21 فروردین 1395, 8:57
هر صبح، زبان آدمي تمام اعضاي بدنش را زيرنظر گرفته، و ميگويد: چگونه هستيد؟ چگونه صبح كرديد؟ پاسخ ميدهند به خير و خوبي است به شرط آنكه تو [دست از سر مابرداري] و ما را به خود رها كني. و او را به خدا سوگند ميدهند [كه سخن ناروايي نگويد و آنان را به مشقّت نيندازد] و ميگويند [شكي در اين نيست كه] به خاطر تو، ثواب و پاداش به ما ميرسد، و به سبب تو است كه كيفر ميشويم.
زبان، ترجمان دل، نماينده عقل، كليد شخصيت و مهمترين دريچه روح آدمي است. آنچه بر صفحه زبان و در لا به لاي گفتههاي انسان ظاهر ميشود، نمودي از آن چيزي است كه بر صفحه روح انسان نقش ميبندد. زبان در عين اينكه يكي از بزرگترين نعمتهاي خداوند و ابزاري براي رشد و روابط با ديگران بوده، در عين حال آفات فراواني نيز دارد و ميتواند سرچشمه گناهان بيشماري باشد؛ از اين رو، براي كنترل زبان و استفاده بجا از آن، دو راه پيشنهاد ميشود:
توجه به خطرات زبان و مراقبت از آن، بهترين درمان عملي براي پرحرفي است. زبان و سخن گفتن با آن، در عين حال كه در جاهايي بسيار مفيد است، آفات و خطرات فراواني هم دارد. هر صبح كه انسان از خواب بيدار ميشود، لازم است به خود توصيه كند كه مراقب زبانش باشد؛ زيرا اين عضو ميتواند انسان را به اوج سعادت يا خاك ذلت و شقاوت بكشاند. امام سجّاد(ع) فرمود: «هر صبح، زبان آدمي تمام اعضاي بدنش را زيرنظر گرفته، و ميگويد: چگونه هستيد؟ چگونه صبح كرديد؟ پاسخ ميدهند به خير و خوبي است به شرط آنكه تو [دست از سر مابرداري] و ما را به خود رها كني و او را به خدا سوگند ميدهند [كه سخن ناروايي نگويد و آنان را به مشقّت نيندازد] و ميگويند [شكي در اين نيست كه] به خاطر تو، ثواب و پاداش به ما ميرسد، و به سبب تو است كه كيفر ميشويم». [1]
پس انسان بايد مواظب زبان و سخن خود باشد؛ زيرا هر كلامي كه از او صادر شده در نامه عمل او ثبت و ضبط ميشود. در قرآن كريم آمده است: «انسان هيچ سخني را بر زبان نميآورد، مگر اينكه همان دم، فرشتهاي مراقب و آماده براي انجام ماموريت (و ضبط آن) است». [2]
در احاديثي از امام علي (ع) ميخوانيم: 1 آن حضرت از نزديك مردي عبور كردند كه بسيار پرحرفي ميكرد، حضرت نزد او توقف كرده و فرمودند: اي مرد! تو بر فرشتگان حافظ خود با اين پر حرفي كتابي را املاء ميكني؛ از آنچه به تو سود ميدهد سخن بگو و از سخنان واهي دوري كن. [3]2 «سخن در اختيار تو بوده مادامي كه آن را بر زبان جاري نكردهاي، ولي هرگاه سخن گفتي تو در بند آن گرفتار ميشوي؛ اكنون زبانت را همانند طلا و نقرهات حفظ كن؛ بسا سخني كه نعمتي را از انسان سلب ميكند. پس هر چه نميداني از گفتن آن خودداري كن. خداوند بر اعضا و جوارحت چيزهايي واجب كرده كه روز قيامت از آنها سوال خواهد كرد، در آن روز خوار خواهد شد كسي كه زبانش بر او حكومت كند. هركس پر حرف شد خطايش هم زيادتر ميشود، و هر كس اينچنين باشد حيايش كم ميشود، و هركس حيايش كم شد، ورعش [دوري از گناهان و امور شبهه ناك] كم خواهد شد، دلش ميميرد و هر كه دلش مرد، وارد دوزخ ميشود». [4] 3 «هنگامي كه عقل كامل شود، سخن كم ميشود». [5]بنابراين، از نگاه آيات و روايات، بهترين روش براي پرهيز از آفات زبان، خودداري از پرگويي و ترك گفتارهاي بيفايده است؛ زيرا اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب ميشود و در برابر آن مسئول است، از پر حرفي كه نوعاً به دروغ، غيبت، اتلاف وقت، آزار ديگران، قساوت قلب و… منتهي ميشود اجتناب خواهد نمود. شايد بتوان ريشه رواني زياد حرف زدن را در اين نكته دانست كه ما انسانها دوست داريم هميشه مورد توجه و محبت ديگران باشيم و براي اينكه محبت كافي را از ديگران كسب كنيم دست به كارهايي ميزنيم كه باعث جلبتوجه شود، ولي نبايد فراموش كرد كه اگر انسان ارتباط خود را با خدا درست نمايد و انگيزه او در انجام كارها كسب رضايت خدا باشد، و تلاش در اين نمايد كه محبوب او شود، خداوند او را محبوب ديگران ميكند، بدون اينكه نيازي به ريا و جلبتوجه آنان داشته باشد. پس نيازي به پر حرفي يا هر كار ناپسند ديگري براي جلبتوجه ديگران نيست.
ميتوان با تمرين و تلقين و احياناً با نذر يا جريمه كردن خود در صورت پرحرفي، به تدريج خود را به دوري از آن عادت داده و صفت ثابت و راسخي را در اين زمينه كسب نمود. نكته قابل توجه اين كه، منع زبان از پرگويي، كاري تدريجي و طولاني بوده و به گذر زمان نياز دارد. كسي كه به پرگويي و كنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و اين عمل در او به صورت ملكه درآمده است، نميتواند يك روزه بر خلاف آن عمل كند، بلكه بايد قرار بر اين بگذارد كه هر روز مقداري از پرگويياش را كم كند تا به تدريج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروري از زبانش استفاده كند و سخن بگويد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان