نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
عواملی را قرار میدهد که انسان را به طرف راه راست سوق میدهند و هم عواملی را ایجاد میکند که از راه شر باز دارند. جعل این عوامل، نهایت لطف الهی است. اگر خداوند صرفاً هدف از آفرینش انسان این است که او راه صحیح را انتخاب کند. اما انتخاب دو سویه است و وقتی انتخاب معنا پیدا میکند که دو راه در پیش روی آدمی باشد. درست است که خدا از انسان پیمودن راه صحیح و صراط مستقیم را خواسته است؛ ولی باید راه کج هم وجود داشته باشد تا انسان از آن اجتناب کند. درعین حال خدای متعال کاملاً انسان را رها نمی کند تا در دام شیطان بیفتد. با این که هم عوامل شیطانی هست و هم عوامل رحمانی و تعادل برقرار است؛ ولی درعین حال خدای متعال از باب فضل و رحمت خود و از این جهت که هدف اصلی رسیدن به رحمت است نه عذاب، وسایلی فراهم میکند که انسانها راه صحیح را بهتر بشناسند و به آن طرف بیشتر سوق پیدا کنند و از راه کج باز داشته شوند.
حضرت در عبارات قبل به بعضی از اموری اشاره فرمودند که انسان را به طرف راه صحیح سوق میدهد و در این عبارات اموری را ذکر میکنند که میتواند انسان را به راه شر بکشاند. خدای متعال چنان تقدیر و تدبیر فرموده که حتی المقدور انسانها به آن راه کج نیفتند و از امور تباه کننده و فاسد پرهیز کنند. یکی از آن تدبیرات همین دستگاه تشریع است. خداوند انبیاء را به سوی انسانها فرستاده و به وسیله ایشان حلال و حرام را برای انسانها بیان فرموده است تا انسانها بفهمند چه کارهایی بد هستند و چه آثار بدی دارند تا از آنها اجتناب کنند. یعنی خداوند، هم خوب و بد را به انسانها نشان داده بود و سکوت میکرد (انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا)1 حجت تمام بود و زمینه انتخاب فراهم میشد؛ اما خداوند دوست دارد هرچه بیشتر بندگان راه خیر را انتخاب کنند و به آن کمال مطلوب برسند. لذا سعی میکند جنبه خیر را تقویت کند و از اموری که زمینه شر را فراهم میکنند پرهیز دهد.
حفظ امنیت فردی و اجتماعی وظیفه ای عقلی و شرعی
امور شر ممکن است صرفاً به شخص انسان مربوط شود و شخص او را خراب کند. خدای متعال به انسان بدنی سالم داده است که بعد از قرنها بزرگان و دانشمندان هنوز به اسرار این دستگاه پی نبردهاند. همچنین خداوند روحی را متعلق به این بدن قرار داده و رابطهای قوی بین روح و بدن برقرار کرده است به طوری که این دو در هم اثر میکنند. بعضی از آلودگیهای بدن روح را هم فاسد میکنند و از کار باز میدارند.
علاوه بر این که لازم است جنبه فردی وجود ما (جسم و روح ما) سالم بماند تا کار خود را درست انجام دهد لازم است محیط جامعه ما هم محیطی سالم باشد و عرض و آبروی افراد جامعه امنیت داشته باشد تا افراد بتوانند زندگی کنند. اگر جامعه چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روانی محیطی ناامن باشد انسان نمی تواند رشد کافی داشته باشد. در محیط ناامن توان انسان باید صرف معارضات شود و سعی کند جان، مال و آبرویش را حفظ کند. پس یکی دیگر از راههای فساد، اموری است که محیط جامعه را فاسد و ناامن میکنند. سه جمله اخیر خطبه حضرت با عوامل بازدارنده ارتباط پیدا میکنند.
مسکرات، عامل پلیدی جسم و جان
خداوند برای سلامت بدن دستوراتی داده است از جمله این دستورات منع از مسکرات است. انگور از جمله نعمتهای حلال خداست که بسیار پرفایده است. در قرآن ذکر چند میوه زیاد تکرار شده است از جمله خرما و انگور. قرآن میفرماید:
«و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا»
ما خرما و انگور را برای شما قرار دادیم ولی شما [در اثر پیروی از شیطان] از همین نعمتهای خوب و بسیار مفید مسکرات میگیرید البته رزقهای مفید هم میسازید.» مصرف مسکرات هم به بدن آسیب میرساند و هم عقل را ضایع میکند و هم در جامعه ناامنی ایجاد میکند. روح و بدن سالم وسیله ای است که خدا برای حرکت انسان قرار داده است و به دنبال آن دستور داده است که با سوء استفاده از نعمتهای الهی روح و بدنتان را فاسد نکنید؛ علاوه بر این که عقل انسان میفهمد که این کار بد است خداوند با تاکید و تشدید فراوان دستور داده که: «مبادا اطراف آن قدم بگذارید» و به عنوان یک عامل بازدارنده قانونی وضع کرده که از خمر اجتناب کنید تا پلید و آلوده نشوید (تنزیها عن الرجس).
عبارت «النهی عن شرب الخمر» عطف بر جملههای قبلی است؛ یعنی خداوند نماز و زکات را و نهی از شرب خمر را واجب کرده است. به حسب ظاهر این عبارات خیلی باهم تناسب ندارند. یک احتمال خیلی ضعیف این است که در نسخهها تحذیفی واقع شده باشد؛ ولی ممکن است یک نکته ادبی داشته باشد که از زیباییهای کلام به شمار میرود و آن این است که گاهی در کلام تفننی ایجاد میکنند و کلام را از آن سیاق عادی خود خارج میکنند تا بیشتر جلب توجه کند. مثلاً قرآن میفرماید:
«قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الاتشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا»؛
به مردم بگو: بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم؛ این که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید.
طبق قاعده باید میفرمود: «شرک و نافرمانی والدین را حرام کرده است» اما با تغییر سیاق میفرماید: «و بالوالدین احسانا؛ باید به والدین احسان کنید.» این تغییر در سیاق برای جلب توجه مخاطب است و لطایفی دارد که حتی قرآن کریم در بسیاری از آیات از آن استفاده میکند. شاید حضرت در این قسمت از خطبه برای توجه دادن به موضوع جدید، سیاق کلام را از ذکر واجبات و دستورات سوق دهنده به کمال تغییر داده و نهی از محرمات را ذکر فرمودهاند.
حرمت قذف، ضامن امنیت روانی جامعه
گاهی آبرو و ناموس انسان در معرض ناامنی قرار میگیرد و گاهی مال انسان. از این رو حضرت در ادامه میفرمایند: و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنه. قذف یعنی نسبت دادن اعمال نامشروع به دیگران. معنای لغوی قذف مترادف «رمی» است. قرآن کریم میفرماید:
«ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المومنات لعنوا فی الدنیا والآخره و لهم عذاب عظیم»
کسانی که زنان پاکدامن مومن و بی خبر از هرگونه آلودگی را متهم میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.
این عمل از شگردهای شیطان است و سابقه طولانی دارد. کسانی حتی نسبت به همسران پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله چنین شیطنت هایی انجام دادند. خدای متعال قذف را حرام کرده و برای آن حد قرار داده است تا ناموس و عرض افراد جامعه محفوظ باشد و در نتیجه از لعنت الهی در امان بمانند.
ناامنی مالی، عامل ناامنی روانی
حضرت درخصوص مال هم میفرمایند: و ترک السرقه ایجاباً للعفه. اگر در جامعه مسائل مالی به صورت سالم اجرا شود یعنی هر کسی از راه صحیح مال کسب کند و آن را از راه صحیح حفظ و در راه صحیح صرف کند، زمینه رشد افراد در محیط جامعه فراهم میشود. اما اگر این مسائل رعایت نشود و عفت مالی جامعه و تعادلی که در اثر رفتارهای صحیح مالی و اقتصادی در جامعه برقرار میشود به هم بخورد دیگر آن زمینههای رشد فراهم نخواهد شد. الحمدالله در جامعه ما چنین مسائلی خیلی کم است؛ اما وقتی انسان همین مقدار را میبیند متوجه آثار سوء آن و ناامنیهای ناشی از آن میشود. وقتی جامعه از لحاظ مالی ناامن شود ذهن افراد جامعه دائماً نگران اموالشان است و به حفظ آن میاندیشند. درحالی که مال ابزاری بیش نیست و به قدر اضطرار و ضرورت باید از آن استفاده کرد. اگر بنا باشد انسان با زحمت مالی را به دست آورد و بعد دائماً فکرش مشغول حفظ آن باشد فرصتی برای عبادت و انجام وظایف اجتماعی و معنوی برای او باقی نمیماند.
حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان مثال این سه مورد (ناامنی فردی، ناامنی آبروی اجتماعی، ناامنی مالی) از بازدارندهها را ذکر میکنند که شاید عقل انسان به تنهایی خطر آنها را تا این حد متوجه نشود. عقل انسان خطر برخی مسائل را میفهمد مثل خطر فسادهای جنسی و تجاوز به عنف و میفهمد که باید عقوبت سختی برای آن درنظر گرفت. اما شاید چنین خطری را برای این که کسی نسبت ناروایی به خانمی بدهد احساس نکند. متاسفانه در بعضی از جوامع که از لحاظ اخلاقی رشد نکرده اند این سخنان ناروا خیلی شایع و پیش پا افتاده است. اما در اسلام خیلی نسبت به این موضوع سختگیری شده است. در روایت آمده است که امام صادق صلوات الله علیه دوستی داشتند که زیاد خدمت حضرت میرسید و اظهار ارادت و ولایت مداری میکرد. روزی این شخص با تعبیر زشتی غلامش را خطاب قرار داد و به مادرش توهین کرد. حضرت چهره شان را درهم کشیدند و فرمودند: این چه حرفی بود؟! گفت: آقا مادر این غلام کافر بود. حضرت فرمودند: کفار هم برای خود ازدواجی دارند و تو نسبت ناپاکی به مادر او دادی. من دیگر با تو معاشرت نمیکنم. اینها نکتههایی است که در اسلام رعایت شده و بسیار اسرار مهمی دارد و برای فراهم کردن جامعهای سالم و زمینه رشد انسانها بسیار موثر است. متاسفانه در اثر اختلاط فرهنگها و عوامل رسانهای نامناسب بیگانه و عامل جدیدی به نام تلفن همراه فضای جامعه ما هم آلودگی هایی پیدا کرده است. این مسائل باعث میشود که اصلافضای ذهن و روح انسان عوض شود و در نتیجه جامعه شباهتی به جامعه اسلامی نداشته باشد. از خدای متعال درخواست میکنیم که به برکت حضرت زهرا سلام الله علیها جامعه ما را از همه فسادهای اخلاقی و مالی حفظ کند و زمینه رشد اخلاقی را در همه ابعاد مخصوصاً برای جوان هایمان فراهم کند.
عید خدا
ما در قنوت نماز عید فطر و نماز عید اضحی میخوانیم: «الذی جعلته للمسلمین عیدا» از این گونه تعبیرات میتوان استفاده کرد که عید فطر و عید اضحی، عید مسلمانان اند. اما در روایات از عید غدیر به عنوان عید الله الاکبر یاد شده است و این تعبیر، بار معنایی زیادی دارد. این عید، عید خداست و عید فطر عید مسلمانان. در توضیح علت این نام گذاری شاید بتوان گفت: مسلمانان در ماه رمضان یک ماه روزه میگیرند و از خداوند انتظار پاداش دارند. ایشان برای تتمیم عبادت یک ماهه، عید میگیرند و در آن روز نماز میخوانند. در واقع عید فطر مکمل یک ماه روزه داری است. از طرف دیگر خدای متعال در طول 32 سال اسلام را بر پیغمبر اکرم نازل کرد و در طول این مدت به هر مناسبت حکمی نازل فرمود. با این حال هنوز این دین ناقص بود. اما بالاخره یک روز فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم. عید فطر روز اکمال ماه رمضان است؛ اما امروز روزی است که خدا کار خود را کامل میکند. خدا تشریع دینش را با ولایت علی علیه السلام کامل کرد. پس این عید، عیدالله است. از این میتوان گفت: این عید حتی بر عید فطر و عید اضحی شرف دارد. از خداوند درخواست میکنیم که توفیق عبادت در این روز را هم به ما مرحمت کند. به خدا قسم! اگر امیرالمومنین علیه السلام گوشه چشمی به ما کند سعادت دنیا و آخرت ما تضمین میشود.