19 فروردین 1395, 14:13
آن روز وقتی پیامبر از منزل خارج شد، کسی نبود تا خاکروبه بر سرش بریزد. این، کار هر روز یکی از همسایگان بود. پیامبر که متوجه غیبت او شده بود، جویای حالش شد. گفتند که بیمار است و در منزل استراحت می کند.پیامبر به عیادتش رفت. طبعاً آن همسایه نیز از رفتار خودش در برابر پیامبر شرمگین شده بود. اما پیامبر هرگز به مقابله برنخاست و جبران نکرد. پیامبر راه متفاوتی در پیش گرفت و بدی او را با خوبی رفتارش جبران نمود؛ صلی الله علیه و آله.
این شاید تعبیر مناسبی از رفتار الگو مانند پیامبر مهربانی باشد. اینکه نه تنها در برابر بی تفاوتی و بی محلی دیگران، بلکه در برابر تندی و مزاحمت
آن ها نیز باید پاسخی متفاوت از رفتار آنها داد. رانندهای بی تفاوت به علامت ها و درخواست ماشین پشت سر به رانندگی خود ادامه میدهد. وقتی از او دلیل این رفتارش را جویا شوید تلافی خطای آن ماشین، تنها بهانه اوست؛ هنگامی که راننده از همان ماشین خواسته بود تا راه را برای او باز کند آن ماشین از این کار امتناع کرده بود. راننده نیز تصمیم گرفت تا با همان زبان، پاسخ دهد و خطا را با خطا جبران کند. در مسافرت لحظه شیرین خرید سوغاتی فرا
می رسد. وقتی نگاهی به لیست می اندازیم، کسانی که در مسافرت هایشان برای ما سوغاتی نمی خرند را از لیست حذف می کنیم. اگر علت را از ما جویا شوند، تلافی رفتار
آن ها، تنها بهانه ما خواهد بود. اینکه رفتار ما درست است یا نه، اهمیتی ندارد، مهم جبران رفتار آنها با بی معرفتی ماست. عید فرا می رسد و به تصمیم اعضای خانواده، دید و بازدید به صورت دسته جمعی آغاز می شود؛ ابتدا خانه بزرگتر ها و بعد خانه فرزندان. در این میان همراهی نکردن یکی از افراد فامیل در بعضی مهمانی ها توجه شما را جلب می کند. اگر از او علت را جویا شوید، او نیز درصدد تلافی رفتار است؛ او از رفتن به منزل اقوامی که به او سر نزدهاند یا در مهمانیاش حاضر نشدند خودداری می کند. همه این موارد که تشابهی با سیره پیامبر خوبی ها ندارد نشان از کم اهمیتی محبت و مهربانی است؛ نشان از این است که تنها کسانی حق دیدن روی محبت ما را دارند که قبل از آن ها ما از خوبیشان بهره برده باشیم. بهره مندی آنها نیز تنها به همان اندازه خوبی سابق آنها به ماست نه بیشتر!
برادر، خط و نشانش را کشید. او تهدید را به نهایت رساند و تصمیمش را اعلام کرد: کشتن برادر! قابیل این کار را مانند آبی بر آتش می پنداشت؛ آتش کینهای که از خوبی برادر بر دلش افتاده بود. او به برادرش، هابیل، از اینکه بیش از او خوب بود و بیش از او مطیع امر الهی بود حسادت میکرد. برای همین تحملش تمام شد و جانش به لب رسید و تصمیم خود را گرفت. هابیل که از تصمیم برادر باخبر شد همچنان از مسیری که برای زندگی برگزیده بود دست برنداشت و از خود پایداری نشان داد.به برادرش قابیل گفت: اگر تو بخواهی مرا بکشی هم من به تو بدی نخواهم کرد و تو را نخواهم کشت. هابیل راه متفاوتی از برادرش در پیش گرفته بود و تصمیم نداشت بدی برادر را با بدی پاسخ گوید. خوبی بدون هیچ چشمداشت؛ سنتی که از مهربانی خوبان بزرگ حکایت میکند و کمبود آن نقصی است که تا حدودی دامن زندگی امروز ما را گرفته است. این همان سنتی است که مهمان نوازی ابراهیم خلیل را زبانزد خاص و عام کرده بود؛ وقتی فرشتگان الهی در هیبت مردمان به منزلش رفتند و ابراهیم بدون کمترین شناختی از آن ها و بی آنکه درصدد جبران باشد یا توقع جبران داشته باشد، فوراً گوسالهای بریان برای مهمانان حاضر کرد. این همان سنتی است که امام علی علیهالسلام مردمان را به آن فرا خواند:
عُدْ مَنْ لَایَعُودُكَ وَ أَهْدِ إِلَى مَنْ لَایُهْدِی إِلَیْكَ؛از کسی که به عیادت تو نمیآید، عیادت کن و به کسی که به تو هدیه نمی دهد، هدیه بده.
لازم نیست هنگام تهیه هدیهای برای دوستمان، حتماً از او هدیهای گرفته باشیم. لازم نیست تنها کسی را به مهمانی فرا بخوانیم که قبلاً ما را به مهمانی دعوت کرده باشد یا تنها به منزل کسی برویم که قبلاً او نیز به منزل ما آمده باشد. می شود متفاوت بود.غافل نشویم که گاهی این عادات ناپسند، زمینه بروز برخی رذایل اخلاقی است. اگر رذیلهای را هم رقم نزند، حداقل موجب بدنامی است. روایت امام رضا علیه السلام به خوبی این مطلب را روشن میکند: سخاوتمند از غذای دیگران می خورد تا دیگران هم بر سفره او بنشینند و از غذای او بخورند. اما بخیل از غذای دیگران نمی خورد تا کسی با او هم سفره نشود.این روایت به زیبایی، سفرهداری و مهمان نوازی را نشانه سخاوت و بخشندگی و رد کردن دعوت مهمانی مردم بدون عذر و دلیل را نشانه خسیس بودن افراد معرفی کرده است.پس مهربانی را کالایی نبینیم که منتظر دریافت بهای آن باشیم و با آن داد و ستد کنیم، بلکه آن را هدیهای بدانیم که از سر بزرگواری خودمان به دیگران می بخشیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان