید و جگرش را بیرون آورد و برای هند دختر عتبه برد, و هند قطعه ای از آن جگر را برید و در دهان گذارد ، ولی نتوانست بخورد و آن را بیرون انداخت و به شکرانة این مژده و طبق وعده ای که داده بود طلا و جواهرات خود را بیرون آورد و به وحشی داد . شهدای جنگ، به طوری که معروف است جمعاً هفتاد نفر بودند که میان آنها مردان بزرگ و رؤسای قبایل و شخصیتهای گرامی اسلام نیز بودند مانند : حمزه ، مصعب بن عمیر ، عبدالله بن حجش – از مهاجرین – عبدالله بن جبیر ، سعد بن ربیع , و دیگران از انصار .