يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ
وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً (70) يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ
لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ....: «1»
اى
اهل ايمان از خدا پروا كنيد و گفتارى حق و استوار و پاك و خالص از دروغ بگوئيد، تا
خدا كردارتان را به اصلاح آورد، و گناهانتان را بيامرزد.تقوا و گفتار حق مايه جلب
رحمت و لطف و احسان خدا به سوى انسان است، انسان چون به رحمت حق وصل شود، اين
اتصال سبب مىشود كه انسان كه از هر جهت نيازمند به تربيت است، در دامن مربى و
پرورش دهندهاى چون حضرت حق قرار گيرد و آن مربى دلسوز، اين موجود نيازمند به
تربيت را مراقبت و مواظبت كند تا به رشد و كمال برسد و در اين مسير از گناهان و
تقصيرات گذشتهاش در گذرد.
ولايت و
دوستى و سرپرستى خدا
وَ
إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ
الْمُتَّقِينَ: «2»و بىترديد ستمگران دوست و سرپرست يكديگرند و خدا سرپرست و يار
اهل تقواست.ولايت حضرت حق ولايتى است كه هر كس در حيطه تصرف آن قرار گيرد گره از
مشكلاتش باز مىشود، و قفل مهماتش گشوده مىگردد، و از ظلمات به سوى نور مىآيد، و
از فتنه دشمنان در امان مىماند، و در قيامت در حصن حصين امان خدا از عذاب قرار
مىگيرد.
شكسته
شدن بنبستها
وَ
مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (2) وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا
يَحْتَسِبُ: «3»و كسى كه در همه امورش به ويژه در امور مالى و خانوادگى و اجتماعى
از خدا پروا كند، و تقواى الهى را به كار گيرد براى او راه نجات از مشكلات و شدائد
و بنبستها را قرار مىدهيم و از جائى كه گمان نمىبرد به او روزى فراوان و
پيوسته مىدهيم.
تقوا در
روايات
از
حضرت حق در روايات قدسى آمده است:«انما الحسب عندى هو التقوى:» «4»جز اين نيست كه
شرافت و اصالت نزد من فقط تقوا و پرهيزكارى است.«خير الحكمة خشية الله تعالى، و
خير الغنى و القناعة، و خير الزاد التقوى:» «5»بهترين دانش استوار بيم از عظمت
خداى بزرگ است، و بهترين ثروت قناعت به داده خداست، و بهترين توشه براى دنيا و
آخرت تقوا است.از پيامبر بزرگوار اسلام در رابطه با تقوا روايات مهمى نقل شده است
از جمله:«من التقى الله عاش قويا، و سار فى بلاد عدوه آمنا:» «6»
كسى
كه تقوا پيشه سازد نيرومند زندگى مىكند، و در حال امنيت در سرزمينهاى دشمنش حركت
مىكند.
«ايها
الناس ان العربية ليست باب والد، و انما هو لسان ناطق فمن تكلم به فهو عربى الا
انكم و لد آدم و آدم من تراب و اكرمكم عند الله اتقاكم:» «7»اى مردم عربيت پدر
فرزند آور نيست، و جز اين نيست كه زبانى گوياست هر كس با اين زبان سخن بگويد عرب
است، آگاه باشيد همه شما فرزند آدم هستيد و آدم از خاك است، و بزرگوارترين شما نزد
خدا پرهيزكارترين شماست.عباس عموى پيامبر در گفتوگویى از پيامبر اسلام پرسيد:
«فما الكمال؟ قال: تقوى الله عزوجل و حسن الخلق:» «8»اى رسول خدا كمال چيست؟ حضرت
فرمود: پروا از خداى عزوجل و اخلاق نيكو.«من احب ان يكون اكرم الناس فليتق الله، و
من احب ان يكون اتقى الناس فليتوكل على الله:» «9»كسى كه دوست دارد بزرگوارترين
مردم باشد، بايد تقواى الهى پيشه كند، و كسى كه دوست دارد پرهيزكارترين مردم باشد
بايد در همه امورش به خدا اعتماد و توكل كند.«المتقون سادة، والفقهاء قادة، والجلوس
اليهم عبادة:» «10»پرهيزكاران سروران مردماند، و فقيهان فرمانروايان جامعهاند،
نشستن نزد اينان عبادت است.
اميرالمؤمنين
(ع) درباره تقوا روايات بسيار مهمى دارند از جمله:«ان لاهل التقوى علامات يعرفون
بها: صدق الحديث، واداء الامانة، و وفاء بالعهد، و قلة العجز و البخل، وصلة
الارحام، ورحمة الضعفاء و بذل المعروف، وحسن الخلق، و سعة الحلم، واتباع العلم
فيما يقرب الى الله، طوبى لهم و حسن مآب.» «11»بىترديد براى اهل تقوا نشانههائى
است كه با آنها شناخته مىشوند: راستى گفتار، اداء امانت، وفاى به پيمان، كمى ناتوانى
و بخل، صله ارحام، مهربانى با ناتوانان، بذل نيكى، اخلاق خوب، بردبارى گسترده،
پيروى از دانش در آنچه آدمى را به خدا نزديك مىكند، خوشا به حال اينان، و قيامت
خوبى براى آنان است.«اتقوا الله الذى ان قلتم سمع، وان اضمرتم علم:» «12»
از
خدا پروا كنيد خدائى كه چون سخن گوئيد مىشنود، و چون پنهان نمائيد مىداند.
«التقى
رئيس الاخلاق:» «13»
تقوا
سالار و رئيس اخلاق است
«فان
تقوى الله دواء داء قلوبكم، و بصر عمى افئدتكم، و شفاء مرض اجسادكم، و صلاح فساد
صدوركم، و طهور دنس انفسكم، و جلاء غشاء ابصاركم، و امن فزع جأشكم، و ضياء سواد
ظلمتكم:» «14»
بىترديد
تقواى الهى داروى بيمارى دلها، و بينا كننده كور دلى و درمان كننده مرض بدنها، و
اصلاح كننده فساد سينهها، و پاك كننده آلودگى جانها، و روشنى بخش پرده ديدگان، و
امن كننده ترس و اندوه اضطراب آور، و سپيد كننده سياهى تاريكى وجود شماست.«لا كرم
اعز من التقوى و سئل (ع) اى عمل افضل؟ قال: التقوى:» «15»هيچ كرم و بزرگوارى
گرانمايهتر از تقوا نيست، و از آن حضرت از بهترين عمل پرسيدند، پاسخ داد:
تقوا.«لا يقل مع التقوى عمل، و كيف يقل ما يتقبل؟» «16»
عملى
كه همراه تقواست اندك نيست، و چگونه چيزى كه در پيشگاه حق مورد پذيرش است اندك
است.
حضرت
صادق (ع) فرمود:«ما نقل الله عزوجل عبداً من ذل المعاصى الى عز التقوى الا اغناه
من غير مال، و اعزه من غير عشيرة، وآنسه من غير بشر:» «18»خداى عزوجل بندهاى را
از خوارى گناهان به عزت تقوا انتقال نداد مگر آن كه او را از طريق غير ثروت غنى
كرد، و بدون عشيره بزرگوارى و عزت داد، از حضرت صادق (ع) از تفسير تقوا پرسيدند،
فرمود:
«ان
لا يفقدك الله حيث امرك، و لا يراك حيث نهاك:» «19»وجودت را در محل طاعت و عبادت
مفقود نبيند، و تو را در محل گناه مشاهده ننمايد.از امام ششم(ع) روايت شده است:
«القيامة
عرس المتقين:» «20»قيامت بزم شادى پرهيزكاران است.
ابوبصير
مىگويد از حضرت صادق از معناى آيه:اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ
پرسيدم،
حضرت در پاسخ فرمود:«يطاع فلا يعصى، و يذكر فلا ينسى، و يشكر فلا يكفر:» «21»
از
اوامرش اطاعت شود، و از منهياتش سرپيچى نشود، يادش كنند و فراموشش ننمايند، و به
شكر و سپاسش برخيزند، و از كفران نعمتش بپرهيزند.
فقط
تقوا سبب نجات است
ابوحمزه
مىگويد: خدمت حضرت علىبنالحسين(ع) بودم كه مردى به محضر آن حضرت آمد و گفت: اى
ابامحمد من گرفتار زنایم، يك روز زنا مىكنم و ديگر روز به روزه گرفتن پناه
مىبرم، آيا روزه دارى من كفاره زناى من است؟! امام به او فرمود: چيزى نزد خداى
عزوجل محبوبتر از اين نيست كه در فرمانهايش اطاعت شود، و در منهياتش از او
سرپيچى نكنند، بنابراين نه زنا كن و نه روزه بگير. «22»