نویسنده: آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
تاثیر شگرف پیوند رفاقتی
بحث ما راجع به تربیت بود. گفتیم که «تربیت» از «غیرت» نشات گرفته است و به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن و گرفتن است. در باب این روش گرفتن و روش دادن به طور معمول و غالب چهار محیط است که انسان در آن محیط ساخته میشود؛ محیط خانوادگی، محیط آموزشی، محیط رفاقتی و محیط شغلی و البته فضای پنجمی هم بر آن حاکم است.
مباحثی که ما در گذشته داشتیم راجع به محیط دوم، یعنی «محیط آموزشی» بود و اینکه نقش محیط آموزشی از محیط اول یعنی محیط خانوادگی قوی تر است. چه بسا کسانی باشند که از نظر محیط خانوادگی، روش صحیح الهی و انسانی نداشتهاند، ولی اگر ایشان را در محیط آموزشی بیاورید، ساخته میشوند و همین طور به عکس، به این معنا که ممکن است محیط خانوادگی، محیط خوبی باشد اما محیط آموزشی نقش تخریبی داشته باشد و موجب شود آنچه که در محیط خانوادگی ساخته شده است، خراب شود و از بین برود. چون محیط آموزشی قوی تر از محیط خانواده است. لذا باید نسبت به این محیط دوم، یعنی محیط آموزشی خیلی دقت و توجه داشته باشد. چون در محیط آموزشی تنها مسئله دریافت مسائل مفهومی علمی مطرح نیست؛ بلکه این دریافت علمی همیشه با روش گرفتن و روش دادن در سه بعد دیداری، گفتاری و رفتاری همراه است.
درجلسه حاضر درباره اهمیت پیوند و ارتباط رفاقتی سخن گفته شده که با هم آن را از نظر میگذرانیم.
نفی علمیت از استاد بیتربیت
در روایتی امام صادق(ع) فرمودند: «لاعلم الامن عالم ربانی» (بحار ج 1 ص 138) این مسئله آموزشی و علمی است. اصلا حضرت نفی علمیت میکنند؛ یعنی اگر آن معلم و استاد به تربیت الهی و انسانی تربیت نشده باشد، نمیتواند به تو علم بیاموزد. یک وجه از معنای «ربانی» این است که خودش تربیت شده است و بعد هم همان را به شاگرد منتقل میکند. «ربانی» که میگویند دو بعد دارد که من هر دو را گفتم؛ هم خود و هم انتقال به دیگری. تا خود شخص موصوف به وصفی نباشد نمی تواند آن را به دیگری بدهد. لذا حضرت اصلانفی علمیت میکنند و میگویند این علومی که تو از این استاد میآموزی، اصلاعلم نیست یعنی بدان که علم اینها مضر است.
جلسه گذشته سخنی را از استادمان امام(رض) نقل کردم که بعضی تعجب کردند! ایشان فرموده بودند «درس توحید از زبان شیطان»! تعجب نکنید! اینها همه از این حدیث گرفته شده-که: «لاعلم الامن عالم ربانی» یعنی این اصلاعلم نیست. چرا؟ چون آموزنده اش تربیت نشده و بی تربیت است. بخصوص در آن مقطع خاص سنی بر این مطلب تاکید کرده اند؛ چون بحث من راجع به مقطع خاص سنی است که از شش سالگی شروع میشود. در این مقطع خاص، روش رفتاری و گفتاری دادن، کمال اثر را روی انسان میگذارد و نقش سرنوشت ساز دارد. اینکه میبینید در روایات این تعبیرات را میکنند به همین دلیل است.
هشدار به هجده سالهها
آیهای از آیات شریفه قرآن است که من این را تلاوت میکنم و روایتی از امام صادق(علیه السلام) ذیل آیه هست که آن را هم میخوانم تا ببینید همین مقطع آموزشی که روی آن تاکید دارم، یک مقطع بسیار حساسی است و در زندگی انسان نقش سرنوشت ساز هم دارد. آیه در سوره فاطر است که دارد: «و هم یصطرخون فیها ربنا اخرجنا نعمل صالحا غیر الذی کنا نعمل او لم نعمرکم ما یتذکر فیه من تذکر.» (فاطر/ 37) این نقل سخنان گروهی از جهنمیها است که در جهنم فریاد میکنند ای پروردگار ما، ما را از این جهنم بیرون بیاور! تا کرداری غیر از آنچه که کردیم انجام دهیم، تا کردار شایسته و صالح انجام دهیم. «اخرجنا نعمل صالحا غیر الذی کنا نعمل». یعنی خدایا، ما را از جهنم نجات بده تا کار خوب کنیم. به آنها خطاب میشود: آیا ما به شما آن قدر عمر ندادیم که در آن پند بگیرید که هرکس میخواست پند بگیرد، میگرفت؟
سوال این است که منظور از این عمری که در آیه آمده کدام مقطع زمانی است؟ ذیل آیه روایتی از امام صادق(ع) است که فرمود: «توبیخ لابن تمان عشره سنه» (بحار، ج70 ص388) این آیه خطاب به هجده سالهها است یعنی خطاب خدای متعال در این آیه، توبیج هجده سالههایی است که به جهنم رفتهاند؛ مراد، هفتادساله و هشتادسالهها نیست؛ چهل سال به بالا نیست؛ منظور، هجده ساله هاست! هجده ساله هایی که روش رفتاری غلط گرفتند و سراغ معصیت رفتند و جهنمی شدند. اما چرا خدا هجده سالههای جهنمی را این طور توبیخ میکند؟ جهت این است که انسان از نظر رشد روحی به این مقطع که رسید، دیگر عذری ندارد و میتواند کاملا تمیز بدهد، در این سن، دریافت و فهم، بهترین دریافت و بالاترین فهم است.
ای جوان ها! حواستان را جمع کنید. وقتی به این مقطع برسی دیگرخوب میتوانی زشت را از زیبا تشخیص دهی. تو دیگر انسانی و میفهمی. دیگر در بعد اعتقادیات هم خوب میتوانی بفهمی! اما بگو ببینم چه کسی تو را خراب کرد؟ در محیط آموزشی، به تو رفتار غلط دادند، تو هم تاثیرگرفتی و جهنمی شدی.
مربی باید تربیت شده الهی باشد
شخصی که خود را در اختیار غیر قرار میدهد و غیر میخواهد او را سرپرستی کند و بسازد، باید خودش ساخته شده باشد. اول ببین این طور هست یا نه؛ یعنی ببین عالم ربانی است، یا شیطانی به صورت انسان؟ کدام یکی است؟ علی(ع) فرمود: «ان رسول الله ادبه الله عز و جل»، خدا پیغمبر را تربیت کرد؛ «و هو ادبنی» او هم من را تربیت کرد؛ «و انا اودب المومنین و اورث الادب المکرمین» (بحار، ج74، ص268) یعنی حالاکه من به واسطه پیغمبر تربیت شده الهی هستم، سرپرستی دیگران را میپذیرم.
لذا من خطابم به اساتید است که اگر خودتان تربیت الهی ندارید، نباید وارد عرصه تربیت دیگران شوید. از آن طرف هم جوان و دانش آموز نباید خودش را در اختیار هرکسی قرار دهد و سرپرستی هر کسی را نباید بپذیرد. و لذا باید در محیطهای آموزشی دقت شود. حتی در بهترین محیطهای آموزشی هم انسان نباید خیال راحت داشته باشد.
اقسام روابط، رابطه بر محور احتیاج، رابطه بر محور پیوند
در اینجا میخواهم به نکتهای اشاره کنم که مدخلی باشد که از اینجا وارد محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی شوم. ابتدا مقدمهای را نسبت به روابط انسانها با یکدیگر عرض کنم و بعد وارد میشوم. یک وقت هست روابط انسانها بر محور «پیوندها» است، یک وقت هست نه! پیوندی نیست؛ بلکه روابط بر محور «احتیاجات» است. در باب احتیاجات همانی است که مثلاشخص به طور معمول میخواهد برود خریدی کند یا امثال اینها؛ فروشنده را هم نمی شناسد که چه کسی است؛ کاری هم ندارد که فروشنده کیست و چه خصوصیاتی دارد. رابطه خریدار و فروشنده برای رفع احتیاج و بر محور احتیاج است. این گاهی در محیط شغلی، مطرح میشود.
اما در طرف مقابل، روابطی هست که بر محور پیوندها است. این پیوندها مختلف میشود؛ پیوندهایی داریم جسمانی که شامل پیوندهای حسبی، نسبی، سببی، مثل پدر و مادر و همسر است. ولی یک دسته از پیوندها، پیوندهای روحانی است. در پیوندهای روحانی یکی از پیوندهایی که در معارف ما هست، پیوند ایمانی و معنوی است. «انما المومنون اخوه ». (حجرات/10) مومنین برادرند. این اخوت، یک پیوند ایمانی است؛ پیوندی روحی است؛ برادری است. اسم آن را «برادر ایمانی» میگذاریم؛ برادر ایمانی است نه جسمانی. این پیوند روحی بر محور همان مسئله معنوی ایمانی است.
قوی ترین پیوند، پیوند قلبی و محبتی
قوی ترین پیوند، پیوند قلبی یعنی پیوند محبتی است. چون رابطه ای که دارند، بر محور پیوند محبتی و علاقه مندی است که این کاربرد دارد. لذا معارف ما روی این خیلی تکیه میکند. من یک وقت در ماه مبارک رمضان راجع به حب به خدا بحث میکردم و بعد انس به خدا و حب به اولیای خدا. اینها را من بحث کردهام. من اینها را میگویم تا بفهمید که خیلی روی پیوند قلبی تکیه میشود. پیوندی که بر محور پیوند قلبی است، خیلی تاثیرگذار است. کار قلب، دل بستگی است. دل بستگی، همین پیوند یعنی پیوند محبتی است. این مقدمه بود و حالاوارد بحثم میشوم.
در محیط آموزشی غالباً این طور است که از محیط آموزشی، محیط سوم که محیط رفاقتی است متولد میشود. این بچه که به مدرسه میرود، یک محیط دیگری در مقابلش باز میشود و آن محیط رفاقتی است. عجیب این است که چون این بچهها با یکدیگر هم افق هم هستند و از نظر باطن، صفای باطن هم دارند، زود همدیگر را جذب میکنند و «چسبندگی سریع» دارند! من الان دیگر به استاد کاری ندارم. رفتم سراغ بخش شاگردها در محیط آموزشی، این شاگردها در محیط آموزشی به همدیگر پیوند میخورند. چه پیوندی؟ قوی ترین پیوندها که پیوند محبتی است. لذا از دل محیط آموزشی، محیط رفاقتی متولد میشود.
قوت و تاثیر پیوند رفاقتی
علی(ع) فرمود: «الصدیق اقرب الاقارب»(غررالحکم/413) رفیق، نزدیکترین نزدیکان انسان است. یعنی دوست از همه نزدیکان حسبی، نسبی، سببی و همه کسانی که به آنها میگوییم «اقارب»، به انسان نزدیک تر است. یعنی قدرت و برد و نقش این پیوند محبتی روی انسان از آن پیوند نسبی پدر و مادر هم بالاتر است؛ نقش دوست از همه اینها بیشتر است.
در یک روایت دیگر علی(ع) فرمود: «الاصدقاء نفس واحده فی جسوم متفرقه»(همان/416) رفیقها یک روح هستند، اما در بدنهای متعدد! اینجا علی(ع) از نظر روحی، وحدت را پیش میکشد؛ یعنی آن قدر این پیوند قلبی قوی است که اصلا موجب یگانگی روحی میشود.
اثرگذاری ناخودآگاه دوست
غالبا از محیط آموزشی، محیط رفاقتی متولد میشود. یعنی بچهها با هم رفیق میشوند؛ در سنی هم هستند که هم افق هستند. با هم که رفیق شدند، آن وقت این روی انسان نقش دارد. چگونه روی انسان اثر میگذارد؟ روش را از رفیقش میگیرد. روش رفتاری را از او میگیرد؛ روش گفتاری را از او میگیرد. حتی آن بچه، خودش هم نمی خواهد رفیقش را تربیت کند؛ اما او ناخودآگاه از این تاثیر میپذیرد و روش رفتاری و گفتاری میگیرد. در باب تربیت گفتیم که تربیت از عناوین قصدیه نیست. لذا این رفیق از رفیق خودش از هر جهت، دیداری، گفتاری و شنیداری تاثیر میگیرد. حتی دوست دارد پیراهنش مثل پیراهن او شود. دوست دارد لباسش هم مثل لباس او شود. او هم نمی خواهد به این رفیق این چیزها را بیاموزد؛ خودش خود به خود میآموزد.
روایت از علی(ع) است: «رب صدیق یوتی من جهله لامن نیته».(همان/424) چقدر زیبا میفرماید! چه بسا دوستی که به دوست دیگرش چیزی را تقدیم میکند که منشاش جهل و نفهمی است و نیتی هم در کار نیست. یعنی چه بسا نمیخواهد او را خراب کند؛ قصد تخریب ندارد، اما صداقت و رفاقت، این تاثیرپذیری را به همراه میآورد. او در یک محیط خانوادگی تربیت شده که-نعوذبالله- مناسب نبوده و حالا اینها با همدیگر رفیق شدهاند؛ بعد میبینی بچهات خراب شد! نقش رفیق هم که از پدر و مادر خیلی قویتر است. پدر، خوب، مادر، خوب، معلم، خوب، رفیق، بد! ببین چه در میآید!
مصیبت بزرگ خانوادههای خوب!
بسیاری از مصیبتهایی که خانوادههای خوب دارند، این است که بچههایشان وقتی میآیند در محیطهای آموزشی، خراب میشوند که منشا خیلی از آنها هم رفاقتهایی است که بچهها در محیط آموزشی پیدا کردهاند. آن هایی که مبتلاهستند، حرفهای من را خوب میفهمند! این همه زحمت کشیدی، معلم هم بد نیست، اما رفیق بد است.
این مساله متاسفانه از مسائل مبتلا به جامعه ما است. من که عرض میکنم محیط آموزشی خیلی مهم است، برای همین چیزها است. اما متاسفانه به این چیزها توجه نمی شود.
مصیبت این است که فقط دنبال این هستند که بچه درسی را یاد بگیرد که یک وقت پشت کنکور نماند! میگویند هر چه شود، بشود اما پشت کنکور نماند. چقدر روی آن هم تبلیغ میکنند! آیا این جامعه اسلامی است؟! جامعه انسانی است؟!
تاثیر پیوند رفاقتی بر دین انسان
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «المرء علی دین خلیله»؛ اگر میخواهی ببینی دین شخصی چیست، ببین رفیقش چه دینی دارد. از آنجا بفهم دین او چیست. «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل»(بحار ج17 ص 192) حواست را جمع کن با چه کسی رفیقی! با هر کسی که رفیقی، دین او را هم داری؛ با او هم دین هستی. این همان مساله قدرت و برد پیوند رفاقتی و محبتی را میرساند که هم نقش سازندگی دارد و هم نقش تخریبی دارد.
بنابراین در باب محیط آموزشی، یک محیط سوم که چه بسا قدرتمندتر از محیط دوم است، از آن تولد پیدا میکند. حالا آیا این درست است که انسان بی تفاوت باشد؟ لذا گفتم مدرسه و محیط آموزشی فرزندت هر قدر هم خوب و مطمئن بود، هیچ وقت خاطرجمع نباش؛ چون یک خطر بزرگتر کنار گوش او هست. خاطرجمعی در کار نیست. بلکه انسان باید از نظر تربیتی نسبت به کسانی که تحت سرپرستی او هستند دقت داشته باشد.