نویسنده: آیت الله حسن ممدوحی
دعا، توجهی خالصانه و عارفانه به خداوند متعال و استمداد ازذات ربوبی اوست. اما دعا، دارای شرایط، انواع و مراتبی است که توجه به آنها میتواند موجب قبولی دعا و اجابت درخواست انسان از خدا شود. آنچه در پی میآید نگاهی به ضرورت و انواع دعاست. اینک با هم مطلب را از نظر میگذرانیم:
آیا دعا امری ضروری و لازم است؟ پاسخ این است که آیه کریمه (قل ما یعبوا بکم ربی لولا دعاوکم؛ (فرقان 77) ای رسول ما! به امت بگو که اگر دعای شما نبود، خدا به شما توجه نمیکرد. ناظر به همین معناست؛ یعنی دعا یگانه راه ارتباط بندگان با مبدا بوده و تنها وسیلهای است که خداوند متعال برای ارتباط با خود مقرر فرموده است؛ به عبارت دیگر، مجموعه دعاهای ماثوره و نقل شده از معصومین(ع)، رابطهای میان خلق و خالق برقرار میکند که اگر این ارتباط و توجه به مبدا نباشد، خدای منان عنایت خاص خود را قطع خواهد کرد و در این صورت، بندگان استعداد پذیرش این عنایت را از دست داده و مقتضای رحمت الهی را از کف میدهند. قرآن کریم این حالت را نوعی «استکبار» میداند، آن هم از موجودی که تکویناً هیچ حیثیتی جز حیثیت ربط و بندگی ندارد، آن جا که میفرماید: (و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین)؛ (غافر 60) و پروردگار شما فرمود که مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم. کسانی که از پرستش من گردن کشی میکنند، به زودی با خواری داخل جهنم خواهند گردید.
البته از چنین موجودی این حالت آن چنان قبیح و زشت است که قابل وصف نمیباشد؛ به طوری که حضرت ربوبی- جل و علا- با صراحت اعلام فرموده که چنین افرادی مورد بی اعتنایی و قطع مراحم خداوندی خواهند بود.
از مجموعه این آیات میتوان فهمید که چرا قرآن کریم با تعبیرهای مختلف انسان را به دعا دعوت نموده است. به طور مثال آیه (ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین) و آیات دیگر به عاقبت ناگوار ترک دعا پرداخته اند؛ از جمله، آیات زیر که خداوند میفرماید:1. (وانیبوا الی ربکم و اسلموا له من قبل ان یاتیکم العذاب ثم لاتنصرون)؛ (زمر54)
به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم او شوید پیش از آن که عذاب فرود آید و آن گاه یاری نشوید. مگر آنان که دایماً رو به خدا دارند.
2. (و یهدی الیه من ینیب)؛ (شوری13)
و خداوند هر که را که به تضرع و دعا به بارگاه او باز آید، هدایت مینماید
3. (و ما یتذکر الامن ینیب)؛ (غافر 13)
و متذکر نشوند مگر آنان که دایماً رو به خدا دارند.
4. (والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری)؛ (زمر17)
و آنان که از پرستش طاغوت دوری جستند و به درگاه خدا با توبه و انابه بازگشتند، آنها را بشارت و مژده رحمت است.
این آیات بیانگر دو مسئله است: یکی حلول عذاب و وعیدهای سخت برای ترک دعا و دیگری هدایت و رشد و عنایت فوق العاده حضرت حق به دعاکنندگان.
هم چنین در این زمینه، روایات بسیاری در کتابهای روایی وارد شده است که همه جوانب و نکات مسئله را روشن ساخته و برای هیچ گرفتار و درمانده ای عذری باقی نگذاشته است. از جمله در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: ان عندالله- عزوجل- منزله لاتنال الا بمساله ؛1
در نزد خداوند- عزوجل- مقامی هست که فقط به واسطه دعا میتوان به آن رسید. نیز از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود: ادفعوا امواج البلاء بالدعاء؛2
امواج بلارا با دعا از خود دور کنید.
ضرورت عقلی نیایش
اگر از دلایل نقل شده از معصومان(ع) قطع نظر کرده و صرفاً متوجه دلایل عقلانی گردیم، به طور قطع این نکته را درمی یابیم که هیچ چارهای جز ارتباط و نیایش با خدای خویش نداریم و باید به طور دایم به او توجه نموده و دل را به سوی او روانه کنیم. علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه شریفه (الحمدلله رب العالمین)؛ ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است. به این نکته اشاره دارد که مقصود از ملکیتی که به خداوند سبحان نسبت داده میشود، ملکیت واقعی است نه قراردادی و وضعی و ملکیت واقعی از تدبیر جدایی ندارد و در نتیجه تمامی موجودات در اصل وجود و آثار آن استقلال ندارند و خداوند مالک و مدبر آنهاست.3
بر این اساس، انسان فقط بعد عبودیت و بندگی دارد و این حقیقتی است که بستگی به آگاهی ما از آن ندارد. چه این واقعیت را بدانیم و چه ندانیم، زیرا این ربط، قهری و فطری است. این واقعیت انسان است و سایر موجودات نیز همین گونه اند. علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه شریفه (ولله یسجد من فی السموات والارض)؛ (رعد51) تمامی کسانی که در آسمان ها و زمین هستند در برابر خدا سجده میکنند. میفرماید: «تذلل و خضوع موجودات در برابر خداوند، ذاتی است که هرگز از آنها جدا نمی شود.»4
بنابراین، انسان نسبت به حضرت حق، جل وعلا- هیچ گونه شانی جز رابطه عبودیت ندارد و همه موجودات به جز انسان نیز دارای همین ویژگی ذاتی است. اکنون برای ما چه چارهای باقی میماند جز آن که در ارتباطی مستقیم با خدای خود قرار گیریم و نیازهای خود را از درگاه او طلب نماییم؟
به راستی، اگر عقل بشری این واقعیت را درک میکرد، جز با خدای خود با هیچ موجود دیگری در ارتباط نبود. البته تاثیر و تاثر در آفریده ها قابل انکار نیست، ولی همه این تاثیرها به اذن و اراده حضرت رب الارباب و یک سره در خط اراده عظمای او است: حق تعالی کاین سماوات آفرید
از برای رفع حاجات آفرید
هر کجا دردی، دوا آن جا رود
هر کجا فقری، نوا آن جا رود
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالاو پست
این استدلال عقلی برای اثبات این مطلب کافی است که انسان ملزم به توجه تام به مبدا متعالی عالم است؛ چنان که آیه کریمه (ما یعبوا بکم ربی لولادعاوکم)؛ (فرقان77) اگر دعای شما نبود، پروردگارتان اعتنایی به شما نداشت. اشاره به همین ناچاری عقلی دارد.
تاسیس مکتب دعا در آیین مقدس اسلام و توصیه اکید آیات و روایات بر نیایش به درگاه ایزدی، مجموعاً نشان از رازی دارد که در این مکتب وجود دارد و دلیل بر ضرورت حضور آن در نهاد زندگی بشر است و این خود از ابتدایی ترین و مهمترین مسائل در زمینه ارتباط میان خالق و مخلوق است که در صورت توجه به آن، قهراً حرکت و عمل را در پی خواهد داشت.
طبیعت انسان که پیوسته در صدد جلب منافع بوده و هست، به محض توجه به خود و واقعیات خارج از خود، به انبوهی از نیازهای پیوسته و دایمی میرسد که رسیدن به آنها تلاش فوق العاده ای را میطلبد و به هر وسیله ای تمسک جسته و از هیچ اقدامی برای رسیدن به مقاصد خود خودداری نمیکند. با این حال، هرچه انسان بیشتر کوشش میکند، خود را در میان یک سلسله آمال و آرزوها- که دامنه آنها از گذشته تا آینده امتداد دارد- میبیند. در این حالت است که حرکت انسان به یکی از دو راه منتهی خواهد شد: یاس، سرخوردگی و ناامیدی و یا تهی شدن از خود و تلاش دیوانه وار؛ به این معنا که انسان برای رسیدن به اهداف خود مرز انسانیت را رها کرده و در پی خواسته هایش چنان تلاش میکند که گویی به هیچ امر خوب و بدی توجه ندارد.
این جاست که به رمز و راز توصیههای اکید آیین مقدس اسلام پی میبریم که چگونه، خلا معنوی و روحی انسان ها را پر کرده و دستاویزی بس قوی به آنها داده است، تا در میان امواج سهمگین گذشته ها و پیدایش نیازهای متراکم و سنگین، خویش را نبازند و به دور از هرگونه ناتوانی و ضعف، در مقابل مشکلات بایستند.
آری، انسان با دعا نیروی بازوان ناتوان خود را به مبدا نامتناهی عالم پیوند میزند. از این رو، در برابر هرگونه مشکلی ایستاده و با این قدرت روحی تازه، توانایی خود را برتر از همه نیازمندی ها میبیند، زیرا نیروی نامتناهی حضرت حق را به یاری طلبیده و در رسیدن به اهداف خود- به دلیل موقعیت تضمین شده ای که دارد- مصمم است.
از این گذشته، فرزانگی انسانی، اجازه نمیدهد که انسان با انبوه نیازها و لحظات ناملایم زندگی به تنهایی به مبارزه برخیزد و از کنار قدرت عظیم دعا بی تفاوت بگذرد، چه دعا نزدیک ترین وسیله، مطمئن ترین راه، مددکاری خالی از شائبه، پشتوانه ای به دور از انزجارهای فطرت و طبیعت و الهامی منطبق با همه الوهیت وجودی انسان است.