11 آذر 1389, 0:0
جايگاه احزاب در آينده سياسي ايران
محمدرضا متانت
بسیاری ازصاحب نظران براین باورند که فرهنگ سیاسی دهه چهارم انقلاب حول تکثرسیاسی نضج خواهد گرفت .بر این اساس با نهادینه شدن احزاب و جریانات سیاسی حول دال برتر ولایت فقیه و تبعیت از « مردم سالاری دینی » کانون رقابتهای سیاسی در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی به اتکال بر پلورالیسم سیاسی رخ خواهد داد. البته باید گفت برخی نیز در این اثنی بر این باورند که عبور از رقابتهای دو قطبی و حرکت به سوی هندسه چند ضلعی سیاسی در ایران بعید به نظر میرسد و میتوان با ساختارهای فعلی نیز پاسخگوی فرهنگ سیاسی در دهه پیشرفت و عدالت بود. اما با در نظر گرفتن دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که دقیقا حول رقابتهای دوقطبی « اصولگرا - اصول ستیز » شکل گرفته بود و حوادثی که پس از آن شکل گرفت به خوبی نمایان شد که نمیتوان آینده رقابتهای سیاسی را در همین راستا پیگیری کرد و ضرورت دارد تا بازنگری جدیای در ساختارهای نرم رقابتهای سیاسی در ایران صورت پذیرد. دهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری که اولین گام سیاسی جدی نظام در دهه چهارم بود با شاخصهای متفاوتی از قبل ظهور و بروز پیدا کرد. هر چند تاریخ سیاسی سی ساله نظام همواره حضور گسترده مردم پای صندوقهای رای را در خود حفظ کرده است اما مشارکت 85 در صدی در انتخابات اخیر نشان از متمایز بودن این انتخابات با سایر رخدادهای سیاسی پیشین در کشور دارد. با این حال میتوان گفت در دهه چهارم از انقلاب وضعیت دو قطبی در رقابتهای سیاسی ایران دیگر مطلوب ارزیابی نمیشود. از سوی دیگر توزیع متناسبی حول این دو محور وجود ندارد و کفههای ترازو به شدت نامتوازن هستند. در یک سوی میدان اصولگرایان هستند و در سوی دیگر اصول ستیزان. از این رو میتوان گفت در این شکل از رقابت بسیاری از افراد جامعه انتخابهای متعددی را در پیش روی ندارند. همچنین پس از انتخابات نیز ما شاهد بودیم که جریان اصول ستیز - که البته با نقابی کاملا انقلابی وارد این عرصه شد اما پس از شکست این جریان نقاب ازچهره برداشت و حقیقت پشت پرده خود را آشکار ساخت. لازم به ذکر است بسیاری از تحلیلگران ریزشهای گسترده حامیان جنبش سبز را در همین حوزه کنکاش میکنند- با خروج از حاکمیت کلیت رقابت را برهم زد و با خروج از کانون بازی به جریانی انحرافی تبدیل شد.
یکی از مولفههای اساسی برای حضور جریانات سیاسی در رقابتهای انتخاباتی آینده باید التزام منطقی، عقلایی و مستحکم گروهها به مردم سالاری دینی باشد. امروز در جریان اصلاحات احزاب و گروههایی وجود دارند که ضمن تبعیت کامل از نظام میتوانند راه را برای پایدار ماندن مشارکت سیاسی و ایجاد نشاط در جامعه فراخ کنند. به عبارت بهتر این گروهها میتوانند جایگزین رادیکالیسم شوند و خود را یکی ازراسهای رقابت سیاسی در دهه چهارم به مردم معرفی سازند. از سوی دیگر در اردوگاه اصولگرایان نیز اشخاص و گروههای متعددی وجود دارند که با وفاق روی اصول و مبادی راهکارهای مختلفی برای اداره جامعه و حکومت در دست دارند. به طوری که هم اکنون حوزههای نقد و نقادی میان اصولگرایان سنتی گروههای وابسته به دولت و اصولگرایان نو اندیش و... بسیار جدی است. از این رو میتوان گفت کانون اساسی رقابتهای سیاسی در دهه چهارم انقلاب میبایست حول دال برتر مبادی اسلام و انقلاب و در ساحت پلورالیسم سیاسی تکوین یابد. بی شک این نوع از رقابتها ضمن جذب حداکثری بسیاری از طیفهای جامعه که از سلایق مختلفی برخوردادند میتواند موجبات فرهنگ سیاسی پایدار را در دهه چهارم انقلاب پدید آورد. لذا میتوان در نهایت گفت با توجه به مختصات فعلی اوضاع سیاسی کشور حرکت به سوی رقابتهای سیاسی با شکل و نمادی تازه ضرورت دارد. وضعیت فعلی حاکم علی رغم اینکه نمی تواند حجم گستردهای از آرا را در یک فضای آرام به خود اختصاص دهد به مقدمه چینی برای تنش منجر خواهد شد. تحقق اهداف بلند عدالت و پیشرفت در دهه چهارم از انقلاب نیازمند یک فضای سیاسی پرنشاط، کار آمد و منطقی است. در صورتی که وضعیت فعلی موید چنین امری نیست .
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان