قلب از دیدگاه قرآن یک ابزار شناخت به حساب می‌آید. اساساً، مخاطب بخش عمده ای از پیام قرآن، دل انسان است. پیامی که تنها گوش دل قادر به شنیدن آن است و هیچ گوش دیگری را یارای شنیدن آن نیست. از این‌رو قرآن تأکید زیادی در حفظ و نگهداری و تکامل این ابزار دارد. در قرآن بارها به مسائلی از قبیل تزکیه نفس و روشنائی قلب و صفای دل برمی‌خوریم: (سوره الشمس/ 9)؛ رستگار شد کسی که قلب خود را از آلودگی‌ها پاک نگه داشت. (سوره مطففین/ 14)؛ سخن اینها را نخوان که کارهای ناشایست اینان روی قلب‌هایشان تیرگی‌ها و زنگارها قرار داده است.و درباره روشنایی قلب می گوید: (انفال/ 29)؛ اگر راه تقوا و پاکی را پیش گیرید خدا نور روشنائی در قلب شما قرار می‌دهد. یا در آیه دیگر: متقابلاً از اینکه کارهای ناشایست انسان روح او را تیره و کدر می کند و کشش‌ها و گرایش‌های پاک را از انسان می‌گیرد، بارها در قرآن سخن رفته است. از زبان مؤمنین می‌گوید: (سوره آل‌عمران/ 8)یا در وصف بدکاران (سوره مطففین/ 14)؛ چنین نیست بلکه ظلمت ظلم و بدکاری‌هایشان بر دل‌های آنها غلبه کرد. (سوره صف/ 5)؛ چون از حق روی گردانیدند خدا هم دل‌هایشان را از اقبال به حق بگردانید یا از قفل زده شدن و مُهر خوردن بر دل‌ها و قسی شدن قلب‌ها سخن می‌گوید: (سوره بقره/ 7) (سوره انعام/ 25)؛ بر دل‌هایشان پرده نهاده ایم که فهم نتوانند کرد. همه این تأکیدها نشان می دهد که قرآن یک جو روحی و معنوی عالی برای انسان قائل است و لازم می داند که هر فردی این جو را پاک و سالم نگاه دارد. به علاوه از آنجا که در یک جو اجتماعی ناسالم تلاش فردی برای پاک ماندن، اغلب ناموفق خواهد بود، قرآن تأکید می کند که انسان‌ها تمام تلاش خود را برای تصفیه و تزکیه محیط اجتماعی خود به کار برند. قرآن صریحاً عنوان می‌کند که آن عشق‌ها و ایمان‌ها و بینش‌ها و گرایش‌های متعالی و پندپذیری از قرآن و... همه بستگی به این دارد که انسان و جامعه انسانی از رذالت‌ها و دنائت‌ها و هوی پرستی‌ها و شهوت‌رانی‌ها، دور بماند. تاریخ بشر نشان می دهد که هرگاه قدرت‌های حاکم می‌خواهند جامعه ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوت‌رانی را برای مردم زیاد می کنند و آنها را به شهوت‌رانی ترغیب می کنند. استعمار هر جا پا می گذارد، تکیه روی همان موضوعی می‌کند که قرآن درباره اش هشدار داده است. یعنی می‌کوشد تا دل‌ها را فاسد کند. دل که فاسد شد دیگر از عقل کاری که نمی‌آید هیچ، خود تبدیل به زنجیر بزرگتری بر دست و پای انسان می شود. قرآن به تعالی و پاکی روح جامعه اهمیت زیادی می دهد، در آیه شریفه‌ای می‌فرماید: (سوره مائده/ 2)؛ با یکدیگر همکاری و تعاون و فعالیت مشترک داشته باشید و در زمینه نیکی‌ها و پاکی‌ها یعنی اولاً دنبال خیر و نیک باشید و گرد پلیدی و زشتی نگردید و ثانیاً کار نیکو را دسته جمعی و گروهی انجام دهید نه به صورت انفرادی و تنها. روزی مردی به خدمت رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد سؤالاتی دارم که می خواهم مطرح کنم. پیامبر فرمودند آیا می خواهی پاسخت را بشنوی یا آنکه مایلی سؤال کنی؟ عرض کرد شما پاسخ بفرمایید. پیامبر اکرم فرمود آمده ای از من معنای برّ و نیکی، و اثم و زشتی را سؤال کنی، جواب داد آری سؤال من همین بوده است. پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام بر سینه مرد زد و فرمود این فتوا را از قلبت بپرس و بعد اضافه کرد: این دل طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی‌ها. با نیکی‌ها آرام می گیرد. ولی بدی‌ها و زشتی‌ها آن را مضطرب و ناراحت می کند. از حضرت امام صادق(ع) نقل می کنند که فرمود: مؤمن وقتی از گرفتاری تعلق به دنیا آزاد شد حلاوت دوستی خدا را در قلب خود احساس می کند و در این هنگام، گویی دیگر زمین برایش کوچک می شود و با تمام وجود می خواهد که از این عالم ماده رها شود و بیرون برود و این واقعیتی است که اولیاء خدا و مردان خدا با زندگی خود درستی آن را به اثبات رسانده اند. قرآن می‌گوید صیقل زدن دل، انسان را به چنان مقامی می رساند که به قول امیرالمؤمنین(ع) اگر پرده از جلوی او برداشته شود، چیزی بر یقینش افزوده نمی گردد. آنچه قرآن در تعلیماتش مد نظر دارد، پرورش انسان‌هایی است که هم از سلاح عقل بهره مندند و هم از اسلحه دل و قلب و این هر دو را با بهترین شیوه و عالی ترین کیفیت در راه حق به کار می‌گیرند. انسان‌هایی که نمونه‌های زنده و مجسمش امامان ما و شاگردان شایسته و راستین آنها هستند.

دور شدن از مقصود

در بسیاری از موارد، علت روی آوردن به گناه این است که آدمی احساس می کند از این طریق، زودتر و آسان تر به نتیجه مطلوب می رسد؛ اما در عمل، نه تنها نزدیک نمی شود، بلکه از مقصود خود دورتر هم می شود یا اینکه اگر هم زودتر به نتیجه برسد، به گرفتاری‌های شدید دیگری مبتلا می شود که خلاصی از آنها بسیار پر هزینه است؛ برای نمونه، افراد بسیاری هستند که برای موفقیت در امور اقتصادی، مرتکب گناه بزرگ ربا می‌شوند که در نهایت به افتادن در ورطه سقوط و هلاکت منجر می‌شود. برخی افراد نیز گمان می کنند با دروغ می‌توانند خود را از مخمصه ای نجات دهند؛ در حالی که بنابر روایات، نجات آدمی در راست گویی است. امام حسین(ع) می‌فرماید: هر کس بخواهد با معصیت خدا به امری برسد، از خواسته خود دورتر می شود و از آنچه می‌ترسد، به آن نزدیک‌تر می گردد.