دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سوگندهاى بیهوده و سوگندهاى جدى‌

خداوند شما را در مقابل آن سوگندهایتان که از روى اراده نیست، مؤاخذه نمى‌کند ولى شما را در مقابل آن سوگندهایى که محکم کرده‌اید مؤاخذه مى‌کند و کفاره آن، غذا دادن به ده مسکین از غذاهاى متوسطى که به خانواده خود مى‌دهید یا پوشانیدن آنها یا آزاد کردن یک برده است و کسى که ندارد، سه روز روزه گرفتن...
No image
سوگندهاى بیهوده و سوگندهاى جدى‌
سوگندهاى بیهوده و سوگندهاى جدى‌ خبرگزاری فارس: خداوند شما را در مقابل آن سوگندهایتان که از روى اراده نیست، مؤاخذه نمى‌کند ولى شما را در مقابل آن سوگندهایى که محکم کرده‌اید مؤاخذه مى‌کند و کفاره آن، غذا دادن به ده مسکین از غذاهاى متوسطى که به خانواده خود مى‌دهید یا پوشانیدن آنها یا آزاد کردن یک برده است و کسى که ندارد، سه روز روزه گرفتن. لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فى‌ أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمْ الْأَیْمانَ فَکَفَّارَتُهُ اِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْریرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ اِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِه‌ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ. خداوند شما را در مقابل آن سوگندهایتان که از روى اراده نیست، مؤاخذه نمى‌کند ولى شما را در مقابل آن سوگندهایى که محکم کرده‌اید مؤاخذه مى‌کند و کفاره آن، غذا دادن به ده مسکین از غذاهاى متوسطى که به خانواده خود مى‌دهید یا پوشانیدن آنها یا آزاد کردن یک برده است و کسى که ندارد، سه روز روزه گرفتن. این کفاره سوگندهاى شماست هنگامى که سوگند مى‌خورید (و مى‌شکنید) و سوگندهاى خود را حفظ کنید. خداوند آیات خود را براى شما این چنین بیان مى‌کند شاید که سپاسگزارى کنید. (سوره مائده، آیه 89). بعضى از اصحاب رسول خدا با این هدف که به تقوا و ایمان بیشترى برسند، بعضى از چیزهاى حلال را بر خود حرام کرده بودند و تنى چند از آنها بر این کار سوگند هم خورده بودند. در آیاتى که پیش از آیات مورد بحث قرار دارد، مؤمنان از این کار منع شدند و به آنها دستور داده شد که نعمتهاى خدا استفاده کنند و از آنها لذت ببرند. کسانى که سوگند خورده بودند که از لذتهاى دنیا استفاده نکنند، پیش پیامبر اسلام آمدند و تکلیف سوگندهاى خود را از وى سؤال کردند. این آیه در مقام پاسخگویى به آنهاست و اینکه چنین سوگندهایى باطل و لغو است و شکستن آن مؤاخذه ندارد و به مناسبت اینکه سخن از سوگند خوردن به میان آمد، احکام شکستن سوگندهاى صحیح را هم بیان مى‌کند. در این آیه، نخست درباره سوگندهاى لغو و بیهوده سخن مى‌گوید و اینکه خداوند شما را به خاطر شکستن سوگندهایى که لغو است مؤاخذه نمى‌کند و کیفر نمى‌دهد. منظور از سوگند لغو، سوگندهایى است که به هر دلیل باطل باشد مانند سوگندهایى که از روى قصد و اراده نیست و فقط براى تأکید مطلب و از روى عادت بر زبان جارى مى‌شود و بعضى‌ها عادت دارند که به طور مرتب بگویند: نه به خدا قسم! یا آرى به خدا قسم! هر چند چنین کارى هم ناپسند است ولى کفاره ندارد و یا مثلاً انسان به حرام کردن حلالى یا حلال کردن حرامى بر خود، سوگند بخورد و یا بر ترک واجبى سوگند بخورد. چنین سوگندهایى باطل است و نباید به آنها عمل کرد و شکستن آنها هم کفاره ندارد. سوگندى که شکستن آن کفاره دارد و اگر کفاره ندهد معصیت کرده است، سوگندى است که از روى قصد و اراده و به‌طور جدّى باشد و به تعبیرى که در این آیه آمده سوگند محکمى باشد (عقّدتم الایمان = سوگندهایى که محکم بسته‌اید) و البته باید شرایط دیگر را هم داشته باشد و آن مشروع بودن متعلَّق سوگند است. در چنین حالتى اگر کسى سوگند خود را بشکند، گناه کرده است و باید براى رفع اثر این گناه کفاره بدهد. دادن کفاره، براى جبران این گناه است. کفاره شکستن سوگند یا همان «حِنْث یمین» در این آیه به‌طور مشروح آمده است و آن اینکه انسان در مرحله اول میان سه چیز مخیّر است. (توجه کنیم که «أو» در این آیه براى تخییر است نه ترتیب) و باید یکى از این سه کار را انجام بدهد: 1 - به ده نفر از فقرا طعام بدهد؛ آنهم طعام معمولى و متوسطى که به خانواده خود مى‌دهد. 2 - ده نفر فقیر را بپوشاند و به آنها لباس بدهد؛ و البته منظور از لباس، لباسى است که تمام بدن را بپوشاند مانند یک پیراهن و یک شلوار با یک پیراهن عربى بلند. و در اینجا لازم نیست لباسى که مى‌دهد از نوع لباس خود و خانوده‌اش باشد. 3 - یک برده را آزاد کند. در اینجا از برده با تعبیر «رقبه» که به معناى گردن است، یاد شده است، چون گردن عضو مهم بدن است و اگر بریده شود انسان مى‌میرد لذا از تمام بدن به «رقبه» یعنى گردن تعبیر آورده مى‌شود. یا به این مناسبت که در قدیم گردن برده‌هارا با ریسمان مى‌بستند، از آن جهت به برده رقبه گفته مى‌شود. البته نه در اینجا و نه در آیات دیگر قرآن که از آزاد کردن برده سخن به میان آمده، قید نشده است که آن برده مسلمان یا مؤمن باشد و حکم، شامل برده کافر هم مى‌شود ولى مسلم است که اگر برده مؤمن وجود داشته باشد، بر برده کافر ترجیح دارد. در صورتى که کسى سوگند خود را شکست، باید یکى از این سه کار را انجام بدهد ولى این در جایى است که این شخص توانایى مالى انجام این کارها را داشته باشد و اگر چنین توانایى در او نباشد، او باید سه روز روزه بگیرد و این، کفاره شکستن سوگند او خواهد بود و در دنباله آیه پس از بیان این موارد، مى‌فرماید: این؛ کفاره سوگندهاى شماست چون سوگند بخورید (و آن را بشکنید) البته جمله (آن را بشکنید) در متن آیه نیست ولى مقدّر است و حذف آن به خاطر معلوم بودن مطلب است. سپس اضافه مى‌کند که سوگندهاى خود را حفظ کنید. یعنى وقتى سوگند مى‌خورید به آن پایبند باشید و آن را نشکنید. آنگاه مى‌فرماید: خداوند آیات خود را بر شما این‌چنین بیان مى‌کند تا شما سپاسگزار باشید. براستى هم جاى سپاس دارد چون بیان احکام از جانب خداوند، خود نعمت بزرگى است که براى بشر مى‌رسد و انسان از این طریق به آگاهیهایى مى‌رسد که عقل او به‌طور استقلال از درک آنها ناتوان است: «ویعلّمکم ما لَمْ تکُونُوا تعلمون»(بقره/151) و برشما مى‌آموزد آنچه را که نمى‌دانید. آیه مورد بحث نظیر آیه دیگرى است که مى‌فرماید: «لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاْللَّغْوِ فى‌ أَیْمانِکُمْ‌وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ».(بقره/ 225) خداوند شما را به خاطر سوگندهاى بیهوده که از روى قصد و نیّت نیست، مؤاخذه نمى‌کند، لکن شما را به خاطر سوگندهایى مؤاخذه مى‌کند که از روى قصد و نیّت که کار قلب‌هاى شما است، مؤاخذه مى‌کند و خداوند آمرزنده و بردبار است». در این آیه هم خاطر نشان مى‌سازد که خداوند شما را به خاطر سوگندهاى بیهوده و تکرارى که از روى قصد و نیت نیست مؤاخذه نمى‌کند. چون گاهى بعضى از مردم بى‌آنکه قصدى داشته باشند، زبانشان عادت به سوگند دارد و سوگندهایى که مى‌خورند جدّى نیست، بلکه نوعى تکیه کلام است. خداوند به خاطر چنین سوگندهایى مردم را بازخواست نمى‌کند هر چند که این کار، خود، کارِ نکوهیده‌اى است. خداوند مردم را در مقابل سوگندهایى مؤاخذه مى‌کند که از روى نیت و اراده که کار قلب است، باشد. چنین سوگندهایى که حالت جدى دارد و گاهى با مراسم خاصى مثلاً در دادگاه و با حضور قاضى انجام مى‌گیرد، قابل مؤاخذه مى‌باشد. پس از بیان این مطلب اضافه مى‌کند که خداوند آمرزنده و بردبار است و اینکه سوگندهاى بیهوده شما را بازخواست نمى‌کند ناشى از غفران و حلم اوست. نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه کرد، این است که گاهى کسى سوگند یاد مى‌کند که فلان کار خیر را انجام نخواهم داد. مثلا سوگند مى‌خورد که میان دو نفر که دعوا کرده‌اند، آشتى نخواهم داد و این به سبب دردسرهایى است که ممکن است براى او پیش آید. در اینگونه موارد هم سوگند او منعقد نمى‌شود و در آیات و روایات از خوردن چنین سوگندهایى نهى شده است: «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ». (بقره:224) خدا را به سبب سوگندهاى خود مانع از آن قرار ندهید که نیکى کنید و پرهیزگارى نمایید و میان مردم اصلاح کنید و خداوند شنوا و داناست. گویا بعضى از مسلمانان در عصر پیامبر در اثر شرایطى، گاهى به خدا سوگند مى‌خوردند که فلان کار خوب را انجام ندهند مثلاً کسانى آنها را اذیت مى‌کردند و آنها سوگند مى‌خوردند که اگر میان آن اشخاص اختلاف بیفتد میانشان را اصلاح نکنند و آشتى ندهند. و این سبب مى‌شد که گاهى خود را از انجام کارهاى نیک محروم مى‌ساختند تا حرمت سوگند خود را حفظکنند. خداوند در این آیه متذکر مى‌شود که به سبب سوگندهایى که مى‌خورید، خدا را مانع از انجام کارهاى نیک قرار ندهید و چنین نباشد که به خدا سوگند بخورید که کار نیک نکنید و پرهیزگار نباشید و میان مردم اصلاح نکنید و بدانید که خداوند آنچه را که به زبان مى‌آورید، مى‌شنود و آنچه در دل دارید، مى‌داند. امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: (ولاتجعلوا الله عرضة لایمانکم...) فرمود: وقتى تو را براى صلح میان دو نفر دعوت کردند، نگو که من قسم خورده‌ام که چنین نکنم.(1) همچنین در روایتى آمده است که ابو ایوب مى‌گوید: از امام(2) شنیدم که فرمود: نه در حال راستگویى و نه در حال دروغگویى به خدا سوگند نخورید که خدا مى‌فرماید: (و لا تجعلوا الله عرضة لأیمانکم) فرمود: وقتى شخصى از شخص دیگرى کمک بخواهد که میان او و کسى را اصلاح کند نگوید که من قسم خورده‌ام چنین نکنم.(3) امام باقر(ع) درباره آیه (و لا تجعلوا الله عرضة لأیمانکم) فرمود: منظور شخصى است که قسم مى‌خورد که با برادر دینى خود سخن نگوید و یا چیزى شبیه آن و یا اینکه با مادر خود سخن نگوید.(4) پى نوشت ها: 1) کافى ج 2 ص 210 2) ظاهرا منظور، امام صادق(ع) است. 3) تفسیر عیاشى ج 1 ص 112 4) همان. ........................................................................................ منبع: ماهنامه مکتب اسلام، شماره 6
خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS