نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
تدبر در احوال مومنین گذشته
درهمین خطبه در رابطه با امتحان میفرماید: «... و تدبروا احوال الماضین من المومنین قبلکم»؛ تاریخچه مومنین قبل از خودتان را مطالعه کنید. به تعبیر بنده: در گذشته اکثریت مومنین، کسانی بوده اند که با گرفتاری زندگی کرده اند و زندگی مرفه، آرام و آسوده ای نداشته اند؛ «کیف کانوا فی حال التمحیص و البلاء لم یکونوا اثقل الخلائق اعباء و اجهد العباد بلاء و اضیق اهل الدنیا حالا» آیا اینان بارشان از همه سنگین تر نبود؟ آیا دستشان از همه خالی تر نبود و تنگدست تر از دیگران نبودند؟ بعد حضرت به بنی اسرائیلی که در چنگال فرعونیان برده بودند، مثال میزند: «اتخذتهم الفراعنه عبیدا»: با اینکه فرزندان پیغمبران بودند، ولی فرعونیان اینان را به بیگاری و بردگی کشیدند. این امر برای اینان امتحان بود. حضرت میفرمایند: «... حتی اذا رای الله سبحانه جد الصبر منهم علی الاذی فی محبته و الاحتمال للمکروه من خوفه جعل لهم من مضایق البلاء فرجا فابدلهم العز مکان الذل...» وقتی خدا دید که این گروه از بنی اسرائیل با اینکه در چنگال فرعونیان اسیرند، بر بلای خدا صبر میکنند و دست از دینشان برنمی دارند، و فرعونی و بت پرست نمی شوند، و وقتی خدا دید اینان جداً صبر میکنند، و این همه به خاطر دوستی و محبت خدا بود، خداوند از آن سختیها، فرجی بر اینها قرار داد و ذلت آنها را تبدیل به عزت کرد. این همه سختی را برای چه تحمل کردند؟ حضرت امیر میفرمایند: «فی محبته»: برای این که خدا را دوست داشتند و در راه محبت خدا سختیها را تحمل کردند. کار به جایی رسید که فرعونیان غرق شدند و اینان نجات پیدا کردند.
اینها نمونههایی از امتحان بود که تنها در یک خطبه از نهج البلاغه ذکر شده است.حضرت دراین خطبه به ذکر نمونه امتحانات از پیش از خلقت آدم تا پایان این عالم پرداخته است، که همه ما نیز مورد این امتحانات قرار میگیریم.
فتنههای عام و خاص الهی
وقتی موارد فتنه و امتحان را ملاحظه میکنیم- مخصوصا در خود قرآن- به مواردی برمی خوریم که ازطرف خدا معین شده و آن هم قطعا واقع خواهندشد؛ مثلاوقتی میفرماید: «انما اموالکم و اولادکم فتنه...» اموال و اولاد شما وسیله امتحان هستند، اینها را خدا وسیله امتحان قرار داده است و برای همه وسیله امتحان میباشند.
موارد دیگری هم وجود دارد که امتحان خاص است. این موارد نیز چنین هستند که وقتی خدا آنها را وسیله امتحان برای کسی قرار میدهد، دیگر نمی توان آن را تغییر داد و خواه ناخواه، واقع خواهدشد، مثلاامتحاناتی که برای حضرت ابراهیم- علی نبینا و آله و علیه السلام- اتفاق افتاد: «و اذابتلی ابراهیم ربه بکلمات...»
در این موارد، امتحان کننده و فاعل فتنه، خداست. حتی گاهی قرآن امور کوچکی را به صورت فتنه معرفی میکند که انسان تعجب میکند.در سوره مدثر میفرماید: «علیها تسعه عشر» موکلین دوزخ نوزده نفرند؛ بعد میفرماید: «... وما جعلنا عدتهم الافتنه...» اینکه ما میگوییم: عده آنها نوزده نفر است خود این گفتن برای شما امتحان است، چرا؟ چون در کتابهای سابق هم این مطلب آمده بود و بیان آن موجب میشود تا مومنین یقین پیدا کنند که این مطلب صحیحی است و بر ایمان شان افزوده شود و بگویند: خدا فرموده، پس درست است: «...لیستیقن الذین اوتواالکتاب و یزداد الذین امنوا ایمانا...» اما آنها که ریگی به کفش دارند میگویند: عدد نوزده چه خصوصیتی دارد؟ چرا کمتر یا بیشتر نشد؟ اینها امتحاناتی است که خداوند حتی در این امور جزیی پیش میآورد. ما باید حواس مان جمع باشد که همه امور این عالم برای ما امتحان است و وظیفه ما درمقابل این موارد آن است که سعی کنیم امتحان درستی پس دهیم.
حکمت تذکر امتحانات الهی
علت اینکه خداوند متعال این موارد را ذکر میکند و میفرماید: ما انواع و اقسام امتحانات را برای شما پیش میآوریم، چیست؟ این تذکر یک حکمت کلی دارد و خیلی هم روشن است. وقتی معلم اعلام میکند که فلان روز امتحان است، معنایش این است که به دانش آموزان و دانشجویان هشدار میدهد که درسهایتان را خوب بخوانید، کسب آمادگی کنید. غفلت نکنید و روز امتحان را فراموش نکنید تا در امتحان قبول شوید. درس بخوانید تا بتوانید درست جواب دهید. برای پاسخ دادن خودتان را آماده کنید.
خداوند به خاطر لطف بی نهایتش، این امتحانها را قرار داده تا وسیله تکامل انسان باشد. اگر امتحان نبود، خوب و بد از هم شناخته نمیشد و کسی استحقاق پاداشی پیدا نمیکرد. خود این امتحان کردن، لطف خداست، و اعلام اینکه امتحان میکنیم، لطف دیگری است و اشاره به موارد آن و گفتن این که با چه اموری شما را امتحان میکنیم، لطف سومی است. البته اگر عین سوال را بگویند، به این صورت که فردا فلان ساعت، با فلان کار شما را آزمایش میکنیم، دراین صورت امتحان، امتحان جدی ای نخواهدشد. امتحان باید مقداری مجهول و مبهم باشد تا حقیقتا امتحان باشد. لذا به طور کلی میگویند: شما امتحاناتی در پیش خواهید داشت و این امتحانات از فلان قبیل خواهدبود؛ مثلادر مال، درمقام، در فرزند و همسر و... خواهدبود. پس فایده بیان آن دسته از امتحانات الهی که به یک تعبیر، مستقیما ازطرف خدا انجام میگیرد، این است که ما برای پاسخ دادن به امتحان، آمادگی داشته باشیم تا مردود نشویم.
نمونه این هشدارها، درسوره اعراف آمده است که میفرماید: «یا بنی آدم لایفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه...»: مبادا شیطان شما را فریب دهد و مورد فتنه قراردهد، آن چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد. در این آیه شریفه فتنه به شیطان نسبت داده شده، چون وسیله امتحان در اینجا شیطان است. آنچه باعث خروج آدم و حوا از بهشت شد، وسوسه شیطان بود. قرآن کریم میفرماید: «فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل ادلّک علی شجره الخلد و ملک لایبلی»گفت: میخواهم شما را به یک زندگی ابدی و یک سلطنتی که کهنه شدنی نیست، برسید. و قسم خورد که من خیر شما را میخواهم: «و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین» به این وسیله آدم و حوا را فریب داد.حال حقیقت این داستان چه بود؟ در چه عالمی اتفاق افتاد؟ شیطان چگونه توانست آنها را فریب دهد؟ آیا تکلیف بود یا خیر؟ اینها مباحثی است که بزرگان مطرح کرده اند و علاقه مندان میتوانند مطالعه و استفاده کنند. آنچه که مورد احتیاج ماست این است که بالاخره شیطان انسان را فریب میدهد. دراینجا خدا هشدار میدهد که شیطان پدر و مادرتان را فریب داد مراقب باشید که شما را فریب ندهد. پس ذکر این امتحانات هشداری است برای اینکه ما آمادگی پیدا کنیم.
دامنه فتنه و امتحان این همه گسترده است و شامل موارد مختلفی میشود. خدای متعال بر ما منت میگذارد و به ما میگوید: مراقب باشید! این دنیایی که شما در آن یک عمر زندگی میکنید، که نسبت به عمر آخرت از یک چشم برهم زدن کمتر است، دار امتحان است.
خداوند این هشدار را به صورتهای مختلف بیان میکند. فقرتان، ثروتتان، بعثت انبیاء، رفتن انبیاء، همه امتحان است. رفتن انبیاء از این جهت امتحان است که معلوم شود بعد از رفتن ایشان، ایمانتان را حفظ میکنید یا به کفر و جاهلیت برمی گردید. «افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم...»
به هر حال حقیقت این عالم، مجموعه ای از امتحانات برای انسان است و این امتحاناتی که خداوند متصدی آنها است و او آنها را انجام میدهد قطعا واقع خواهدشد. وظیفه ما این است که خودمان را برای جواب دادن به این امتحانات آماده کنیم.