دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بازشناسى مفهوم سکولاریسم در اندیشه استاد مطهری

واژه سکولاریسم در زمان استاد بسیار رایج و مورداستفاده بوده است اگرچه ایشان ترجمه عربى آن یعنى “علمانیت”‌را مدنظر قرار دادند و آن را الفت بى‌ریشه‌اى مى‌دانند. علمانیت یک مصدر جعلى است که همان‌گونه که استاد اشاره مى‌کند در لغت عرب پیشینه استعمال نداشته است و کسانى که این مصدر را براى ترجمه سکولاریسم جعل کرده‌اند، قبل از جعل تصرفى در لغت علم نموده‌اند زیرا مصدر جعلى علمانیت اگر از علم ساخته شده باشد، به معناى علمى بودن یا علمى نمودن است و علم در فرهنگ دینى...
No image
بازشناسى مفهوم سکولاریسم در اندیشه استاد مطهری
بازشناسى مفهوم سکولاریسم در اندیشه استاد مطهری دین و سیاست در اسلام سیدمرتضى مفیدنژاد بخش دوم وپایانیب بررسى دیدگاه‌هاى استاد مطهرى پیرامون نسبت دین و سیاست در اسلام در اینجا به این مسئله بپردازیم که استاد مطهرى به‌عنوان یکى از متفکران برجسته مسلمان در عصر حاضر چه دیدگاهى پیرامون مفهوم، عوامل و زمینه‌هاى تاریخى ظهور سکولاریسم در دنیاى حاضر دارد: بازشناسى مفهوم سکولاریسم در قرائت استاد مطهری هویتى عقلى و بیشتر از آن هویتى شهودى و دینى دارد و علمى بودن به این معنا هرگز نسبتى با سکولاریسم نمى‌تواند داشته باشد. مطهرى بعد از اشاره به اهداف و برنامه‌هاى سیدجمال‌الدین اسدآبادى به‌عنوان یک مصلح بزرگ مسلمان و یکى از پرچمداران واقعى مبارزه با جدایى دین از سیاست در تعریف سکولاریسم چنین مى‌گوید: “بعدها استعمارگران تلاش زیادى کردند تا در کشورهاى مسلمان رابطه دین وسیاست را قطع کنند از جمله این تلاشها طرح مسئله‌اى است به نام علمانیت که به معنى جدایى دین از سیاست است. بعد از سیدجمال در کشورهاى عربى و بخصوص در مصر افراد زیادى پیدا شدند که با تکیه بر قومیت و در لباس ملى‌گرایى عربیسم و پان عربیسم به تبلیغ جدایى دین از سیاست پرداختند...” در جاى دیگر نیز متفکر شهید با بیان این مطلب که سیدجمال الدین طرح همبستگى دین و سیاست را در دو جبهه داخلى و استعمار خارجى لازم و ضرورى مى‌دانست، خاطرنشان مى‌کند: “او کوشش فراوان داشت که شعور مذهبى مسلمانان را براى مبارزه با استبداد و استعمار بیدار سازد و براى این برنامه، نسبت به هر برنامه اصلاحى دیگر حق تقدم قائل بود. کوشش‌هایى که بعدها متقابلا از طرف عمال استعماردر جهت جدایى دین از سیاست (سکولاریسم) به عمل آمد که به نام علمانیت معروف شد و آتاتورک را قهرمان بزرگ آن باید شمرد، براى مقابله با همین طرح بود.” نکته قابل توجه اینجاست که در تعریفى که استاد از مفهوم سکولاریسم ارائه مى‌دهد و در تبیین‌ها و تحلیل‌هایش بیشتر بر وجه سیاسى و اجتماعى این مسئله تاکید مى‌کند. پیشینه تاریخى طرح جدایى دین از سیاست در اسلام و مسیحیت استاد مطهرى به 2 زمینه تاریخى در پیدایش طرح جدایى دین از سیاست اشاره مى‌کند ما آن را در قالب جهان مسیحیت و جهان اسلام بیان مى‌کنیم: الف) جهان مسیحیت متفکر شهید ،کلیسا و اعمال آن را عمده‌ترین دلیل براى جدایى دو عرصه دین از سیاست مى‌شمرد. وى اشاره مى‌کند که در قرون جدید نهضتى ضدمذهب در اروپا با گرایش مادى‌گرى برپا شد که کم و بیش دامنه‌اش به بیرون از دنیاى مسیحیت نیز کشیده شد. وى در مورد علل و ریشه‌هاى این امر مى‌گوید: “وقتى جستجو مى‌کنیم مى‌بینیم یکى از آنها نارسایى مفاهیم کلیسایى از نظر حقوق سیاسى است. ارباب کلیسا و همچنین برخى فیلسوفان اروپایی، نوعى پیوند تصنعى میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسى و تثبیت حکومت‌هاى استبدادى از طرف دیگر برقرار کردند. طبعا نوعى ارتباط مثبت میان دموکراسى و بى‌خدایى فرض شد. این‌چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینى که هیچ نوع امتیاز روشنى ندارند تلقى کنیم و یا خدا را نفى کنیم تا بتوانیم خود را ذى‌حق بدانیم”.در ادامه بحث نیز استاد مطهرى تاکید مى‌کند از نظر روانشناسى مذهبى زمانى که اولیاى مذهب میان مذهب و یک نیاز اصلى که در سطح افکار عمومى نیز ظاهر شده، تضاد بیندازند موجبات عقبگرد مذهبى جامعه را پدید مى‌آورد. با توجه به این مسئله ایشان خاطرنشان مى‌کند: “زمانى‌که استبدادها واختناق‌ها در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن خودشان است و کلیسا و یا طرفداران آن با اتکا به افکار التقاطى مدعى شدند که مردم از زمینه قدرت، فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق و همین کافى بود که تشنگان آزادى و دموکراسى و حکومت را بر ضد کلیسا بلکه بر ضد دین و خدا به‌طور کلى برانگیزانند.”همان طور که از کلام استاد مطهرى بر مى‌آید در چارچوب نظرى ایشان در میان عوامل مختلف و زمینه‌هاى تاریخى گوناگونى که براى جدایى دین از سیاست جهان مسیحیت مطرح مى‌شود، قوى‌ترین و منطقى‌ترین آنها همانا ناتوانى ذاتى مفاهیم و بنیادهاى کلیساست. تعارض بین اعتقاد به خدا و دارا بودن حقوق سیاسى و همچنین ارتباط مثبت میان دموکراسى و بى‌خدایى مفروضاتى که آبا کلیسا با اشاعه آن نطفه‌هاى اولیه پیدایش سکولاریسم در غرب را منعقد کردند. ب) جهان اسلام همبستگى وعینیت کامل وعملى دین و حکومت در اسلام براى نخستین بار در حکومت حضرت محمد(ص)، سپس در حکومت خلفاى راشدین خود را نشان داد. بعد از آن خلف و حاکمان برحسب ظاهر هم که شده، مى‌کوشیدند خود را پاسدار دیانت و شرع بنامند. در این مقال ما در مقام سنجش میزان دینى وغیردینى بودن حکومت‌هاى به ظاهر دینى نیستیم؛‌بلکه موضوع بحث در پیشینه اندیشه سکولار در حکومت‌هاى پیشین است. درباره نقطه آغازین نظریه تفکیک دین و سیاست در اسلام خاستگاه‌ها و دیدگاه‌هاى گوناگونى عرضه شده است اما متفکر شهید مبدا این مسئله را از دوران خلفاى اموى مى‌داند که در آن با علوم و معارف اسلامى مبارزه مى‌شد و تنها چیزى که ترویج مى‌شد، شعر، عادات و آداب و مفاخرت به آبا و انساب بود. البته وى اعتقاد دارد که بذر جدایى این دو عرصه از زمان خلیفه اول و دوم پاشیده شده بود، لکن ظهور و بروز این موضوع در دوره خلفاى اموى بوده است. مطهرى معتقد است در این دوران کسانى هم که حامل و حافظ مواریث معنوى اسلام بودند از سیاست دور ماندند و نتوانستند در کارها دخالت بکنند و کسانى که زعامت و سیاست اسلامى در اختیار آنها بود از روح معنویت اسلامى به دور بودند و تنها تشریفات ظاهرى را از جمعه و جماعت و القاب و اجازه به احکام را اجرا مى‌کردند. آخر الامر نیز کار یکسره شد و این تشریفات ظاهرى هم از میان رفت و رسما سلطنت‌ها به شکل قبل از اسلام پدید آمد و روحانیت و دیانت به کلى از سیاست جدا گردید. در رویکرد تاریخى متفکر شهید اشاره‌اى نیز به ماهیت مروجان سکولاریسم در جهان اسلام در قرون اخیر مى‌شود. مطهرى در مورد کسانى که با کمک آتاتورک در اشاعه این اندیشه نقش داشتند مى‌گوید: “اندیشه علمانیت را در جهان عرب مسیحیان عرب تبلیغ کردند. واضح است اگر همبستگى دین و سیاست اصل مسلم شناخته مى‌شد، دیگر مسیحیان عرب نقشى در جامعه نداشتند ولى تنها مسیحیان عرب نبودند که اندیشه علمانیت را تبلیغ مى‌کردند، عده‌اى از مسلمانان روشنفکر متدین نیز سخت طرفدار آن بودند.” استاد در جواب اینکه چرا عده‌اى مسلمانان طرفداران این نظریه بودند، خاطرنشان مى‌کند:‌”این مسلمانان در حقیقت از یک جریان دیگر رنج مى‌بردند و آن اینکه در جهان تسنن به حکم اینکه خلفا و سلاطین را “اولى‌الامر” مى‌دانستند و اطاعت آنها را از جنبه دینى واجب مى‌شمردند، همبستگى دین و سیاست به صورت در خدمت قرار گرفتن دین از طرف سیاست بود. آنان که طرفدار جدایى دین از سیاست بودند، این‌چنین جدایى را مى‌خواستند یعنى مى‌خواستند خلیفه عثمانى با حاکم مصرى صرفا یک مقام دنیوى شناخته شود نه یک مقام دینى و وجدان مذهبى و ملى مردم در انتقاد از او آزاد باشد و این سخن درست بود.” اما ماهیت رابطه دین و سیاست در اسلام از منظر استاد مطهرى چیست؟ آنچه در ادامه مى‌آید پاسخ به همین سوال است: ماهیت رابطه دین و سیاست در اسلام صرف‌نظر از روند تاریخى جدایى دین از سیاست در اسلام و مسیحیت اینک باید به این نکته بپردازیم که به‌طور کلى چه تلازم و رابطه‌اى بین دو مقوله دین و سیاست در اسلام وجود دارد. استاد مطهرى به‌عنوان روشنفکر و متفکر اسلامى دین اسلام را آئینى جامع و کامل مى‌داند که در همه شئون زندگى بشر دخالت دارد. وى برداشت خود از نقش دین در عرصه‌هاى مختلف زندگى بشر را این‌گونه تبیین مى‌کند:“اسلام نظامى نوین و طرز تفکرى جدید و تشکیلاتى تازه به‌وجود آورده است. در عین اینکه مکتبى است اخلاقى و تهذیبی، سیستمى است اجتماعى و سیاسی، اسلام معنى را در ماده، باطن را در ظاهر، آخرت را در دنیا، مغز را در پوست و هسته را در پوسته نگهدارى مى‌کند. انحراف خلاف و حکومت از مسیر اصلى خود، دستگاه خلافت را به منزله پوسته بى‌مغز و قشر بدون لب در مى‌آورد. استاد شهید ریاست دنیایى را نتیجه قهرى ریاست در دین و حکومت را یکى از شئونى مى‌داند که پیغمبراکرم دارا بود و این حکومت را نه از ناحیه مردم (و از باب وکالت)‌بلکه از ناحیه خدا و از باب ولایت تلقى مى‌کند. ایشان در تعریف ولاى زعامت نیز به موضوع اشاره مى‌کند که آن کس که باید زمام امور اجتماع را به دست گیرد و شئون مردم را اداره کند و مسلط بر مقدرات آنها باشد ولى امر مسلمین است. در ادامه استاد تصریح مى‌کند که پیامبراکرم(ص) در زمان حیات خودشان ولى امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده بود و پس از ایشان نیز طبق دلایل زیادى که غیرقابل انکار است، به اهل البیت رسیده است. وابستگى سیاست به دین مطهرى در نظریاتش وابستگى سیاست به دین را صورت صحیح این موضوع تلقى مى‌کند و رابطه عکس آن یعنى وابستگى دیانت به سیاست را کاملا مردود مى‌شمارد. وى با صحه گذاشتن بر نظریات سیدجمال پیرامون همبستگى دین و سیاست مى‌گوید: “همبستگى دین و سیاست که امثال سیدجمال مطرح مى‌کردند به معنى این نبود که به قول کواکبى استبداد سیاسى به خود قداست دینى بدهد، بلکه برعکس به این معنى است که توده مسلمانان دخالت در سرنوشت سیاسى خود را یک وظیفه و مسئولیت دینى بشمارند. همبستگى دین و سیاست به معناى وابستگى دین به سیاست نیست بلکه به معنى وابستگى سیاست به دین است.” متفکر شهید در جایى دیگر نسبت دین و سیاست را همچون روح و بدن مى‌داند که به یکدیگر پیوند خورده‌اند و در صورت جدایى از هم با نقصان و تباهى مواجه مى‌شوند. وى بزرگترین آرزوى هواخواهان ترقى اسلام را توام شدن دین با سیاست مى‌داند و در مورد رابطه آن دو خاطرنشان مى‌کند:“نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفه پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو مى‌گیرد و براى حفظ مغز است. اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسى براى حفظ مواریث معنوى یعنى توحید و معارف روحى و اخلاقى و عدالت اجتماعى و مساوات و عواطف انسانى است. اگر این پوست از این مغز جدا باشد، البته مغز گزند مى‌بیند و پوسته خاصیتى ندارد، باید سوخته و دور ریخته شود.”
روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS